| کد مطلب: ۷۹۷۴

عادی‌سازی غیرعادی

مسیر ریاض و تل‌آویو برای برقراری رسمی روابط مسیری پرسنگلاخ است

مسیر ریاض و تل‌آویو برای برقراری رسمی روابط مسیری پرسنگلاخ است

یک ماه پیش، دیوید بارنیا، رئیس سازمان جاسوسی اسرائیل، خیلی بی‌سروصدا با مقامات دولت بایدن در کاخ سفید دیدار کرد. آنطور که رسانه‌ها در آن زمان گزارش کردند، موضوع اصلی این دیدار کوتاه، روابط اسرائیل و عربستان بود، به‌ویژه اینکه چگونه دو رقیب سنتی با حمایت ایالات متحده می‌توانند به سمت عادی‌سازی روابط پیش بروند. بلافاصله پس از ملاقات‌های بارنیا در واشنگتن، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده و برت مک گورک، هماهنگ‌کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه، برای ادامه گفت‌وگو‌ها به ریاض سفر کردند.
دیگر واضح است که تلاش‌هایی جدی برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی با میانجیگری ایالات متحده در جریان است. منافع پیگیری چنین روندی برای ایالات متحده و اسرائیل مشخص است. آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها معتقدند که پیگیری این روند فرصتی منحصربه‌فرد برای مقابله با عادی‌سازی روابط عربستان و ایران در منطقه به‌دست‌شان خواهد داد. از سوی دیگر عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان موجب خواهد شد که جبهه‌ای واحد برای ممانعت از پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران ایجاد شده و ایران نتواند آنطور که می‌خواهد و می‌تواند از نیروهای نزدیک به خود در منطقه در راستای استیفای منافعش استفاده کند و به این ترتیب تنش در منطقه کاهش خواهد یافت. علاوه بر سه موردی که ذکر شد، از نظر آمریکایی‌ها، این روند شامل امتیازات سیاسی یا امنیتی می‌شود که هر یک از طرفین با تبادل آنها با یکدیگر می‌توانند به اهداف مورد نظر خود دست یابند. با این حال، این روند آنقدرها هم ساده نیست. واقعیت این است که محدودیت‌های سختی کیفیت و چگونگی نزدیکی اسرائیل و عربستان وجود دارد.
نگاهی به تاریخ 50 سال گذشته نشان می‌دهد که روابط اسرائیل و عربستان سعودی همیشه پرتنش بوده است. در واقع، ریاض و تل‌آویو از زمان ایجاد اسرائیل، هرگز روابط دیپلماتیک برقرار نکرده‌اند. از همان ابتدا و در سال 1947، عربستان سعودی یکی از مخالفان سرسخت پیشنهاد سازمان ملل برای تقسیم فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا، به یک کشور عربی و یهودی بود. پس از ایجاد اسرائیل در سال 1948، عربستان سعودی از آرمان‌های اعراب فلسطینی برای برخورداری از یک کشور مستقل حمایت کرد و پیوسته خواستار خروج اسرائیل از اراضی اشغالی بود. این کشور همچنین با مشارکت همسایگان عرب در مذاکرات مستقیم با اسرائیل مخالفت کرد. به‌عنوان مثال، در دوره‌ای عربستان سعودی از مصر انتقاد کرد و روابط خود با مصر را به دلیل اقدام قاهره در امضای توافقنامه کمپ دیوید در سال 1978 به حالت تعلیق درآورد.
با گذشت زمان، اسرائیل نقش امنیتی قدرتمندتری در منطقه به‌دست آورد. مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین نیز با شکست مواجه شد و ایران بعد از انقلاب اسلامی، قدرت نظامی تهاجمی خود را تقویت کرد و البته تمرکزش نیز بر اسرائیل و عربستان‌سعودی بود. در نتیجه این رخدادها بود که اسرائیلی‌ها و سعودی‌ها مواضع خود را در قبال یکدیگر تعدیل کردند. از اینجا به بعد بود که گفت‌وگوهای پشت پرده میان دو طرف آغاز شد و حتی طرفین در برخی موضوعات، براساس منافع مشترک‌شان، همکاری‌هایی نیز داشتند. در اواسط دولت دوم محمود ‌احمدی‌نژاد و با اوج گرفتن تحریم‌ها و حرکت ایران به سمت غنی‌سازی بیشتر، عربستان و اسرائیل در خصوص ایران به یک فصل مشترک رسیدند. هر دو طرف مدام در خصوص گسترش برنامه هسته‌ای ایران و فعالیت گروه‌های تحت حمایت ایران مواضع تندی اتخاذ می‌کردند. این روند تا زمان امضای برجام، خروج آمریکا از آن و در نهایت تا همین چند ماه پیش ادامه داشت. پیگیری این سیاست البته برای عربستان سعودی هزینه سنگینی به جای گذاشت که تنها یک نمونه آن اتفاقی بود که برای آرامکو رخ داد. اما از آنجایی که عربستان سعودی به‌دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، فاصله گرفتن از وابستگی به درآمد نفتی و ارتقای یکپارچگی زیرساختی و تجاری در منطقه‌ است و اسرائیل نیز به لحاظ پروژه‌های اتصال خطوط انرژی و فناوری پیشرفته در منطقه می‌تواند در این مسیر به عربستان کمک کند، دو طرف این‌بار فصل مشترک جدیدی یافته‌اند. طرفین به این نتیجه رسیده‌اند که یک شراکت بالقوه می‌تواند فرصت‌های تجاری، زیرساختی و مالی سودآوری به همراه بیاورد.
به‌رغم همه آنچه ذکر شد، عربستان در حرکت به سوی این شراکت، بسیار محافظه‌کارانه رفتار کرد. عربستان تمایل نداشت اولین کشور خلیج‌فارس باشد که در یک زمین و در کنار اسرائیل بازی می‌کند. روال کار در شورای همکاری خلیج‌فارس این است که عربستان همواره در مسائل اساسی مهم پیشرو است و دیگر کشورهای عضو این شورا دنباله‌رو عربستان هستند. اما در خصوص اسرائیل، عربستان سعودی این بار ترجیح داد تا از پشت پرده دیگر اعضا را هدایت کند. اولین کشورهایی که دست به عادی‌سازی روابط با اسرائیل زدند و در سال 2020 توافق آبراهام را با میانجیگری آمریکا با اسرائیل امضا کردند، امارات متحده عربی، مراکش، بحرین و سودان بودند. این کشورها در زمینه بانکداری، زیرساخت‌ها، محیط زیست، گردشگری و امنیت به توافقاتی با اسرائیل دست یافتند.
از این مرحله به بعد عربستان را به این روند بیافزائید. اگرچه هنوز جزئیاتی از توافق اولیه عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان در دست نیست و همه چیز مبهم است، اما کاملاً واضح است که روند رو به جلو حرکت می‌کند. عربستان سعودی که سال‌هاست بر سر مسئله فلسطین فاصله خود را با اسرائیل حفظ کرده است اما حالا به‌عنوان مقدمه عادی‌سازی روابط با اسرائیل دو خواسته را به‌عنوان امتیاز از اسرائیل درخواست دارد؛ نخست اینکه اسرائیل روند شهرک‌سازی‌ها را متوقف کند و دوم فرمان اجرای ارائه بسته‌های کمکی به کرانه باختری را صادر کند. عربستان سعودی همچنین به‌دنبال آن است تا تایید اسرائیل و ایالات متحده را برای آغاز یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی در خاک عربستان اخذ کند. اسرائیل مدت‌هاست که مخالفت خود را با این ایده اعلام کرده است. بدیهی است که این ایده با هدف ایجاد تعادل با برنامه غنی‌سازی ایران مطرح شده است. در نهایت، ریاض خواهان امضای یک پیمان دفاعی و امنیتی با واشنگتن است. این پیمان به عربستان این امکان را می‌دهد که تسلیحات پیشرفته آمریکایی مانند سامانه دفاع موشکی بالستیک تاد را خریداری کند و درصورتی‌که به خاک عربستان حمله‌ای صورت گرفت، آمریکا به کمک این کشور بیاید. بخش دوم این پیمان به خودی خود نشان می‌دهد که عربستان سعودی به‌رغم عادی‌سازی روابط با ایران، همچنان ذهنیت عاری از اعتماد و مملو از تردید خود را نسبت به ایران تغییر نداده است. همچنین این درخواست آخر عربستان از آمریکا، فرصتی برای واشنگتن و تل‌آویو ایجاد می‌کند تا در مذاکرات امنیتی میان ایران و عربستان که با میانجیگری چین جریان یافت، اخلال ایجاد کنند. در آن سوی ماجرا، اسرائیل در طول یک سال گذشته مدام از تمایلش برای عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی سخن به میان آورده است. اسرائیل معتقد است که نزدیک شدن به عربستان، فرصتی برای شکل دادن یک ائتلاف منطقه‌ای ایجاد خواهد کرد و این ائتلاف می‌تواند علیه منافع ایران در منطقه دست به اقدام بزند. توافق عادی‌سازی روابط عربستان و ایران که در بهار امسال به امضا رسید، موجب شد که اسرائیل ضرورت تازه‌ای برای عادی‌سازی روابط با عربستان احساس کند.

موانع عادی‌سازی

به‌رغم اینکه تحولات جدیدی برای عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل در جریان است، اما عوامل متعددی نیز هستند که می‌توانند سرعت این جریان و کیفیت حرکت طرفین به سمت عادی‌سازی را محدود کنند. یکی از این عوامل محدودیت‌زا، مسئله بحرانی اسرائیل و فلسطین است. هرگونه اقدام بالقوه اسرائیل نظیر توقف ساخت شهرک‌های اسرائیلی، تعهد به اینکه هرگز کرانه باختری را الحاق نخواهد کرد و یا اشاره به احیای مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین، به این معنا است که کابینه بنیامین نتانیاهو، باید زیر بار ارائه یک امتیاز بزرگ سیاسی برود و این مسئله برای نتانیاهو تبعات زیادی به‌دنبال خواهد داشت. نتانیاهو و وزرای کابینه‌اش به‌تازگی تغییر بحث‌برانگیز قوانین قضایی اسرائیل را به اجرا گذاشته‌اند و همین امر باعث انفجار اعتراضات سراسری، تحریم و حتی واکنش شدید واحدهای ذخیره نظامی شده است. حالا که کابینه نتانیاهو در موضع تدافعی و تحت فشار اعتراضات است بنابراین نیاز دارد تا پایگاه حامیان خود را مستحکم‌تر کند. در چنین شرایطی طبیعی است که کابینه نتانیاهو از انجام هر کاری که در پایگاه حامیانش تنش ایجاد کند و منتقدان داخلی، آن اقدام را به معنای ضعف کابینه تفسیر کنند، امتناع کرده و یا اینکه با احتیاط کامل آن را بررسی خواهد کرد. در چنین شرایطی اگر توافق با عربستان به معنای امتیاز دادن در مورد مسئله فلسطین باشد، این احتمال وجود دارد که کابینه نتانیاهو بقای سیاسی خود را در گرو دست یافتن به هدف بزرگتری نظیر دستیابی به یک ائتلاف ضدایرانی قرار دهد و در اینجا بار دیگر پای ایران به میان آمده و ممکن است ایران موضوع گفت‌‌وگو و یا بده‌بستان میان ریاض و تل‌آویو قرار گیرد.
محدودیت دیگر گفت‌وگوهای موازی عادی‌سازی روابط عربستان و ایران است که با میانجیگری چین انجام می‌شود. ایجاد توازن در مسیرهای دیپلماتیک، آن‌هم به‌طور همزمان، با دو رقیب منطقه‌ای بسیار دشوار خواهد بود. اگر یکی از مسیرهای دیپلماتیک به سمتی گرایش پیدا کند که ایران یا اسرائیل نسبت به آن احساس ناخوشایندی داشته باشند، آن‌وقت ممکن است کل روند از مسیر خارج شود. به‌عنوان مثال یک توافقنامه نظامی میان عربستان با ایران یا اسرائیل می‌تواند اثر بدی بر این روند داشته باشد. البته عربستان مدعی است که گفت‌وگوهای موازی نشان‌دهنده برنامه سیاست خارجی متنوع این کشور است، اما پیچیدگی‌هایی که این گفت‌وگوهای موازی ایجاد می‌کند، می‌تواند سرعت پیشرفت را کاهش داده و یا حتی نتایج را معکوس کند.
دیپلماسی رفت و برگشت هفته‌های گذشته میان مقامات ایالات متحده، عربستان و اسرائیل تا همین چند وقت پیش برای خیلی‌ها غیرقابل تصور بود. از این جهت می‌توان گفت که سه طرف به پیشرفت‌هایی دست یافته‌اند. اما با این وجود، حتی اگر مذاکرات پشت درهای بسته بین عربستان و اسرائیل به مذاکرات مستقیم منجر شود، بعید به نظر می‌رسد که پیشرفت کاملی در عادی‌سازی روابط میان دو طرف حاصل شود. چراکه از یک سو اسرائیل قادر به ارائه امتیازات سیاسی قابل‌توجهی به عربستان نیست و عربستان سعودی نیز در مذاکرات همزمان با ایران مشغله و نگرانی‌هایی دارد، بنابراین هرگونه توافق بین اسرائیل و عربستان نخواهد توانست اهرم‌های اثرگذار و قدرتمندی برای مقابله کامل با ایران ایجاد کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار