دوست عزیزی دارم که مدت زیادی بود از او خبر نداشتم. چند شب پیش تماس گرفت و گفت، میخواهد درباره کار مهمی با من مشورت کند. وقتی به او رسیدم، گفت چند روز است به این فکر میکنم که برای انتخابات مجلس پیشرو، نامزد انتخابات شوم. اگر نظر مساعدی داری، به من بگو تا اقدامات لازم را برای حضور در این عرصه خطیر، بهعمل بیاورم.
در ابتدا فکر کردم این رفیق شفیق شوخی میکند. اما ابداً شوخی در چهرهاش نبود. خیلی اخمو و جدی هم بود. به او گفتم که زمان پیشثبتنام نامزدهای انتخابات تمام شده و اساساً اگر من هم موافق باشم، امکان حضور در انتخابات برای جنابعالی فراهم نیست. او گفت، شنیده است وزارت کشور بهخاطر افزایش مشارکت عمومی، قصد دارد تغییراتی در قانون بدهد و شرط پیشثبتنام را برای نامزدهای ثبتنامکرده حذف کند. کاش ما خبرنگارها میدانستیم این شنیدههای مردم از کجا میآید که اتفاقاً در خیلیمواقع درست است. بعد هم به من گفت که پسرعمویش نامزد انتخابات شده و اگر پیشثبتنام هم جدی باشد، با ویرایش اطلاعات پسرعمو، در انتخابات شرکت خواهد کرد. بعد هم توضیح داد که این پسرعمو شغلش همین است که هرجا ثبتنامی باشد؛ از جاماندگان سهام عدالت تا جاماندگان وام سفر به عتبات، تا خودرو، مسکن مهر، مسکن امید و مسکن یکمیلیون واحدی، برای خودش و نزدیکانش ثبتنام میکند و بعد اگر اسمش در قرعه درآمد، آن را میفروشد. خیلی سعی کردم توضیح بدهم که فرآیند انتخابات متفاوت است و اساساً قرعهکشی نیست و حتی در فروش خودرو هم قرعهکشی حذف شده است. اما این رفیق نامزد بالقوه ما، قانعبشو نبود.
کمی فکر کردم و ناگهان یادم آمد این دوست ما اساساً خدمت سربازی نرفته است. پرسیدم مدرک نداشته پایانخدمت را چه میکنی؟ توی چشمهایش یک برق وزیر شکلی بود. (وزیر نمونه جمعیتی با 5فرزند) گفت از اینهمه نماینده، چندنفر خدمت سربازی رفتهاند؟ باید راهی برای معافیت پیدا کنم. تو خبر داری که فرزندان اول و دوم من دوقلو بودند. اگر اینبار هم خدا یکجفت فرزند دوقلو به من بدهد، از خدمت معاف خواهم شد. گفتم حتی برای یکقل هم نیاز به برنامهریزی حداقل 9ماهه است! اما فقط ششماه به انتخابات باقی مانده است و در اینمورد از دست پسرعمو هم کاری بر نمیآید که دوستم گفت، تحویل مدرک را تا روز تشکیل مجلس در بهار سالآینده عقب میاندازم.
مسئله دیگری که رفیق من برای حضور در انتخابات مجلس آینده کم داشت، مدرک تحصیلی بود. بهخصوص اینکه ایندوره وقتی ثابت شد مدرک تحصیلی منتخب اصولگرای مردم شهر ... در انتخابات جعلی بوده، با حضور او در صحن مجلس مخالفت شد که کهنهرفیق ما با خوشحالی گفت اتفاقاً این مورد تنها موردی بوده که نیاز به تلاشی ندارد و در تعطیلات آخر هفته، نهتنها دانشگاه تعطیل نبوده که اتفاقاً فرصتهای خوبی برای تعلیم و تعلم فراهم بوده است و در یک سفر خارجی همراه یکی از اساتید برجسته ادبیات دانشگاه تهران، موضوع پایاننامه را قطعی کرده و بهزودی مدرک فوقلیسانس خود را اخذ خواهد کرد. (بدیهی است که منظور از سفر خارجی، قطعاً سفر کربلا نبوده، منظور از آن استاد برجسته هم استاد جدید آمده نبوده و اساساً بعید است چنین چهره برجستهای با آن سوابق علمی و ادبی، اینقدر در برخورد با دانشجو مماشات کند.)
راستش وقتی من با خودم فکر میکنم، میبینم با این تعدد نامزدهای انتخابات و هزینههای سرسامآور تبلیغات برای حضور در انتخابات ازیکطرف، سختگیری و نظارت دقیق و استصوابی شورای نگهبان به صلاحیت نامزدها ازطرفدیگر و ناامیدی و یأس جامعه طبقه متوسط از حضور در پای صندوقهای رأی ازطرفدیگر (طرفها را مثل طرف چپ و راست در نظر نگیرید. مثل آرم بنز سهطرفه در نظر بگیرید)، افرادی مثل دوست ما شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات ندارند اما وقتی او خودش اینقدر به حضور در انتخابات امیدوار است، من هم دلم نمیآید که نظراتم را صربح به او بگویم. بههرحال امید خوب است. شاید زنش زایید، مدرکش رسید، ثبتنام کرد، تایید شد، رأی آورد و رفت مجلس و خدمت کرد.
انتخابات
- نویسنده: میثم سعادت
- ۲۴ ساعت
نظرهای من