| کد مطلب: ۳۷۸۰

در ستایش کرگدن

در ستایش کرگدن

مواجهه با نقاشی‌های علی میرفتاح در نگارخانه آرتیبیشن

مواجهه با نقاشی‌های علی میرفتاح در نگارخانه آرتیبیشن

barati parviz

پرویز براتی

منتقد تجسمی

آن روزِ بیست‌ودومِ دی 1401، روزی بود سراسر ﺳﻜﻮن و ﺳﺮﻣﺎ؛ ﺗﺎرﻳﻜﻲ و ﺣﺒﺲ، در کورسویی از امید و روشنایی. اﻳﻦ وﺟه متناقض نمای زندگی روزمره است که این روزها ﻫﺮ سوژه‌ای را ﺑﻪ خیره شدن در چشم تاریک تاریخ ﻣﻲﻛشانَد. در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله داوودیه، در آنِ واحد، ناگهان شاهد منازعه پنهان کلاغ و کرگدن می‌شوی، به جهان نقاشی‌های نمادینِ هنرمندی پا می‌گذاری که سال‌های دراز به روزنامه‌نگاری روزگار گذرانده. او اینک پرده‌هایی ساخته است که در پس آنها زیست سیاسی و اجتماعی انسان ایرانی را نشانه گرفته است و در سطح‌شان، درخشندگی و شوخ‌وشنگی زندگی را. این پرده‌های الوان، آیا درون آدمیان نیست که در قالب گیاه‌خوار باستانی به‌نمایش درآمده؟ یا که خودْ برخاسته از باوری کهن نزد برخی از ایرانیان که کرگدن را چهارپایی بالدار می‌پنداشته‌اند که بر دریای تیره‌فام درون انسان‌ها ناله سر می‌دهد؟!
آنچه از رهگذر مرور آثار این نمایشگاه عاید ذهنی پرسه‌زن می‌شود، تقلا برای نمایش شاعرانگی و تنهایی و معصومیت این تک‌شاخ مرموز است. برخلاف کرگدن‌های اوژنﻳﻮﻧﺴﻜﻮ که - ﺑﻪزﻋﻢ روﻻن ﺑـﺎرت - ﻫﻤﭽﻮن اﻣﺮی ﺧﺪﺷﻪآمیز (ﭘﻮﻧﻜﺘﻮم)، ﺑﻪ زﻳﺴﺖ روزﻣﺮه و ﻳﻜﻨﻮاﺧﺖ ﺷﻬﺮی ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ و ﺷﻬﺮ را دﭼﺎر ﺗﺮوﻣﺎ ﻣﻲﺳﺎزند، کرگدن‌های میرفتاح، لولیانی هستند سرمست و مغموم؛ شنگولانی خوش‌باش، غوطه‌ور در تنهایی پرهیاهوی خود، گاه مسکینِ غریب‌اند، گهی حاضرِ غائب! او خود در بیانیه‌اش به تبعیت از بودا می‌نویسد، «کرگدن‌ها تنها سفر می‌کنند... مرام‌شان، تنهایی و پوست‌کلفتی و صبر و تأمل و تحمل است. مهم‌تر از آن، دشمن کسی نیستند، دشمن قابل‌اعتنایی هم الا آدمیزاد ندارند. شکار نمی‌کنند، شکار هم نمی‌شوند، مگر اینکه آدمیزاد در شاخ‌وشانه‌شان طمع کند. فرزندان آدم حرمت چه‌کسی و چه‌چیزی را نگه داشته‌اند که وقار و تنهایی این گیاه‌خوار باستانی دومی‌اش باشد؟ کرگدن اما بیدی نیست که به باد چهارتا صیاد حریص بلرزد یا از ترس تازه به‌دوران‌رسیده‌ها خلوت پررمزورازش را با شیوه مبتذل زندگی عوض کند. موجودی که عصر یخبندان را پشت‌سر گذاشته، شک نکنید از پس طماعان دودوزه‌باز مزور دروغزن نیز برمی‌آید... نمایشگاه حاضر در اصل تحسین همین مرام‌نامه و خصلت‌های کریمانه است. یک‌جور تکریم تنهایی و بردباری و پوست‌کلفتی و گیاه‌خواری و بخشندگی.»
آثار میرفتاح به لحاظ زبانی، شکاف بین «امر دیدنی» و هرمتیک* امر ذهنی هستند که از طریق شاعرانه‌سازی رنج‌های گیاه‌خوار باستانی، از وضعیت او دهشت‌زدایی می‌کند؛ ازاین‌رو بی‌نمایش شاخْ‌شکستگی این جانور، و به‌جای بیان روراستِ رنج، می‌کوشد آن را به امری استعلایی، شاعرانه و زیباشناختی بدل سازد و از این رهگذر، حیوانی «آسوده بر کنار» را به تصویر بکشد.
درخت و حیوان در آثار میرفتاح برجستگی و نمود ویژه‌ای دارد. دو سه تا از نقاشی‌ها، ترکیب درخت و کرگدن هستند و در آنها ریتم خوبی به‌چشم می‌خورد؛ خصوصاً در نگاره «ماییم و موج سودا»، گویی یک ملودی نواخته می‌شود که یک نوای ممتد در پس‌زمینه دارد (کرگدن)، یک ریتم غالب (درخت‌ها) و یک ریتم ریز همراه‌شان (پرنده‌ها). استفاده از رنگ‌های قرمز و زرد با خلوص بالا و خاکستری و سیاه، وجه بصری خاصی به این آثار بخشیده است.
در کنار ۱۷ اثر از مجموعه‌ای «کرگدن»، ۱۰ اثرِ بدون عنوان نیز از مجموعه‌ کلاغ‌های این هنرمند روی دیوار رفته است. این ایده که میرفتاح روی روزنامه کار کرده با توجه به حرفه اصلیِ (سابق؟) او، به‌خوبی در متن نگاره‌ها نشسته است. کلاغ‌ها پیام سیاسی دارند انگار، شاید هم خبرنگار یا خبررسان باشند. او تعمداً از صفحه اخبار سیاسی استفاده کرده. بعضی کلاغ‌ها روی صفحه آگهی‌ها نقش بسته‌اند که نشانه لایه روزمره زندگی اجتماعی هستند. در هر مقطع تاریخی صفحه‌های سیاسی و صفحه‌های آگهی روزنامه می‌توانند روی یکدیگر تأثیرگذار باشند. کار کردن کلاغ روی صفحات خبری روزنامه توجیه دارد؛ چون نماد کلاغ در فرهنگ بسیاری کشورها ارتباط با خبر دارد، هرچند خبر از جدایی نیز می‌دهد. ولی کرگدن ربطی به خبر ندارد؛ هم اینکه مطابق بیانیه، فارغ از هیاهوی دنیای پیرامون خود است. از سویی، کلاغ، بر خلاف دیگر پرندگان همواره با کرگدن سر دشمنی و ستیزه‌جویی دارد.
***
(در اعلان نمایشگاهِ «کرگدن» نوشته شده این آثار تا ۲۷ دی در نگارخانه «آرتیبیشن» به نشانی خیابان شریعتی، نرسیده به همت، خیابان گل‌نبی غرب، میدان احمدی‌روشن، خیابان ساسانی‌پور، کوچه قندی، پلاک ۶ به تماشا است.)
٭هفت قانون هرمس برای تسلط بر انرژی درونیآن روزِ بیست‌ودومِ دی 1401، روزی بود سراسر ﺳﻜﻮن و ﺳﺮﻣﺎ؛ ﺗﺎرﻳﻜﻲ و ﺣﺒﺲ، در کورسویی از امید و روشنایی. اﻳﻦ وﺟه متناقض نمای زندگی روزمره است که این روزها ﻫﺮ سوژه‌ای را ﺑﻪ خیره شدن در چشم تاریک تاریخ ﻣﻲﻛشانَد. در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله داوودیه، در آنِ واحد، ناگهان شاهد منازعه پنهان کلاغ و کرگدن می‌شوی، به جهان نقاشی‌های نمادینِ هنرمندی پا می‌گذاری که سال‌های دراز به روزنامه‌نگاری روزگار گذرانده. او اینک پرده‌هایی ساخته است که در پس آنها زیست سیاسی و اجتماعی انسان ایرانی را نشانه گرفته است و در سطح‌شان، درخشندگی و شوخ‌وشنگی زندگی را. این پرده‌های الوان، آیا درون آدمیان نیست که در قالب گیاه‌خوار باستانی به‌نمایش درآمده؟ یا که خودْ برخاسته از باوری کهن نزد برخی از ایرانیان که کرگدن را چهارپایی بالدار می‌پنداشته‌اند که بر دریای تیره‌فام درون انسان‌ها ناله سر می‌دهد؟!
آنچه از رهگذر مرور آثار این نمایشگاه عاید ذهنی پرسه‌زن می‌شود، تقلا برای نمایش شاعرانگی و تنهایی و معصومیت این تک‌شاخ مرموز است. برخلاف کرگدن‌های اوژنﻳﻮﻧﺴﻜﻮ که - ﺑﻪزﻋﻢ روﻻن ﺑـﺎرت - ﻫﻤﭽﻮن اﻣﺮی ﺧﺪﺷﻪآمیز (ﭘﻮﻧﻜﺘﻮم)، ﺑﻪ زﻳﺴﺖ روزﻣﺮه و ﻳﻜﻨﻮاﺧﺖ ﺷﻬﺮی ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ و ﺷﻬﺮ را دﭼﺎر ﺗﺮوﻣﺎ ﻣﻲﺳﺎزند، کرگدن‌های میرفتاح، لولیانی هستند سرمست و مغموم؛ شنگولانی خوش‌باش، غوطه‌ور در تنهایی پرهیاهوی خود، گاه مسکینِ غریب‌اند، گهی