| کد مطلب: ۱۷۴۶۵

با مدعیان چگونه باید سخن گفت؟

ظریف و محکم

طوفان ۱۰دقیقه‌ای دیروز محمدجواد ظریف در پاسخ به ادعاها و حملات مشاور سعید جلیلی در میزگرد تخصصی سیاست خارجی، بار دیگر به‌خوبی نشان داد که با این مدعیان و طلبکاران چگونه باید سخن گفت. جریانی که جز کلیات و شعارهای دهان‌پرکن و خیمه زدن بر مناصب قدرت و پر کردن پست‌های سیاسی و رسانه‌ای و اشغال کردن کرسی‌های علمی و دانشگاهی، هیچ هنری از خود نشان نداده‌اند و جز ضرر و آسیب و تحریم، بهره‌ای به کشور و حتی نظام نرسانده‌اند و بااین وجود، همواره طلبکار و مدعی‌اند و دیگران را بر صندلی اتهام می‌نشانند؛ جریانی که خروجی سیاست خارجی تحریم‌خیز و تحریم‌ساز آن در ابتدای دهه ۱۳۹۰، برکشیده شدن بابک زنجانی‌ها بود و وقتی برجام به ثمر نشست و وزارت نفت دولت روحانی قراردادها برای توسعه میادین نفت‌وگاز می‌بست، منتقد بیژن زنگنه‌ها شد.

و حال، مسعود پزشکیان در گفتارهای ساده و صریح‌اش این شکاف و دوقطبی واقعی را تصویر می‌کند. شکاف امروز اقتصاد سیاسی ایران، نه «چپ/ راست»، نه «لیبرالیسم/ سوسیالیسم»، بلکه بر سر «غارت/ توسعه» است. شکاف میان بابک زنجانی‌ها و بیژن زنگنه‌ها است. آنچه پزشکیان با عبارات عوام‌فهم «بخوربخور» کاسبان تحریم و قاچاقچی‌ها تبیین می‌کند، چیزی نیست جز بیان عینی این شکاف واقعی؛ و در این شکاف واقعی است که محمدجواد ظریف و حسن روحانی هم متهم می‌شوند؛ به جرم اینکه با برجام راه کاسبان را بسته‌اند.

و در این شکاف واقعی است که حتی دونالد ترامپ و راست افراطی آمریکایی تطهیر می‌شوند تا حمله به روحانی و میانه‌روهای ایرانی توجیه شود. در برابر چنین جریان و چنین گفتمانی، نباید مماشات کرد.

تجربه نشان داده است که آنان هیچ مسئولیت سیاسی، اخلاقی و ملی برای خود قائل نیستند. برکشیده‌شدگانی هستند که هنری ندارند جز چشم بستن بر مناسبات واقعی اقتصاد و معادلات بدیهی جهان، و دهان گشودن و رویا بافتن درباره امروز و فردای ایران.

این رویابافی‌ها از ۱۳۸۴ شروع شده است و با آنکه ۲۰ سال است ایران را به دره فقر و فساد و تحریم و انزوا انداخته است، باز مدعی و طلبکار است. سند چشم‌انداز ۲۰ ساله توسعه کشور و برنامه چهارم توسعه که انباشت تجارب مجموعه مدیران، اندیشمندان و کارگزاران نظام تا سال ۱۳۸۴ بود و تایید رهبری و حمایت و همراهی مجمع تشخیص مصلحت نظام را با خود داشت، با حذف نیروهای توسعه‌گرا و اصلاح‌طلب از ساختار قدرت به حاشیه رانده شد و شعارهای رویایی و وعده‌های فضایی، جای برنامه‌های علمی و تجربه‌های زمینی را گرفت.

خروجی این تغییر ریل، وضعیت ایران امروز است؛ ایرانی که به جای ادعانامه‌ها و برنامه‌های طلبکاران، به بازگشت و محوریت یافتن کارگزاران اصیل و اصلی نیاز دارد. ظریف با مواضع محکم خود در طوفان ۱۰دقیقه‌ای دیروز، بار دیگر نسخه اصل کارگزاران توانمند نظام را شناساند و مدعیان طلبکار را بر جای خود نشاند. با چنین گفتارها و رفتارهایی نه از موضع دعوا که از موضع سنجش باید برخورد کرد. باید از این مدعیان، نه برنامه که کارنامه خواست. چنان‌که پزشکیان کرد و گفت: «حرف شما در نفی و رد برجام چیست؟ تا ابد باید در تحریم بمانیم؟».

یا چنان‌که ظریف گفت: «با اعداد سر ملت را شیره نمالید و اگر می‌مالید، درست بمالید!». نمی‌توان و نباید حملات و ادعاهای مدام جریان حاکم را در زیر سوال بردن کارنامه میانه‌روها و دولت روحانی پذیرفت و خروجی عملکرد ترامپ و احمدی‌نژاد را به گردن روحانی و ظریف و زنگنه و دیگران انداخت و بعد هم، کلی‌گویی کرد و از «سال‌های سیاه دهه ۹۰» و رشد منفی یک‌دهه‌ای سخن گفت؛ بی‌آنکه اندکی انصاف به خرج دهیم و پدیده‌های منحصربه‌فردی چون ظهور ترامپ و شیوع کرونا را نبینیم و پیامدهای آن را به حساب دولت وقت بگذاریم.

حال آنکه هر یک از دو پدیده ترامپ و کرونا، در هر دولتی رخ می‌داد؛ برای سقوط آن کافی بود. امروز نیز، حرف دقیق همان است که ظریف به مشاور جلیلی گفت. فروش بیشتر نفت، محصول هنر این مدعیان نبود. خروجی شل شدن پیچ تحریم در دوران بایدن بود. حال، این رای‌دهندگان هستند که می‌توانند تصمیم بگیرند.

طیف طرفدار عقلانیت و مذاکره در سیاست خارجی را با آرایی بالا به قدرت بازگردانند و امکان احیای برجام یا برجامی جدید را فراهم آورند. یا آنکه همچون ۱۳۸۴ و ۱۴۰۰ میدان را برای مدعیان طلبکار باز گذارند و منتظر بمانند تا شاید ترامپ باز آید و کشور در مهلکه تقابل راست‌های افراطی ایران و آمریکا بماند...

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی