| کد مطلب: ۱۲۸۸۱
دختران روستایی؛ قربانیان بازماندگی از تحصیل

هم‏‌میهن آخرین وضعیت ترک تحصیل و جاماندن از کلاس‌‏های درس را بررسی کرد

دختران روستایی؛ قربانیان بازماندگی از تحصیل

یک‌سال پس از انتشار گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس درباره افزایش نرخ بازماندگی از تحصیل در ایران، مطالعه دیگری توسط یک تیم مستقل روی این موضوع انجام شد که ابعاد دیگری از این آسیب را روشن کرد. این مطالعه براساس گزارش‌های مرکز پژوهش‌های مجلس و مرکز آمار و گفت‌وگوهای مسئولان انجام شده و سرشماری سال 1395 به‌عنوان آخرین سرشماری، در دسترس قرار گرفته است. «علیرضا کدیور» و «صابر خانی» که هر دو به‌عنوان تحلیلگر داده فعالیت می‌کنند، به‌تازگی در مجله تحلیلی «دقیقه» رابطه بین وضعیت سکونت، جنسیت، سن و قومیت با بازماندگی از تحصیل را با استفاده از داده‌های آماری بررسی کرده‌اند. طبق این مطالعه تفاوت چندانی در بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی - سنین کمتر از ۱۲ سال-  در میانِ دختران و پسران شهری و روستایی وجود ندارد، اما در سنین نوجوانی و مقطع متوسطه بازماندگی از تحصیل در میان دختران و پسران شهری و روستایی با افزایش سن، رشد پیدا می‌کند، بااین‌حال شدت آن  در گروه‌های مختلف متفاوت است. بازماندگی از تحصیل در سنین نوجوانی در میان دختران در مقایسه با پسران و در جمعیت روستایی در مقایسه با جمعیت شهری، با شدت بیشتری افزایش پیدا می‌کند.  بررسی نقشه‌های بازماندگی از تحصیل نشان می‌دهد که بازماندگی از تحصیلِ «دختران روستایی» به‌صورت کلی در جنوب‌شرقی، غرب، شمال‌غربی و تا اندازه‌ای در شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است. ازطرف‌دیگر بازماندگی از تحصیلِ «دختران شهری» به‌صورت کلی در جنوب شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است. بازماندگی از تحصیلِ «پسران روستایی» به‌صورت کلی در جنوب شرقی و تا اندازه‌ای در غرب، شمال غربی و بعد شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است و بازماندگی از تحصیلِ «پسران شهری» هم در جنوب شرقی و تا اندازه‌ای در شمال غربی و بعد شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور برآورد شده است. در بخش دیگری از این گزارش مشخص شد که بازماندن از تحصیل بیش‌ازآنکه مسئله دوره کودکی یا ابتدایی باشد، مسئله دوره نوجوانی و متوسطه است.

 

«سرباز» در صدر

در هر یک از موارد بالا، 10 شهرستان بیشترین بازماندگی از تحصیل را در میان کودکان ۷ تا ۱۶ ساله داشته است؛ آمار بازماندگی از تحصیل دختران روستایی در زاهدان، سرباز، چابهار، کنارک، چالدران، رازوجرگلان، هویزه، تایباد، بانه و ماکو بالاتر از نقاط دیگر است. آمار بازماندگی از تحصیل دختران شهری نیز در شهرستان‌های سرباز، میرجاوه، قصرقند، کنارک،  هیرمند، خاش، چابهار، سراوان، عسلویه و زاهدان بالاتر است. ازطرف‌دیگر میزان ترک تحصیل پسران روستایی نیز در شهرستان سرباز، چابهار، زاهدان، شهربابک، چالدران، ماکو، هشترود، سراوان، هویزه و ملکشاهی به نسبت شهرستان‌های دیگر چشمگیرتر است. پسران شهری نیز در شهرستان‌های عسلویه، سرباز، کنارک، قصرقند، میرجاوه، چابهار، باخرز، فهرج، سراوان و بافق، این افزایش نرخ بالاتری دارد.

 

بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف

بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف وضعیت یکسانی ندارد. طبق داده‌های این بررسی که براساس سرشماری سال 95 انجام شده، بازماندن از تحصیل در سنین ۷، ۸ و ۹ سال در حدود پنج درصد است. در سن ۱۰سالگی این مقدار کاهش می‌یابد و به 2 درصد می‌رسد که می‌تواند نشان‌دهنده تاخیر در شروع تحصیل در برخی مناطق کشور باشد. در سنین بعد از ۱۱ سال، بازماندگی از تحصیل با شیبی فزاینده افزایش پیدا می‌کند تا آنجا که در سن ۱۶ سالگی، به ۱۸ درصد و در سن ۱۷ سالگی، به ۳۱ درصد می‌رسد.

 

ترک تحصیل در دبستان یا دبیرستان؟

نرخ بازماندگی از تحصیل در شروع مقطع ابتدایی -7 سالگی- پنج درصد است، اما در پایان آن یعنی سن 12سالگی، به چهار درصد کاهش می‌یابد. در مقطع متوسطه نیز نرخ بازماندن از تحصیل، از چهار درصد در ابتدا به ۳۱ درصد و ۴۷ درصد در انتهای مقطع ـ یعنی سنین 17 و 18 سالگی ـ افزایش پیدا می‌کند. نگاهی به داده‌های سرشماری ۱۳۹۰ نیز نشان می‌دهد، این فرضیه ضعیف نیست و الگوی افزایش بازماندگی از تحصیل با افزایش سن در مقطع متوسطه در داده‌های آن سال قابل مشاهده است. در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، به آمار ترک تحصیل در سال‌های اخیر اشاره شده است. در این آمار هم تعداد ترک تحصیل در مقطع متوسطه بیشتر از مقطع ابتدایی است. در این گزارش به میزان جذب بازماندگان تحصیل اشاره شده و طبق آن، نرخ جذب بازماندگان تحصیل در بهترین حالت در سال تحصیلی 1395-1394 حدود 3/5درصد بوده، اما از آن زمان کاهش یافته و در سال 1399-1398 به ۳٫۹ درصد رسیده است.  مقایسه سرشماری‌های اخیر نشان می‌دهند که بازماندگی از تحصیل در نیمه دوم دهه 80 و نیمه اول دهه 90 روندی نزولی داشته، اما مطالعاتی مانند گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تاکید می‌کنند که احتمالاً در نیمه دوم دهه 90 و سال‌های بعد از آن، تغییر جهت داده و روند افزایشی پیدا کرده است.   طبق آخرین آمارهای اعلامی از سوی وزارت آموزش‌وپرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تلاش‌هایی برای جذب بازماندگان و دانش‌آموزان ترک‌تحصیل‌کرده انجام شد، اما تا سال گذشته درمجموع بیش از ۹۱۱ هزار نفر در مقاطع مختلف از تحصیل بازمانده و ۲۷۹ هزار دانش‌آموز نیز ترک تحصیل کردند. بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس نیز نشان می‌دهد که پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل هستند. همچنین استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، خوزستان، آذربایجان غربی و کرمان نیز به‌ترتیب دارای بیشترین آمار دانش‌آموزان ترک تحصیل کرده را در سال تحصیلی گذشته داشته است. ازطرف‌دیگر بخشی از آمارهای آموزش‌وپرورش دراین‌زمینه با مطالعه اخیر علیرضا کدیور و صابر خانی متفاوت است. شهریورماه امسال معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش‌وپرورش اعلام کرد که بیشترین آمار دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل، مربوط به پسران و آن‌هم به‌دلیل اشتغال است، اما مطالعه این دو پژوهشگر نشان می‌دهد دختران بیشترین آمار بازماندگی از تحصیل را دارند. تایید نتایج این پژوهش را می‌توان در میان گفته‌های فعالان اجتماعی و معلمان مناطق مختلف پیدا کرد. تجربه فعالیت آنها نشان می‌دهد که آمارهای بازماندگی از تحصیل در میان دختران برای آنها مشهودتر است و شرایط اقتصادی در سال‌های اخیر تاثیر چشمگیری در این مسئله دارد. هم‌میهن در گفت‌وگو با معلمان و فعالان اجتماعی دلایل بازماندگی و ترک تحصیل در شهرهای مختلف را بررسی کرده است.

 

کمبود دسترسی یا مشکلات اقتصادی؟

محمدصادق عبداللهی، کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس است که در تدوین گزارش این مرکز درباره آمارهای بازماندگی از تحصیل مشارکت داشته است. او به هم‌میهن توضیح می‌‌دهد که چهار مشکل اصلی در ایجاد بازماندگی از تحصیل نقش دارد: «بخشی از این عوامل به شرایط اقتصادی و فقر برمی‌گردد که بر ترک تحصیل و بازماندگی از آن تاثیرگذارند. کار کودک فرصت تحصیل را از او می‌گیرد و در برخی از موارد نیز ممکن است خانواده هزینه تامین لوازم تحصیل فرزندش را نداشته باشد.» او ادامه می‌دهد: «در برخی از نقاط کشور هنوز هم بر سر ارزش تحصیل و آموزش بحث وجود دارد؛ به‌خصوص زمانی که در یک منطقه بیکاری آمار بالایی داشته باشد و افرادی که تحصیلات بالایی دارند، به جایگاه مناسب شغلی و اجتماعی نرسیده‌اند یا  شغلی دارند که فرد بدون تحصیل هم می‌تواند آن را انجام دهد.» کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس، عامل سوم را محرومیت از دسترسی به مدرسه می‌داند: «در برخی نقاط، مسئله اقتصادی و فرهنگی  مطرح نیست، بلکه کمبود دسترسی به مدرسه به عامل ترک تحصیل تبدیل می‌شود. ممکن است دانش‌آموز روستایی مجبور شود برای ادامه تحصیل به شهر برود یا اینکه معلم کافی در منطقه وجود نداشته باشد و تعداد کلاس‌ها کافی نباشد. ازطرف‌دیگر ممکن است کلاس‌ها به‌صورت چند پایه یا مختلط برگزار شود و خانواده اجازه ندهد فرزندش در کلاس حضور داشته باشد.» عبداللهی عامل چهارم در ترک تحصیل را محتوای آموزشی مدارس اعلام می‌کند: «گاهی همان محتوایی که به دانش‌آموزان در شهرهای بزرگ آموزش داده می‌شود، به دانش‌آموز روستایی هم ارائه می‌شود. در این شرایط او رغبتی به ادامه تحصیل  ندارد، چون در‌س‌ها برایش کاربردی نیست. در کنار همه اینها، بخشی از عوامل ترک تحصیل در ایران مربوط به تغییرات جهانی و نسلی است.» او ادامه می‌دهد: «نسلی در حال تغییر است که شاید آموزش به شیوه فعلی را نپذیرد و تمایلی به ادامه تحصیل با این روند را نداشته باشد. ممکن است فعلاً در ایران عامل مؤثری نباشد، اما در آینده بیشتر با آن روبه‌رو می‌شویم و باید آماده باشیم. یکی از اصلی‌ترین مسائل در حوزه آموزش‌وپرورش در برنامه هفتم توسعه، جذب بازماندگان از تحصیل است. در یکی از بندهای ماده 90 این برنامه توسعه‌ای، آموزش‌وپرورش مکلف شده است که برنامه‌ درسی را متناسب با جذب بازماندگان از تحصیل تدوین کند. به‌عنوان مثال کودک کار، نمی‌تواند در این ساختار بسته آموزشی فعلی تحصیل کند؛ به‌همین‌دلیل باید برنامه منعطفی داشته باشیم تا دانش‌آموزی که به هر طریقی نمی‌تواند از ساعت 8 تا 12 در مدرسه حضور داشته باشد، برنامه درسی متناسب با شرایط خود را داشته باشد.» به گفته عبداللهی، در بند ب ماده 90 برنامه هفتم توسعه نیز بحث تهیه و تامین کتاب درسی، تغذیه رایگان، بسته‌های حمایتی شامل نوشت‌افزار، کیف‌وکفش و هزینه‌های رفت‌وآمد یا کمک به خانواده در نظر گرفته شده تا کسانی که به‌دلایل اقتصادی از تحصیل بازمانده‌اند، تحت حمایت قرار گیرند. نکته سوم این ماده نیز توسعه مدارس شبانه‌روزی، روستامرکزی، عشایری و آموزش از راه دور و تامین هزینه‌های رفت‌وآمد این دانش‌آموزان است.» 

 

کودک‌همسری و بی‌پولی

طاهره پژوهش، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان و فعال اجتماعی است و از مشاهدات خود در زمینه ترک تحصیل و بازماندگی از آن به هم‎میهن می‌گوید: «یکی از دلایل ترک‌ تحصیل، کودک‌همسری است؛ به‌عنوان مثال زمانی که برای کمک‌رسانی به سیل‌زدگان لرستان رفته بودیم، مادرانی را دیدیم که خودشان در سن 17 تا 18 سالگی ازدواج کرده بودند، اما دختران‌شان در مقطع ششم دبستان نامزد کرده بودند. عامل دیگر هم در دسترس نبودن امکانات تحصیلی است. وقتی برای کمک به آسیب‌دیدگان زلزله به خوی رفتیم، متوجه شدیم در برخی از روستاهای نزدیک به این منطقه که حدود 12 هزار نفر جمعیت داشت، امکان تحصیل در دبیرستان برای دختران وجود نداشت. همه خانواده‌ها نیز از نظر مالی توانایی تامین سرویس برای دختران نداشتند و تحصیل آنها هم در اولویت بودجه خانواده نبود، درنهایت از تحصیل محروم می‌شدند. اگر قرار بود هزینه‌ای دراین‌زمینه پرداخت شود، فرزندان پسر خانواده در اولویت قرار می‌گرفتند. ما در شهرستان‌ها بازماندگی از تحصیل را در میان جمعیت دختران و ترک تحصیل را در میان پسران بیشتر می‌بینیم. تحصیل آنقدر شأن خود را از دست داده که وقتی از کودکان تحت پوشش خود می‌پرسیم که چرا بازار کار را انتخاب کرده‌اید؟ می‌گویند ما مدرک دیپلم را می‌خریم و اگر الان وارد بازار کار شویم، 10 سال جلو می‌افتیم. شرایط فعلی، کودکان را به جایی می‌رساند که فکر می‌کنند تحصیلات آینده‌ای برای آنها ندارد؛ به‌همین‌دلیل روزبه‌روز در میان کودکان ایرانی تحت پوشش خود به‌شدت شاهد ترک تحصیل و جذب آنها به بازار کار هستیم.» او به تاثیر تعطیلی سازمان‌های مردم‌نهاد بر کاهش حمایت از کودکان خارج از چرخه تحصیل هم اشاره می‌کند: «حضور سازمان‌های مردم‌نهاد تنها محدود به حمایت مالی از کودکان برای ادامه تحصیل نبود. نگاه امنیتی به این سازمان‌ها باعث شد، انواع حمایت‌ها از کودک تحت‌تاثیر قرار بگیرد. برای مثال یک سازمان مردم‌نهاد علاوه بر پوشش تحصیلی، به او کمک می‌کرد در مدرسه بماند و تحصیل را ادامه دهد.» براساس اعلام پژوهش، ترک تحصیل فقط شامل کودکان با شرایط اقتصادی نامساعد نیست؛ یکی دیگر از دلایل آن، جو حاکم بر مدارس است. به‌جای اینکه شرایط آموزش کشور براساس مشارکت، آزادی و رشد ـ که معیارهای اصلی آموزش‌اند ـ باشد، بیشتر مبتنی بر تحقیر، ارعاب و تنبیه است و منطبق بر پیمان‌نامه حقوق کودک نیست. کودک باید به‌عنوان یک انسان مستقل به‌رسمیت شناخته شود. این همان فرآیندی است که کودکان را از مدرسه دلسرد می‌کند. علاوه بر این مفاد آموزشی مدارس هم به برآورده‌کردن نیازهای روزمره آنها در زندگی کمک نمی‌کند. مدرسه باید مبتنی بر کشف توانمندی کودک و پرسشگر باشد.

مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان، به پروژه‌های این انجمن درباره بازگرداندن کودکان کار به چرخه تحصیلی اشاره می‌کند: «ما به‌صورت آزمایشی پروژه‌ای اجرا کردیم که طی آن برای ادامه تحصیل 50 کودک کار اسپانسر جذب و سعی کردیم آنها را به چرخه تحصیل برگردانیم. 70 درصد این کودکان پشت میز مدرسه ماندند. اگر برای این کودکان پرونده مددکاری تشکیل شود و به خانواده یارانه‌ای اختصاص داده شود، کودک می‌تواند در چرخه تحصیل بماند، در غیر این صورت کودک با اولین مشکل مدرسه را ترک می‌کند. ساعت تدریس ما با کودکان کار محدود است، اما در همین مدت هم کودک به تحصیل علاقه‌مند می‌شود. این تجربه‌ها نشان می‌دهد اگر تحولاتی در آموزش‌وپرورش انجام شود، فرآیند تحصیل این کودکان هم تغییر می‌کند. باید تلاش کنیم که شرایط کودک را به شرایط کودک عادی تبدیل کنیم تا بتواند در مدرسه حضور داشته باشد.»

