بررسی روی کار آمدن دولت وفاق و انتخاب استاندار «عرب» و «بومی» در خوزستان و تاثیر آن بر شرایط استان
احیای اعتبارِ از دست رفته
شاید انتصاب یک استاندار عرب، نقطهعطفی برای آشتی خوزستانیها با دولت مرکزی باشد؛ قهر خوزستانیها را جدای از اعتراضاتی که دامنه آنها در سالهای اخیر گسترش داشته، آمار و ارقامِ صندوقهای رای نشان میدهد.
شاید انتصاب یک استاندار عرب، نقطهعطفی برای آشتی خوزستانیها با دولت مرکزی باشد؛ قهر خوزستانیها را جدای از اعتراضاتی که دامنه آنها در سالهای اخیر گسترش داشته، آمار و ارقامِ صندوقهای رای نشان میدهد.
آنها در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم مشارکت بیسابقه 29 درصدی را رقم زدند، حال آنکه یازده سال پیش، و در انتخابات سال 1392، این مشارکت 80 درصد بود. نکتهای که احتمالاً دولت چهاردهم آن را درک کرده و تلاش کرده با انتخاب یک استاندارِ بومی و عرب، زبانِ گفتوگوی دولت با مردم این استان را باز کند.
یک استان پرچالش
در استانی که گستردگی اقوام در کنار شرایط خاص ژئوپلیتیک، از جمله منابع عظیم نفتی، سرچشمه رودخانههای حیاتی کشور و مرز مشترک با کشور عراق، آن را نهتنها برای خودِ خوزستانیها، بلکه برای تمام کشور مهم و خاص کرده است، اما نابسامانیهای بهویژه اقتصادی، محیط زیستی و عدم توسعهیافتگی، شرایط این استان را نیز به یکی از استانهای بحرانی کشور تبدیل کرده است.
از همین روی است که نگاه ملی به این استان بر نگاه استانی اولویت دارد؛ استانی که در رتبه دومین استان کشور در تولید درآمد است و سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی کشور دارد. هرچند که حداقل در سه سال اخیر با رشد قابل توجهی در میزان بودجه استانی مواجه بوده، اما مشکلات در این استان بیشتر از بودجههای اختصاصداده شده است، با همین رشد نیز برخی فعالان سیاسی استان معتقدند خوزستان نهتنها از نگاه ملی دور مانده است، بلکه در اختصاص بودجههای استانی نیز عقب مانده و همین موضوعات نیز در رویکرد استانداران استان تاثیر میگذارد و نمیتوان چندان انتظاری از آنها داشت.
یکی از مهمترین دلایل عقبماندگی استان خوزستان را باید در انتصاب مدیران اجرایی این استان و بهویژه استانداران آنها جستوجو کرد. حداقل در حدود 10 سال گذشته، انتخاب استانداران خوزستان یکی از حاشیهایترین تصمیمات دولتهای مرکزی بوده است، شاید درست از همان سالهایی که بهویژه مشکلات محیط زیستی از جمله ریزگردها، خشکی تالابها و سدهایی که به بلای جان ساکنین پاییندست استان تبدیل شدند، چنان قدرتمند در این استان ظاهر شدند که استانداران توان مقابله با آنها را نداشتند.
تا جایی که تنش آبی در این استان منجر به انتصاب استاندار ویژه برای آن شد. صادق خلیلیان در سال 1400 از سوی وزارت کشور رای اعتماد گرفت و جایگزین قاسم سلیمانیدشتکی شد. رسانههای خوزستان این انتصاب را حاصل کشمکشها و درگیریهای تنش آبی در وهله نخست دانستند. صادق خلیلیان خود جایگزین غلامرضا شریعتی، یک استاندار پرحاشیه دیگر در این استان بود که در طول مدت مدیریت حدوداً پنجساله در این استان، خوزستان به کانون اعتراضات بنزینی در سال 98 تبدیل شده بود و در اعتراضات معیشتی دیماه 96 نیز نام این استان مکرراً برده میشد.
استاندار شدن شریعتی نیز خود حاصل یک عزل پرحاشیه دیگر در خوزستان بود. وی جایگزین عبدالحسین مقتدایی بود که از سال 92 استاندار خوزستان شد و در نهایت از سوی رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت روحانی عزل شد. مقتدایی در مراسم تودیع خود صحبتهای جنجالی را مطرح کرد و از پدرخواندههایی صحبت کرد که به صورت اژدهای اقتصادی بر گنجهای خوزستان چنبره زدهاند و در برکناری وی نقش داشتند.
موالیزاده، مواضع و اظهارنظرها
حال وزیر کشورِ دولت پزشکیان دست به انتخاب استانداری عرب و بومی زده است. محمدرضا موالیزاده، متولد سال 1339 در خرمشهر است. در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی سفیر ایران در الجزایر بوده و در مجالس چهارم و پنجم نیز نماینده مجلس بوده است. نام موالیزاده در بین گزینههای پیشنهادی مجمع نمایندگان خوزستان برای انتخاب استاندار جدید در دولت چهاردهم بود.
وی در مراسم معارفه خود به چالشهای عمده استان اشاره کرد و برنامههایی نیز ارائه داد؛ از مهاجرت نخبگان علمی و اجرایی و اقشار مختلف مردم گرفته تا حاشیهنشینی و توجه به بخش خصوصی و موضوعات انتقال آب در این استان: «مسئله آبهای سطحی، فاضلاب، انتقال آب از طریق تونل کوهرنگ یک، دو و سه، بهشتآباد، خرسان، ماندگاری آبهای سطحی آلودگیهای زیست محیطی مانند فلرهای نفتی و گرد و غبار و… نیازمند برنامهریزی و کارهای جدی است... در بخش صنعت بایست صنایع تبدیلی، تکمیلی و فرآوری را ایجاد کرده و توسعه دهیم.»
البته موالیزاده به احداث یک سد جدید در خوزستان نیز اشاره کرد؛ موضوعی که احتمالاً سنگبنای انتقادات محیط زیستیهای این استان به وی خواهد بود: «طرحهای کلان آبرسانی غدیر، فدک و کوثر بایست سر و سامان داده شود. با احداث یک سد تنظیمی در بهمنشیر تا دو میلیارد مترمکعب آب میتوانیم حفظ کنیم.» وی در پایان سخنان خود نیز اعلام آمادگی کرد که از توانمندیهای همه نخبگان خوزستانی داخل و خارج از ایران استفاده خواهد کرد.
وی که یکی از اعضای فعال ستاد پزشکیان در ایام انتخابات ریاستجمهوری نیز بود، یکی از نخستین دیدارهای رسمی خود را به دیدار با رؤسا، نمایندگان و فعالان ستادهای انتخاباتی مسعود پزشکیان در خوزستان اختصاص داد و در این دیدار وعده انتخاب فرماندار زن و مدیرکل زن را نیز مطرح کرد. براساس اظهارات فعالان سیاسی و مردم استان خوزستان، انتصاب موالیزاده موجی از رضایت را در بین مردم این استان بهویژه اقوام و طوایف ایجاد کرده است اما رویکرد او بهویژه در حوزه محیط زیست خیلی زود مورد انتقادات قرار گرفته است.
وی که در چهارمین جشنواره ملی برداشت نیشکر در این استان نیشکر را صنعتی سبز عنوان کرد، به دلیل این اظهارِ موضع مورد نقد قرار گرفت؛ هرچند که او کشت نیشکر را به موضوع آلودگی هوای استان پیوند و بر اجرای آن براساس محاسبات علمی تاکید کرد:«انتظار میرود بحث برداشت سبز مطالعه و فعالیت نیشکر به این سمت و سو حرکت کند تا هم این صنعت بر حسب محاسبات علمی انجام شود و هم مردم از نظر مسائل زیست محیطی دچار مشکل نشوند.»
مسئلهای که با انتقاد محمد فاضلی، پژوهشگر، جامعهشناس و رئیس سابق مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو روبهرو شد که گفت این گفتههای استاندار جدید خوزستان فاجعهبارترین چیزی بود که خواند و گفت: «سوالات مهمی درخصوص کشت نیشکر در خوزستان وجود دارد. اما سخن گفتن از افزایش ۲۵ هزار هکتار به مزارع نیشکر خوزستان، علیرغم «برنامه ملی سازگاری با کمآبی» و سیاست رسمی اعلامشده وزارت کشاورزی درخصوص افزایش ندادن سطح زیر کشت نیشکر، ابهامها را بیشتر میکند. استانداری خوزستان و حامیان توسعه نیشکر باید به این ابهامات پاسخ بدهند.»
خوزستان، اعتراضات و انتخابات
خوزستان در یک دهه اخیر شاهد اعتراضات و اعتصابهای گستردهای بوده است؛ از اعتراضات به آلودگی هوا گرفته تا اعتراضات کارگری، معیشتی و اعتراضات اجتماعی و مدنی که در سال 1401 رخ داد؛ اعتراضاتی که شدت آنها نیز بر میزان تنشی که در این استان جریان دارد صحه میگذارد؛ اعتراضات دیماه 96، دو کشته در این استان داشت، (تعداد کشتههای اعتراضات سال 98 با وجود اعلام استاندار وقت این استان، غلامرضا شریعتی مبنی بر اعلام آنها، هیچوقت اعلام نشد)، اعتراضات تیرماه 1400 به بیآبی در این استان هشت کشته برجای گذاشت و اعتراضات سال 1401 نیز چندین کشته در این استان داشت که آمار رسمی از تعداد آنها در دست نیست.
در کنار گسترش دامنه اعتراضات و اعتصابها در این استان، مشارکت سیاسی مردم این استان در انتخابات سالهای اخیر کاهش یافته است. مشارکت مردم این استان در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم 29/6 درصد، در انتخابات مجلس دوازدهم 43/12 درصد، در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم 49/98 درصد و در انتخابات مجلس یازدهم 43 درصد بوده است.
همین موضوع مبنای مطالعات پژوهشی با عنوان «واکاوی کیفی علل کاهش مشارکت سیاسی مردمی در استان خوزستان(فریبا جامعی و همکاران/ دانشگاه اهواز شوشتر)» در این استان شده است. یافتههای این پژوهش عواملی که زمینهساز کاهش مشارکت سیاسی در این استان بودند را در چهار گروه بررسی کرد. نخستین گروه عوامل مردمی بودند که بیاعتمادی به دولت و نارضایتی عمومی را مهمترین عامل کاهش مشارکت سیاسی معرفی میکردند.
دومین گروه، عوامل حاکمیتی بودند که عدم تفاوت معنادار میان کاندیداها، انتصابهای غیربومی و عدم گردش نخبگان، حیات سازمانی هژمونیک و نپوتیک، سطح نامطلوب توسعه استان، شکاف دولت-ملت و رویکرد مسافرخانهای مسئولان را شامل میشدند. گروه سوم عوامل نهادی بودند که شامل کارکرد نامطلوب رسانه و مطبوعات، ضعف کارکرد تحقیقاتی-سیاسی دانشگاه و گپ گفتمانی بین احزاب و مردم را در بر میگرفتند و گروه چهارم عوامل جانبی از شامل شیوع کرونا و شرایط اقلیمی استان بودند.
پژوهش دیگری «نقش تمایلات قومی در مشارکت سیاسی مردم خوزستان(محمدرضا محمدهیودی/ دانشگاه تربیت مدرس)» را مورد ارزیابی قرار داده است؛ پژوهشی که دادههای آن براساس مصاحبه با شیوخ عرب و مدیران سیاسی فارس استان خوزستان انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد تغییر و تحولات در نظام بینالملل، کمتر بودن مدیریتهای عرب نسبت به افراد فارس، عدم توجه به مطالبات قومی و پایین بودن شاخصهای توسعه استان به میانگین کل کشور، موجب کاهش تمایل قوم عرب به مشارکت سیاسی در این استان شده است.
حال با نگاهی به مشارکت و انتخابِ مردم این استان؛ در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، با همان میزان کاهش تاریخی مشارکت، درصد آراء جلیلی(51/98) از پزشکیان (45/76) بیشتر بود. در انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز با وجود مشارکت کمتر از 50 درصدی، رئیسی 55 درصد آراء استان را به خود اختصاص داده بود. در انتخابات ریاستجمهوری سال 96، با مشارکت 65 درصدی مردم، روحانی 57 درصد آراء این استان را به خود اختصاص داد.
سال 92 مشارکت 80 درصدی خوزستانیها آراء را بین رضایی و روحانی تقسیم کرد. میتوان گفت مردم خوزستان وقتی از صندوق رای خسته شدند، مبارزه در خیابان را شروع کردند، حال با انتخاب استانداری عرب که به گفته برخی خوزستانیها هویتِ شهروندی آنها را که گمان میکردند در حد یک شهروند درجه دو حساب میشدند، احیا کرده، باید دید استاندارِ جدید از پس مشکلات این استان برخواهد آمد و اعتبارِ از دست رفته استانداران پیشین را احیا خواهد کرد یا مشکلات پیچیدهتر از آن است که انتظار بهبودِ هرچند کوتاهمدت را در این استان داشت.