| کد مطلب: ۴۱۸۵

اتوفاژی

اتوفاژی

 اتوفاژی یكی از مكانیسم‌های اساسی در بیولوژی و نیز علوم اعصاب است. اتوفاژی یعنی اینكه یک ارگانیسم زنده وقتی در معرض بدترین شرایط استرس‌های فیزیكی قرار می‌گیرد

zamani Babak

دکتر بابک زمانی

نورولوژیست و نویسنده

اتوفاژی یكی از مكانیسم‌های اساسی در بیولوژی و نیز علوم اعصاب است. اتوفاژی یعنی اینكه یک ارگانیسم زنده وقتی در معرض بدترین شرایط استرس‌های فیزیكی قرار می‌گیرد كه به‌هر دلیل سوخت‌وساز او را در خطر قرار می‌دهد، شروع به تغذیه از بخش‌هایی از خود می‌كند. ارگانیسم زنده با این فعل‌وانفعالات اولاً از بسیاری از قسمت‌های ناكارآمد خود خلاص شده، جَلد و سبک می‌شود و ثانیاً در شرایطی كه منابع غذایی‌اش رو به نقصان می‌گذارد به منابع غذایی دست‌نخورده‌ای دست پیدا می‌كند كه در فرداكردن امروز به او کمک می‌کنند.
بی‌تردید این مكانیسم حیاتی در بیولوژی الگوی رفتار در جوامع انسانی موجود نبوده است اما جالب است كه جوامع انسانی نیز گاه در شرایطی كه با بحران‌های حیاتی روبه‌رو می‌شوند به رفتاری مشابه دست می‌زنند كه درهرحال حاكی از نوعی هوشمندی است. اما بین اتوفاژی در بیولوژی و در جوامع انسانی تفاوت‌های جدی وجود دارد.
اتوفاژی در بیولوژی بر اساس هوشمندی‌ای كه حاصل میلیون‌ها سال انتخاب طبیعی بوده است بادقت و تنها بر اساس نیازهای حفظ حیات انجام می‌شود و حفظ حیات همواره در بیولوژی امری مطلوب است، اما در جوامع انسانی اولاً به‌هیچ‌وجه فعل انتخاب برای بلعیدن و فعل بلعیدن نمی‌تواند دقیق و بی‌نقص باشد؛ به‌خصوص اگر در جوامع بسته و فارغ از نظر و دخالت منسجم توده مردم و نخبگان صورت بگیرد.
در چنین شرایطی، هم انتخاب هم بلع ممكن است نه‌تنها جامعه را حفظ نكنند بلكه باعث آزار بیشتری شوند. در چنین شرایطی انتخاب برای بلعیدن نمی‌تواند دقیق و درست باشد در درجه اول ممكن است یك انتخاب نامناسب تأثیرات منفی زودرس یا دیررس بر زندگی و كیفیت حیات توده‌ای از مردم داشته باشد كه تنها جمعی از منتخبان واقعی آنان می‌توانند تشخیص دهند و در درجه بعد ممكن است یك بخش ظاهراً تأثیراتی استراتژیك در آینده جامعه داشته باشد كه باید جمعی از کارکشتگان معمر و نیكخواه در رشته‌های مختلف آن را تشخیص دهند!
فعل بلعیدن هم بر خلاف بیولوژی نمی‌تواند دقیق باشد چون ممكن است توسط افرادی صورت می‌گیرد كه درك و منافع و بنیاد‌های اخلاقی مطمئنی نداشته باشند. معلوم نیست بخش‌های مربوطه را به چه كسی و با چه معیارهایی واگذار كنند و در غیاب یک نظارت مردمی، معلوم نیست آن پلیس داخلی‌شان (وجدان) بر اساس قوانینی مدرن عمل می‌کند یا نه؟ آیا در صورت خطا می‌توان آن پلیس درون را به شیوه دیگری پاسخ گفت یا خیر؟ ثانیاً در جوامع انسانی نمی‌توان مطمئن بود حفظ حیات جامعه به همان شكلی كه هست همواره مطلوب باشد. ممكن است اتوفاژی باعث تمدید حیات یك جامعه همراه با نواقص ساختاری‌اش بشود كه این امر مطلوبی نیست. ممكن است اشكالات ساختاری‌ای وجود داشته باشد كه بدون اصلاح آنها ادامه حیات جامعه مقدور نباشد و اتوفاژی راهی برای ادامه حیات با همان اشكالات ساختاری پدید آورد. در جوامع انسانی در بسیاری از موارد بحران‌های پدید‌آمده دست‌ساز هستند و می‌توان پرسید اساساً چرا چنین بحران‌هایی پدید آمده و آیا راه‌حلی برای بحران بدون اتوفاژی وجود نداشت؟

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی