ادامه پیشروی سلطان گاز جهان
قطر چگونه توانست رهبری گازی جهان را با قراردادهای بلندمدت از آنِ خود کند؟
قطر چگونه توانست رهبری گازی جهان را با قراردادهای بلندمدت از آنِ خود کند؟
قطر رقیب مهم گازی ایران که در مهمترین میادین پارس جنوبی با ایران اشتراک دارد، در حال برداشت تتمه گاز از این میادین است؛ میادینی که ایران به سبب تحریمهای پیدرپی نتوانسته از آنها بهرهبرداری کند و انگشت به دهان، نظارهگر کشوری است که با هوش اقتصادی خود و برقراری روابط حسنه با کشورهای جهان، مذاکرات گازی متعددی را پیش برده است. کشوری که حتی مهمترین رقیب روسیه در جنگ به شمار میرود و نهتنها اروپا، که آمریکا هم روی خرید الانجی از این کشور حساب باز کرده است. حالا براساس آخرین اطلاعاتی که از مذاکرات گازی قطر به بیرون درز کرده، قرارداهای بلندمدت این کشور با چین، توتال فرانسه، ژاپن، آلمان، هند و سایر کشورها به امضا رسیده است.
قطر به تنوع محصولات گازی شهره است؛ قطر علاوه بر گاز طبیعی، گاز مایع و پتروشیمیاییها (مانند پلیاتیلن و پلیپروپیلن) را تولید میکند. به همین خاطر نیز قطر لقب سلطان گاز جهان را از آن خود کرده است.
قطر در حال حاضر یکی از صادرکنندگان پیشرو الانجی در جهان است. براساس دادههای ردیابی کشتیهای جمعآوریشده توسط بلومبرگ، این کشور خلیجفارس رقابت نزدیکی با ایالات متحده بهعنوان بزرگترین صادرکننده الانجی جهان در سال گذشته با ۲/۸۱ میلیون تن صادرات داشته است. استرالیا با صادرات ۷/۱۰میلیارد فوت مکعب گاز در روز پیشتاز صادرات الانجی در سال ۲۰۲۲ میلادی بوده است و پس از آن ایالات متحده با ۶/۱۰ و قطر با ۵/۱۰ میلیارد فوت مکعب گاز در روز در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
قطر سال گذشته با تصویب پروژههای توسعهای که قرار است تولید الانجی خود را تا سال 2027 میلادی به میزان 64درصد افزایش دهد و به 126 میلیون تن در سال برساند، رهبری خود را حفظ کرده و تولید آینده خود را افزایش داده است. جوزف وبستر، کارشناس ارشد مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک معتقد است که جذابیت قطر برای کشورهای آسیایی بهویژه با تأثیر جنگ روسیه بر اوکراین در حال افزایش است، زیرا در این شبهجزیره کوچک قابلیت اطمینان بالایی وجود دارد. خطرات ژئوپلیتیکی مانند ایالات متحده، کانادا و استرالیا در قطر وجود ندارد.
نگاه کارشناس / ۱
هاشم اورعی استاد دانشگاه شریف، طلب یاری از رقیب دیرینه در صنعت نفت و گاز را نقد میکند
شکلات روسی برای ایران
مدیریت انرژی در ایران همانند سایر بخشها میلنگد؛ بهنحویکه ایران از رقبای منطقهای خود جا مانده و دست یاری برای جبران کمبود گاز به سوی روسیهای دراز کرده که رقیب جدی در صنعت نفت و گاز است و مشخص نیست که چگونه میتوان روی کشوری حساب باز کرد که میدانیم و طبیعی است که نخواهد صنعت در کشور رقیبش، سر بلند کند و قامتی نشان دهد. همین اکنون قطر که در مهمترین میدان گازی جهان در پارسجنوبی با ایران شریک است، توانسته بازار روسیه را پس از جنگ از آن خود کند و قراردادهای بلندمدت با کشورهای شرق و غرب منعقد کند. ایران در صنعت نفت و گاز در کجا کار قرار دارد؟ آیا سیاستگذاری انرژی در ایران در رقابت با کشورهای همسایه بهدرستی اجرایی میشود؟ موانع و راهکارهای پیش روی ایران چیست؟ هاشم اورعی، استاد دانشگاه شریف و رئیس اتحادیه انجمنهای انرژی ایران در گفتوگو با «هممیهن» به این پرسشها پاسخ داده و از وخامت وضعیت انرژی در ایران میگوید.
قطر در سالهای اخیر قراردادهای گازی بلندمدت قابلتوجهی با کشورهایی همچون چین، توتال فرانسه و آلمان و همینطور ژاپن داشته است. این در حالی است که ایران نتوانسته برداشت مناسبی از میدان مشترک پارسجنوبی (گنبد شمالی) به دلایل مختلفی بهویژه تحریمها داشته باشد. ارزیابی شما از موقعیت و جایگاه کنونی ایران در قیاس با قطر چیست؟
در حال حاضر تولید گاز در ایران تقریباً حدود ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون مترمکعب در روز است. ما در بخش تولید به سرمایهگذاری و فناوری در کنار یکدیگر نیاز داریم. متاسفانه میتوانیم بگوییم هیچ کدامش را نداریم. وزیر نفت اعلام کرده در بخش گاز نیاز به سرمایهگذاری عاجل ۸۰ میلیارد دلاری داریم؛ پولهایی که در حال حاضر حداقل بخش دولتی نمیتواند آن را تامین کند و با اطلاع کامل میگویم که عددهای خیلی کمتری از این را هم نمیتواند تامین کند. بنابراین سرمایهگذاری در بخش گاز ما عملاً و تماماً دولتی است و امکان تامین سرمایه از طریق دولت با این کسر بودجهای که داریم، وجود ندارد. البته فقط ماجرا به پول ختم نمیشود. اگر یکشبه بتوانیم ۸۰ میلیارد دلار را تهیه کنیم، مسئله ما بهطور کامل حل نمیشود، چون فناوری در صنعت نفت و گاز در دست تعداد معدودی از شرکتهاست که در شرایط فعلی بینالمللی آمادگی همکاری با ایران را ندارند؛ در نتیجه در شرایطی به سر میبریم که پیشبینی میشود تولیدمان در بهترین حالت یا ثابت بماند یا روند کاهشی به خود بگیرد. اگر واقعبینانهتر بخواهیم بگوییم در شرایط فعلی پیشبینی من این است که در دهه پیش رو میتوانیم از کاهش میزان تولید جلوگیری کنیم. اما مشکل این است که به شدت با افزایش میزان مصرف بهعلت وابستگی بالا در بخش خانگی و صنایع مواجه هستیم. ازطرفی وقتی به سیاست قیمتگذاری انرژی نگاه میکنیم، میبینیم مادامیکه قیمت گاز خانگیمان که بخش قابل توجهی از کل گاز مصرفی کشور را تشکیل میدهد، تقریباً قیمتش صفر است، در نتیجه هیچ راهی برای بالا بردن راندمان مصرف گاز یا کاهش شدت مصرف گاز در کشور عملی نیست. حرف و حدیث در این زمینه زیاد است، ولی اینها همه حرف است چون قوانین مسلم اقتصادی اجازه نمیدهد که راندمان انرژی و کاهش مصرف انرژی را با سیاست قیمتگذاری درست پیش ببریم، زیرا وقتی یک کالایی را مجانی کنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم بهینهسازی صورت بگیرد. در نتیجه اگر اینها را کنار هم بگذاریم تقاضا، افزایشی در بخش گاز (همینطور برق و بنزین) با شیبهای متفاوت است. معتقدم در بخش گاز بیشترین بحران را خواهیم داشت و زودتر به بحران خواهیم رسید. بنابراین شرایط این است که از یک طرف با روند افزایش تقاضا مواجه هستیم و همزمان با روند کاهشی تولید و در نتیجه به جایی نخواهیم رسید جز ناترازی فزاینده. از طرف دیگر در بخش گاز، منابع مشترک با قطر، عربستان و کویت داریم و متاسفانه برای ما اینطور نیست که دلمان را خوش کنیم که حالا اشکالی ندارد که این گاز را درنیاوریم یا نفت را استخراج نکنیم و برای نسلهای بعد میگذاریم. همین الان هم بقیه کاری را که باید، انجام میدهند. قطر در میدانهای گازی مشترک کاری حداکثر استفاده را از شرایط نامناسب ایران و بیرون رانده شدن ایران از بازار انرژی فسیلی برای خودش میبرد و قراردادهای بلندمدت میبندد. برنامهریزی انرژی در بخش سرمایهگذاری و تولید یا در بخش تامین، ذاتاً باید بلندمدت باشد و صحبت از ۲۵ سال و ۳۰ سال است. بر همین اساس هم قطر قراردادهای بلندمدتی با چین، آلمان، فرانسه و دیگران منعقد کرده است.
چالش اینچنینی ما فقط با قطر است؟
خیر، این فقط مختص به قطر نیست. عربستان و کویت اخیراً سرمایهگذاری عظیمی را در بخش گاز در قالب یک مگاپروژه تعریف کردهاند. مطمئن نیستم همان میدان گازی مشترک با ایران است یا نه، ولی به هر حال اینها سیاست مشخصی را جلو میبرند و میبینیم که چقدر هم جواب داده است. سیاست آنها این است که تا جاییکه میتوانند برای استخراج منابع نفت و گازشان سرمایهگذاری کنند و از ماجرای بیرون رانده شدن ایران از بازار انرژی و تحریم روسیه حداکثر استفاده را کنند و نفت و گازشان را به قیمتهای خوب به بازار بدهند و پولش را بگیرند و زیربناهایشان را تقویت کنند و سرمایهگذاری کنند. نتیجهاش را هم میبینیم. سال گذشته کشور عربستان بالاترین رشد اقتصادی جهان را (6/8درصد) ثبت کرد که رشد خیرهکنندهای است. این کشور دقیقاً از این شرایط بازار انرژی به بهترین وجه ممکن استفاده کرده است. سرمایهگذاری بلندمدت برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی و جایگزینکردن با سایر انرژیها و روشهای اقتصادی از سازوکارهایی است که ریاض در پیش گرفته است، اما واقعیت این است که ما با کمال تأسف، از این قافله جا ماندهایم. در حال حاضر شرایط طوری است که حداقل من نمیتوانم متصور شوم که چطور میتوانیم ولو ته قافله جایی برای خودمان ایجاد کنیم؛ به خاطر اینکه هیچکدام از شرایط لازم را نداریم کمکم مسئله واردات انرژی سوخت فسیلی را در ذهنمان مرور میکنیم. اخیراً مطرح شد که مقامات ایرانی با مقامات روسی صحبت کردهاند برای اینکه در مواقعی که لازم داریم به ایران گاز بدهند. از نظر من شرمآور است. این یعنی یک شکست کامل سیاستگذاری بلندمدت در حوزه انرژی! روسیه در بخش انرژی رقیب ماست. چند سال است که ما از این حرفها میزنیم و کماکان تولیدمان افزایشی نداشته بلکه کاهش هم داشته است.
همانطور که اشاره کردید روسیه رقیب ماست. آیا واقعاً میتوان در مورد سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز روی روسیه حساب باز کرد؟
اینکه به امید روسیه باشیم، روسیهای که رقیب ماست و بخواهد قابلیتهای تولید انرژی فسیلی ما را با سرمایهگذاری افزایش بدهد، خیالی باطل است. جالب این است که بحث هاب انرژی مطرح میشود! از نظر من این یک چیز کاملاً بیمعنا و بیمنطق است. در مورد نفت و گاز هیچیک از شرایط لازم و حداقلی برای اینکه به هاب انرژی در منطقه تبدیل بشویم و بخواهیم عرضاندامی در منطقه در بخش انرژی کنیم را نداریم. همه این حرفها، حرفهایی است که یا از سر نادانی و یا به خاطر عدم صداقت کسانی است که زده میشود. ما با شرایط بلندمدتی مواجه هستیم. گاهی میگوییم حالا اشکال ندارد گاز و نفتمان را درنیاوریم مگر قرار است همه منابع زیرزمینیمان را در یک نسل مصرف کنیم، بماند برای نسلهای بعدی! مشکل اینجاست که هر کالایی یک عمر مفیدی دارد. آمار میگوید امروز که در اواخر دهه ۲۰ میلادی و در طول دهه ۳۰ میلادی به ترتیب عمر مفید زغالسنگ، نفت و گاز از پیک میگذرند، زغالسنگ شاید در دو سه سال آتی باشد. در نتیجه آنچه مسلم است اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال پیشرو تقاضا برای نفت، گاز و زغالسنگ از میزان حداکثرش کاهشیتر خواهد شد. بنابراین اگر فرض کنیم امروز مثل کشورهای همسایهمان، نفت و گاز را استخراج نکنیم و صرف توسعه کشور نکنیم، ۲۰ سال دیگر اصلاً به دردبخور نیستند. من این را با اطمینان میگویم، چون کار من نگاه به آینده است و میبینم انقدر مسائل سریع پیش میرود که ما هم دیگر ویژگی خاصی نخواهیم داشت. اگر در دهه پیش رو این کار را نکنیم، دیگر قادر به استخراج آن نیستیم چون خریداری ندارد و باید زیر زمین باقی بماند.
با این اوصاف شما سیاست انرژی در ایران را ورشکسته میدانید؟
با کمال تأسف از نظر من سیاست انرژی کشور بههیچعنوان منطقی و بلندمدت و با نگاهی افقگشایانه نیست. اگر بخواهم دو دلیل هم بیاورم؛ اول اینکه به هر حال این مسئله فقط مربوط و منحصر به بخش انرژی ما نیست؛ نگاه کنید در بخش آب، فرسایش خاک و محیط زیست که ضعف مفرط مدیریت را شاهد هستید. در بخش آب هم کافی است به دریاچه ارومیه و بلایی که سر منابع آب کشورمان آمده، نگاه کنید. انرژی هم همینطور. با کمال تأسف در شرایط فعلی مدیریت کلان کشور آنطور که باید و شاید درست کار نمیکنند و آیندهنگر نیستند. منافع فعلی در اولویت قرار ندارد و الی آخر. و دوم اینکه، قطعاً ناشی از مورد اول است، اینکه در صحنه بینالملل کاری کردهایم خودمان را در پازل جهان جایی قرار دادهایم که نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. بنابراین اگر اولی حل بشود، دومی هم حل خواهد شد. اکنون شرایط بینالمللی ما بسیار نامطلوب است و نیازی هم به گفتن نیست؛ تقریباً دو سه کشور در دنیا یک طرف رفتهاند و بقیه طرف دیگر هستند. در چنین شرایطی چطور میتوانید انتظار توسعه در جهان امروز را داشته باشید؟ جهان امروز یک جهان چندقطبی است و کسی میتواند کشورش را توسعه بدهد که بتواند با همه کار کند؛ بخش انرژی هم جدا از این ماجرا نیست. شرایط گاز و بنزین و گازوئیل یا نفت و حتی برق طبق آمار گزارش نیرو هم همین است. یعنی بهشدت سال به سال ناترازیمان بیشتر خواهد شد. در ۱۰ سال اخیر متوسط ۵ درصد رشد تقاضایمان بالا رفته و همینطور 5/2درصد رشد تولیدمان بالا رفته است. این روند ادامه خواهد داشت و گاز بیشتر خودش را نشان خواهد داد.
نگاه کارشناس / ۲
رقابت گازی با قطر نابرابر میشود
محمد ابراهیمی
کارشناس انرژی
کشور در حوزه انرژی ایام بیسابقهای را میگذراند و ضرورت برنامهریزی مدون، کارشناسی معطوف بر بهرهگیری از مزیتها و همینطور توجه به منافع ملی، از الزامات گذار کشور از این تنگنای شدید است. طی سالهای نهچندان دور طرحهایی در صنعت نفت ارائه گردید که جملگی ناظر بر بهرهبرداری حداکثری از منابع نفت و گاز و جلوگیری از عدمالنفع کشور در این حوزه؛ به خصوص میادین نفت و گاز مشترک بود. طرحهای موصوف فارغ از نتیجه، استمرار یا قطع پیگیری آنها توسط دولتهای مختلف؛ با نگاه اولویتدار بر «میادین مشترک» فصل جدیدی از برنامهریزی آیندهمحور را پیش روی کشور گشودند. چراکه بهرهبرداری حداکثری از میادین مشترک نفت و گاز در سرزمینی مثل ایران با بیش از ۸۰۰۰ کیلومتر مرز زمینی و آبی با سایر کشورها و وجود منابع عظیم هیدروکربوری مترادف است با حفاظت و صیانت از سرمایه ملی. یکی از مهمترین این منابع، بزرگترین میدان گازی جهان است که در مرز آبی مشترک بین ایران و قطر واقع شده و در ایران بهنام «پارس جنوبی» شناخته شده و قطریها آن را «گنبد شمالی» مینامند. بنابر برآوردها ذخایر گاز این میدان عظیم حدود ۱۹درصد کل ذخایر گاز جهان و بخش ایرانی
آن نزدیک به نیمی از ذخایر گاز کشور را داراست. موضوع بهرهبرداری از این ذخائر عظیم گازی مشترک برای اولینبار در دهه هفتاد خورشیدی در ایران مورد توجه واقع شد و برنامهریزیها برای تولید گاز ذخیرهشده در این میدان گازی مشترک در دستور کار قرار گرفت. از سال ۱۹۹۰ میلادی و با گذشت سالها از اکتشاف گاز در میدان پارس جنوبی اقدامات قابلتوجهی در راستای تولید از این میدان انجام شده است اما بهدلیل ناقص بودن مسیر ارتباطی استخراج، انتقال و فراوری و پالایش گاز، دستیابی به این سرمایه مشترک با قطریها آنطور که مورد انتظار کارشناسان بود محقق نشد. در این گذر شرکتهای بزرگ نفتی و گازی وارد این منطقه جذاب شدند و هریک اقدامات ناتمامی در این میدان انجام دادند. از شرکتهای بزرگ اروپایی همچون توتال فرانسه، انی ایتالیا، استات اویل هیدروی نروژ و گازپروم روسیه گرفته تا شرکتهای آسیایی و آفریقایی همچون دایلیم، جیال کرهجنوبی و سونانگول آنگولا و شرکتهای چینی. همین رفتوآمدهای متعدد و مکرر که بخشی از آن ناشی از مشکلات داخلی و قسمتی هم بهدلیل تحریمهای بینالمللی بود، منجر به آن شد که کشور حدود ۱۰ سال در شروع کار و سالها در سرعت
توسعه از قطر در برداشت گاز از میدان مشترک پارس جنوبی جا بماند. اگرچه بنا بر ادعای مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس تولید امروز ایران در میدان گازی مشترک موسوم به پارس جنوبی از قطر بیشتر است اما گزارشهای حوزه انرژی نشان میدهد که قطر طی سه دهه برداشت گاز از میدان پارس جنوبی توانسته در حالی ۵/۲ برابر ایران از این میدان مشترک برداشت نماید که ایران تنها دو دهه است که با اتکا به تکنولوژی تولید، امکان بهرهبرداری از این میدان بزرگ گازی را بهدست آورده و اساساً کشور در این بخش دچار عقبماندگی تاریخی است. عقبماندگیای که بیژن زنگنه، وزیر پیشین نفت آن را اینطور تشریح کردهبود: «در زمینه «تولید تجمعی» رسیدن به قطر سالها به طول میانجامد، زیرا زمانی که فرصتها از دست میروند بهسادگی نمیتوان جبرانشان کرد.» مستقل از این تاخیر تاریخی؛ هشدار عقبافتادگی کشور در برداشت از این میدان مشترک گازی سالهاست که مستند بر فکتهای علمی و عملیاتی از سوی وزارت نفت و سایر مراکز تحقیقاتی و کارشناسی مثل مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اعلام شده است. جایی که بنابر اطلاعات موجود میدان گازی پارس جنوبی که بیش از ۷۰درصد
گاز کشور را تامین میکند، وارد نیمه دوم عمر خود شده است و در شرایط ثابت، بهطور میانگین سالیانه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب از تولیدات آن (که تقریباً معادل یک فاز از این پروژه عظیم ملی است) کاسته میشود.
کارشناسان معتقدند ایران برای جلوگیری از افت تولید، نیازمند 15 برابر سکوهای فعلی تولید گاز در پارس جنوبی است و سکوهای فوق به لحاظ فنی نیز باید قابلیت حمل کمپرسورهای عظیم را داشته باشند.
همه اینها در حالی اتفاق افتاده که شرکت انرژی دولتی قطر اخیراً اجرای طرح توسعهای را بهعنوان بخشی از برنامه این کشور کوچک حوزه خلیجفارس آغاز کرده که قرار است با سرمایهگذاری خارجی بالغ بر ۲۹ میلیارد دلاری در بحبوحه جنگ روسیه علیه اوکراین و کمبود انرژی در اروپا، بخشی از استراتژی تقویت موقعیت قطر در حوزه انرژی جهانی باشد. گزارشهای مراکز معتبر بینالمللی انرژی نشان میدهد که قطر که هماکنون در کنار آمریکا یکی از بزرگترین صادرکنندگان LNG در جهان است، با سرمایهگذاریهای عظیم خارجی در میدان گازی گنبد شمالی، تا پایان سال ۲۰۲۶ مجدداً به بزرگترین صادرکننده این محصول تبدیل خواهد شد و با قراردادهای بلندمدتی که با مصرفکنندگان عمده انرژِی جهان نظیر چین منعقد کرده، فروش LNG خود را نیز بهمدت ۲۷ سال به شرکت سینوپک چین تضمین نموده است.
پیش از جنگ در اوکراین مقصد اصلی گاز صادراتی قطر، کشورهای شرق آسیا مثل چین، ژاپن و کرهجنوبی بودند اما مناقشات نظامی بیش از یکسال اخیر باعث شده کشورهای اروپایی هم به جمع مشتریان گازی قطر ملحق شوند.
در چنین وضعیتی چنانچه آمار اعلام شده توسط مسئولین صنعت نفت و معاون وزیر نفت در نظارت بر منابع هیدروکربوری را بتوان بهعنوان ملاک ارزیابی وضع فعلی دو رقیب گازی در پارس جنوبی پذیرفت، آنگاه میتوان دریافت که میزان تولید گاز قطر از میدان گنبد شمالی حدود ۷۰۰ تا ۷۵۰ میلیون مترمکعب در روز است. این در حالی است که براساس گزارشهای رسمی دولتی منتشرشده توسط وزارت نفت قرار است میزان تولید گاز کشور از میدان گازی پارس جنوبی در زمستان سال جاری به ۷۳۰ میلیون مترمکعب در روز برسد. سطح اهمیت و جایگاه امنیت انرژی در کشور بر کسی پوشیده نیست اما با توجه به نقش بیبدیل میدان گازی مشترک پارس جنوبی و عنایت به سرمایهگذاریهای هنگفت قطر بهعنوان شریک و رقیب ایران در این میدان عظیم گازی، پیگیری سریع اجرای عملیات توسعهای همه فازهای پارس جنوبی بهخصوص توسعه فاز یازدهم که جنوبیترین و مرزیترین بخش از این میدان گازی است، از ضرورتهای انکارناپذیر دولت است که میبایست با سیاستهای مبتنیبر پیادهسازی طرحهای ازدیاد برداشت، بخشی از عقبماندگی کشور در این میدان گازی جبران و منافع اقتصادی کافی را نصیب کشور کند. البته در این میان نباید از
ضعف تاریخی استراتژیک کشور در حوزه گاز که همانا «فلرینگ» یا گازهای سوزانده شده همراه مشعل است، غافل شد. چراکه گاز سوزانده شده در سال ۱۴۰۱براساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بالغ بر ۱۸ میلیارد مترمکعب (معادل ظرفیت حدود ۲ فاز پارس جنوبی) بوده است.