حاضرِ غائب! او خود در بیانیه‌اش به تبعیت از بودا می‌نویسد، «کرگدن‌ها تنها سفر می‌کنند... مرام‌شان، تنهایی و پوست‌کلفتی و صبر و تأمل و تحمل است. مهم‌تر از آن، دشمن کسی نیستند، دشمن قابل‌اعتنایی هم الا آدمیزاد ندارند. شکار نمی‌کنند، شکار هم نمی‌شوند، مگر اینکه آدمیزاد در شاخ‌وشانه‌شان طمع کند. فرزندان آدم حرمت چه‌کسی و چه‌چیزی را نگه داشته‌اند که وقار و تنهایی این گیاه‌خوار باستانی دومی‌اش باشد؟ کرگدن اما بیدی نیست که به باد چهارتا صیاد حریص بلرزد یا از ترس تازه به‌دوران‌رسیده‌ها خلوت پررمزورازش را با شیوه مبتذل زندگی عوض کند. موجودی که عصر یخبندان را پشت‌سر گذاشته، شک نکنید از پس طماعان دودوزه‌باز مزور دروغزن نیز برمی‌آید... نمایشگاه حاضر در اصل تحسین همین مرام‌نامه و خصلت‌های کریمانه است. یک‌جور تکریم تنهایی و بردباری و پوست‌کلفتی و گیاه‌خواری و بخشندگی.»
آثار میرفتاح به لحاظ زبانی، شکاف بین «امر دیدنی» و هرمتیک* امر ذهنی هستند که از طریق شاعرانه‌سازی رنج‌های گیاه‌خوار باستانی، از وضعیت او دهشت‌زدایی می‌کند؛ ازاین‌رو بی‌نمایش شاخْ‌شکستگی این جانور، و به‌جای بیان روراستِ رنج، می‌کوشد آن را به امری استعلایی، شاعرانه و زیباشناختی بدل سازد و از این رهگذر، حیوانی «آسوده بر کنار» را به تصویر بکشد.
درخت و حیوان در آثار میرفتاح برجستگی و نمود ویژه‌ای دارد. دو سه تا از نقاشی‌ها، ترکیب درخت و کرگدن هستند و در آنها ریتم خوبی به‌چشم می‌خورد؛ خصوصاً در نگاره «ماییم و موج سودا»، گویی یک ملودی نواخته می‌شود که یک نوای ممتد در پس‌زمینه دارد (کرگدن)، یک ریتم غالب (درخت‌ها) و یک ریتم ریز همراه‌شان (پرنده‌ها). استفاده از رنگ‌های قرمز و زرد با خلوص بالا و خاکستری و سیاه، وجه بصری خاصی به این آثار بخشیده است.
در کنار ۱۷ اثر از مجموعه‌ای «کرگدن»، ۱۰ اثرِ بدون عنوان نیز از مجموعه‌ کلاغ‌های این هنرمند روی دیوار رفته است. این ایده که میرفتاح روی روزنامه کار کرده با توجه به حرفه اصلیِ (سابق؟) او، به‌خوبی در متن نگاره‌ها نشسته است. کلاغ‌ها پیام سیاسی دارند انگار، شاید هم خبرنگار یا خبررسان باشند. او تعمداً از صفحه اخبار سیاسی استفاده کرده. بعضی کلاغ‌ها روی صفحه آگهی‌ها نقش بسته‌اند که نشانه لایه روزمره زندگی اجتماعی هستند. در هر مقطع تاریخی صفحه‌های سیاسی و صفحه‌های آگهی روزنامه می‌توانند روی یکدیگر تأثیرگذار باشند. کار کردن کلاغ روی صفحات خبری روزنامه توجیه دارد؛ چون نماد کلاغ در فرهنگ بسیاری کشورها ارتباط با خبر دارد، هرچند خبر از جدایی نیز می‌دهد. ولی کرگدن ربطی به خبر ندارد؛ هم اینکه مطابق بیانیه، فارغ از هیاهوی دنیای پیرامون خود است. از سویی، کلاغ، بر خلاف دیگر پرندگان همواره با کرگدن سر دشمنی و ستیزه‌جویی دارد.
***
(در اعلان نمایشگاهِ «کرگدن» نوشته شده این آثار تا ۲۷ دی در نگارخانه «آرتیبیشن» به نشانی خیابان شریعتی، نرسیده به همت، خیابان گل‌نبی غرب، میدان احمدی‌روشن، خیابان ساسانی‌پور، کوچه قندی، پلاک ۶ به تماشا است.)
٭هفت قانون هرمس برای تسلط بر انرژی درونی

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی