دیپلماسی پیامها و مدیریت تنش در خاورمیانه
موانع بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره چیست؟
۲۰ فروردین ۱۳۵۹، سالگرد آغاز بیش از ۴ دهه قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده است؛ با این حال ارتباط تهران و واشنگتن هیچگاه بهطور کامل قطع نشد و چه بهصورت دیدارهای سری، مذاکرات با موضوع مشخص و ارسال پیام از طریق حافظ منافع آمریکا در ایران و برخی کشورهای عربی منطقه که مهمترین آنها سلطاننشین عمان است، ادامه یافت؛ این نوع از دیپلماسی اما در برخی موارد در دستیابی به هدف خود موفق بود و در برخی دیگر ناکام ماند.
مسئله آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، ماجرای سفر رابرت مکفارلین به تهران و انجیل پشتنویسیشده دونالد ریگان، حمله آمریکا به عراق و افغانستان و نامههای باراک اوباما به رهبر انقلاب و در نهایت مذاکرات سری در عمان که مقدمهای بر مذاکرات برای حل پرونده هستهای بود، از جمله تعاملاتی است که دو طرف را در راستای کنترل تنش، منافع ملی یا مقابله با دشمن مشترک به پای میز مذاکره کشانده است.
با به بنبست رسیدن مذاکرات برای احیای برجام نیز، بار دیگر مذاکرات برای موضوعات مشخص در اولویت واشنگتن قرار گرفت و رئیسجمهور ایالات متحده به یک دیپلماسی سطح پایین در قبال ایران رو آورد و برای کنترل تنش و عبور از انتخابات ریاستجمهوری، تفاهمهای شکنندهای با جمهوری اسلامی ایران حاصل شد.
جزئیات این تفاهم را آکسیوس در نهم ژوئن ۲۰۲۳ (۱۹ خردادماه سال گذشته) منتشر کرد. این وبسایت به نقل از منابع خود نوشت که مقامات ایران و آمریکا ماه گذشته میلادی در عمان مذاکراتی غیرمستقیم داشتند و عمانیها پیامهایی را بین اتاقهای جداگانه ایران و آمریکا منتقل میکردند که در جریان آن برت مکگورک، هماهنگکننده شورای امنیت ملی کاخ سفید در امور خاورمیانه و شمال آفریقا، مذاکرات غیرمستقیم با علی باقریکنی، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، داشته است. چند روز بعد وزیر خارجه عمان به المانیتور گفته بود که ایران و آمریکا به نهایی کردن توافقی برای آزادی زندانیان دوتابعیتی آمریکایی در ایران نزدیک شدهاند.
در نتیجه این تفاهم، چهار شهروند ایرانی- آمریکایی که به اتهام همکاری با دولت متخاصم یا جاسوسی، در ایران زندانی شده بودند، در ازای انتقال ۷ میلیارد دلار از داراییهای بلوکهشده ایران که از کرهجنوبی به قطر انتقال یافت، آزاد شدند. همچنین در جزئیاتی که رسانههای غربی از این تفاهم منتشر کردند، موضوع حجم فروش نفت و میزان ذخایر اورانیوم غنیشده ایران نیز مورد مذاکره قرار گرفته بود.
با آغاز تحولات جدید در خاورمیانه از بامداد ۷ اکتبر سال گذشته میلادی اما نتایج تفاهم ایران و آمریکا نیز به شدت تحت تاثیر افزایش روزافزون تنش قرار گرفت تا جایی که شواهد از انسداد مجدد داراییهای ایران، این بار در قطر حکایت دارد و امید ادامه این مذاکرات برای امکان دستیابی به تفاهمی جامعتر یا توافق نیز، با اظهارات مقامات آمریکایی و اقدام این کشور در ارسال تسلیحات و نیروهای نظامی خود به خاورمیانه و همچنین آغاز حملات حزبالله لبنان به مواضع رژیم صهیونیستی و سایر گروههای مقاومت به مواضع آمریکاییها در منطقه از همان ساعات ابتدایی، هر روز کمرنگتر شد و جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده برجام نیز در نشست خبری مشترک با وزیر امور خارجه عربستان، از «آخرین فرصتها برای احیای برجام» سخن گفت.
در نشست امسال مجمع منامه که ۱۷ تا ۱۹ نوامبر برگزار شد، برتمکگورک، هماهنگکننده خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی ایالات متحده گفت: «زمانی که یک سال پیش روی این سِن ایستادم، در مورد ستونهای سیاستهای جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در این منطقه بحث کردم، ستونهایی که شامل مشارکت، دیپلماسی و تنشزدایی، بازدارندگی، یکپارچگی و ارزشهای دموکراتیک است.
این پنج اصل، رویکرد ما را به این منطقه، از پایان دادن به جنگ در یمن، تا مقابله با ایران و پایهگذاری برای منطقهای یکپارچهتر، باثباتتر، صلحآمیزتر و مرفهتر هدایت کرده است. این پنج اصل رویکرد ما را به بحران کنونی غزه هدایت کردهاند. البته این بحران بخشهایی از این اصول را تهدید میکند. در واقع، بخشی از هدف حماس و دیگران در ۷ اکتبر این بود که آینده باثبات و صلح منطقهای را به هم بزنند.»
این مقام کاخ سفید افزود: «ایالات متحده از دوستان خود حمایت میکند، بهویژه در صورت تهدید یا حمله. در این مورد، پشتیبانی ما از اسرائیل صرفاً در برابر تهدید حماس نیست بلکه این پشتیبانی بر ضرورت تهدیدهای دیگری از جمله حزبالله، سایر گروههای مورد حمایت ایران و خود ایران متمرکز است».
ویلیام برنز نیز، ۳۰ ژانویه (۱۰ مهر) در یادداشتی در Foreign Affairs نوشت: «کلید امنیت اسرائیل – و منطقه – نحوه مواجهه با ایران است. ایران بهواسطه بحران جسورتر شده و به نظر میرسد آماده است تا آخرین گروه نیابتی منطقهای خود بجنگد و همزمان هم برنامه هستهای خود را گسترش دهد و تجاوز روسیه را ممکن سازد. در ماههای پس از ۷ اکتبر، حوثیها، گروه متحد با ایران، حمله به کشتیهای تجاری را در دریای سرخ آغاز کردند، همزمان خطرات تشدید تنش در جبهههای دیگر همچنان وجود دارد.»
هرچند در ۶ ماهه گذشته بارها سخن از تبادل پیام میان ایران و ایالات متحده به میان آمده است و حتی در برخی موارد کاخ سفید یا آنها را تکذیب یا لحن آنها را که تهران «درخواست» نامیده بود، به «هشدار» تغییر داد اما موضوع تبادل چندینباره پیام میان تهران و واشنگتن در جهت کنترل اقدامات اسرائیل برای گسترش سطح تنش، واقعیتِ آن چیزی است که از ۷ اکتبر به بعد رخ داده است.
عبدالقادر فایز، خبرنگار ارشد الجزیره در تهران ۵ ژانویه ۲۰۲۳ (۱۵ دیماه سال گذشته) در حساب شبکه ایکس خود در خصوص پیام مهم ایالات متحده برای تهران، به نقل از منابع غیررسمی نوشت: «آمریکا معتقد است نتانیاهو تنها کسی است که میخواهد دایره جنگ را در منطقه گسترش دهد. واشنگتن چندان به نتانیاهو و این احتمال که او بخشی از راهحل سیاسی باشد، تکیه ندارد. دیدگاه واشنگتن در مورد پذیرش بقای حماس و حضور آن و برخی از قابلیتهای آن در غزه بهعنوان بخشی از هر راهحل سیاسی پس از پایان جنگ باز است».
همچنین در آن مقطع و پیش از نخستین دور سفر وزیر امور خارجه آمریکا به خاورمیانه و کشورهای ترکیه، مصر، اردن، قطر و عربستان و امارات و همچنین کرانه باختری، سیانان نیز به نقل از یک مقام ارشد وزارت امورخارجه آمریکا اعلام کرد، یکی از اهداف سفر آنتونی بلینکن، برقراری تماس غیرمستقیم با ایران برای جلوگیری از تشدید تنشهاست.
یکی از جلوههای این تبادل پیام میان ایران و ایالات متحده تا پیش از اول آوریل، تلاش دو طرف برای مدیریت و کنترل سطح تنش پس از حمله کتائب حزبالله عراق به مقر سربازان آمریکایی در مرز سوریه و اردن بود که با وجود آنکه احتمال میرفت منجر به پاسخ مستقیم واشنگتن به تهران شود اما ایالات متحده تصمیم گرفت تا تنها به پاسخی محدود به نیروهای مقاومت در عراق اکتفا کند. تحولات پس از این تقابل و همچنین بیانیه کتائب حزبالله نیز نشان داد که ایران پس از این عملیات از گروههای مقاومت عراق خواسته تا حملات خود را به پایگاههای آمریکایی در این کشور به حالت تعلیق درآورند.
ایالات متحده همچنین پس از انفجارهای تروریستی در کرمان که آن را «هولناک» توصیف کرده بود و حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق، اعلام کرد که واشنگتن نقشی در این اقدامات نداشته است.
حمله اول آوریل اسرائیل به اماکن دیپلماتیک ایران و شهادت یکی از فرماندهان بلندپایه نیروی قدس سپاه پاسداران که با تهدید جمهوری اسلامی به پاسخ همراه بود، تبادلات پیام میان تهران و واشنگتن را چه از طریق سوئیس که حافظ منافع ایالات متحده در ایران و مهمترین کانال ارتباطی تهران با این کشور است و چه از طریق کشورهای معتمد دو طرف در منطقه افزایش داد تا عملیات «وعده صادق» در ۱۳ آوریل واکنشی مدیریتشده به عبور اسرائیل از خط قرمز ایران و در عین حال در راستای ممانعت از افزایش سطح تنش باشد. حسین امیرعبداللهیان پس از این عملیات گفت: «از زمانی که در جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته شد که در چارچوب حقوق بینالملل و دفاع مشروع، پاسخ لازم به رژیم اسرائیل داده شود و هشدار و تنبیه لازم صورت بگیرد، ما آمریکا را مطلع کردیم».
وزیر امور خارجه همچنین افزود: «بعد از اینکه اقدام (عملیات وعده صادق) انجام شد، ساعت تقریباً دوونیم بامداد یکشنبه، پیام دیگری را به ایالات متحده آمریکا از مجاری دیپلماتیک ارسال کردیم و به صراحت و روشنی به آمریکا در این پیامها سعی کردیم بگوییم ما بهدنبال توسعه تنش در منطقه نیستیم. آن چیزی که توسعه تنش در منطقه را میتواند افزایش دهد، رفتارهای رژیم صهیونیستی است.»