 

دختران در اولویت ترک تحصیل

کردستان یکی از استان‌هایی است که با ترک تحصیل دختران در مقطع متوسطه روبه‌رو است. معاون آموزش متوسطه آموزش‌وپرورش این استان شهریورماه امسال خبر داده بود که پوشش تحصیلی مقطع ابتدایی در کردستان 5/99، متوسطه اول 33/95 و متوسطه دوم 58/78 است. حالا یکی از معلمان مدارس متوسطه سقز کردستان درباره تجربیات خود از ترک تحصیل دانش‌آموزان خود می‌گوید که بخش زیادی از این اتفاق به شرایط اقتصادی برمی‌گردد، در این میان دختران بیشتر از پسران تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند. او به هم‌میهن توضیح می‌دهد که چرا انگیزه ادامه تحصیل در میان دانش‌آموزان کمتر شده است: «بسیاری از پسران دانش‌آموزی که ترک تحصیل کرده‌اند، مشغول به‌کار شده‌اند. در گذشته این امید وجود داشت که به کمک ادامه تحصیل، شغلی به دست آورند، اما حالا این انگیزه از بین رفته و چشم‌انداز روشنی وجود ندارد که از راه تحصیل و دانشگاه، مشغول به‌کار شوند. بخشی از آنها جذب شغل‌هایی مثل مکانیکی و کولبری می‌شوند که زودتر آنها را به درآمد می‌رساند و وارد جامعه می‌شوند.» او ادامه می‌دهد: «بخش دیگری از دانش‌آموزان به‌دلیل فقر اقتصادی، ترک تحصیل کرده‌اند و این موضوع در مورد دختران بیشتر صدق می‌کند. بسیاری از خانواده‌ها که چند فرزند دارند، نمی‌توانند هزینه‌های تحصیل فرزندان را تامین کنند؛ در این شرایط دختران در اولویت ترک مدرسه قرار می‌گیرند و خانواده‌ها هم مشاغلی مانند خیاطی، آرایشگری یا آشپزی را انتخاب می‌کنند که بتوانند در خانه آن را انجام دهند. دختران می‌توانند در سنین 14 تا 15 سالگی وارد این مشاغل شوند و درآمد خوبی داشته باشند. به‌همین‌دلیل خانواده‌ها تمایل دارند به‌جای اینکه فرزندان‌شان به دانشگاه بروند، در شهر خودشان شغلی داشته باشند.» او به برخی از نگاه‌های منفی نسبت به ادامه تحصیل دختران در دانشگاه و زندگی در خوابگاه‌های دانشجویی هم اشاره می‌کند: «معمولاً نگاه‌هایی منفی به حضور دختران در خوابگاه‌های دانشجویی وجود دارد و خانواده‌ها ترجیح می‌دهند فرزندشان در شهر خودشان تحصیل کند. حتی ممکن است همراه دخترشان به شهر محل تحصیل او مهاجرت کنند. به‌هرحال هنجارها و ارزش‌های دانشگاه و خوابگاه مورد قبول نسل قبلی نیست و به‌همین‌دلیل خانواده‌ها گاهی ترجیح می‌دهند دختر بعد از دیپلم ادامه تحصیل ندهد، اما اخلاق و فرهنگش حفظ شود.»  این معلم سقزی به جانبدارانه بودن متون آموزش رسمی از نظر مردم منطقه هم اشاره می‌کند و می‌گوید این موضوع باعث شده خانواده‌ها، انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل فرزندشان نداشته باشند: «در سال‌های گذشته اگر دانش‌آموزی موضوع ترک تحصیل را مطرح می‌کرد، با مخالفت شدید خانواده روبه‌رو می‌شد، اما الان حتی در میان خانواده‌های طبقه متوسط و متوسط رو به بالا هم این موضوع دیده می‌شود. در کردستان طبقه‌ای ایجاد شده که از راه قاچاق و مبادلات مرزی توانسته‌اند جایگاه اقتصادی خوبی به دست آورند و حالا به‌عنوان گروه مرجع برای دانش‌آموزان به‌شمار می‌روند. کسانی بودند که در سن کمتر از 30 سال بهترین ماشین و امکانات را در اختیار داشتند. وقتی در کلاس درس از دانش‌آموزان می‌پرسیدم که چه کسانی را در جامعه به‌عنوان افراد مهم می‌شناسند و نظرشان در مورد ادامه تحصیل چیست؟ پاسخ می‌دادند که اگر پزشک یا استاد دانشگاه شوی یا مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس بگیری، درآمد چندانی نخواهی داشت.» براساس اعلام او، موارد ترک تحصیل بعد از دوران کرونا افزایش یافته: «کرونا این تصور را که نباید مدرسه را ترک کرد، در ذهن مردم از بین برد. حالا ممکن است تصور کنند شاید بهتر باشد فرزندشان به مدرسه نروند. به غیر از مقطع متوسطه، در مقطع ابتدایی هم مواردی از ترک تحصیل دیده می‌شود؛ به‌خصوص در روستاها که نظارتی روی ترک تحصیل دانش‌آموزان وجود ندارد. ممکن است دانش‌آموزان به‌خصوص دختران، بعد از اینکه سوادی حداقلی به دست آوردند، در کارهای کشاورزی کمک ‌کنند و ممکن است دیگر به مدرسه نروند. در مدارس شهری هم آمار ترک تحصیل تقریباً از اول دبیرستان افزایش پیدا می‌کند.»

 

کار در معدن

استان خراسان رضوی در میان پنج استان اول کشور، از نظر آمار بازماندگی از تحصیل است. اردیبهشت‌ماه امسال معاون آموزش ابتدایی آموزش‌وپرورش این استان خبر داد که طی دو سال گذشته که به‌دلیل شیوع کرونا بیشتر خانواده‌ها تمایلی به فرستادن حضوری فرزندان‌شان به مدرسه نداشتند، براساس آماری که از ثبت احوال دریافت شده، مشخص شد بین ۲۱ تا ۲۲ هزار دانش‌آموز استان، در مقطع ابتدایی از تحصیل بازمانده‌اند. جمال وزیری، معاون سوادآموزی آموزش‌وپرورش استان هم گفته بود: «آماری به ما اعلام شده بود که با 84 هزار بازمانده از تحصیل مواجه هستیم. این آمار مربوط به سال1402-1401 بوده است. پس از آن ما این آمارها را پالایش و راستی‌آزمایی کردیم، به ‌طوری‌که در آن سامانه برای هر کدملی ارائه شده، پیگیری‌کننده گذاشتیم و متوجه شدیم بخش زیادی از این کدملی‌هایی که اعلام شده بود ،مربوط به استان ما نیست. معلم یکی از شهرستان‌های خراسان رضوی  توضیح می‌دهد که شهرستان خاف، دلایل ترک تحصیل خاص خود را دارد: «در خاف، ترک تحصیل دختران بیشتر از پسران است و در مناطق روستایی هم آمار بالاتری دارد. دلایل فرهنگی در این منطقه نسبت به سایر عوامل پررنگ‌تر است. شاید بتوان گفت که 70 تا 80 درصد دانش‌آموزان دختر در مناطق روستایی در سنین راهنمایی عقد می‌کنند که این مسئله بزرگترین عامل ترک تحصیل در این گروه به‌شمار می‌رود. این موضوع در بعضی از شهرها هم دیده می‌شود و حتی از عامل اقتصادی در این منطقه مهم‌تر است.» براساس اعلام او، در این میان شرایط اقتصادی در ترک تحصیل دانش‌آموزان پسر مؤثرتر است؛ این دانش‌آموزان به‌دلیل مسائل مالی خانواده کم‌کم از درس فاصله می‌گیرند و به‌دنبال کار می‌روند.  عامل دیگری که این معلم در ترک تحصیل دانش‌آموزان روستایی و شهری خاف مؤثر می‌داند و در سال‌های تدریس خود با آن روبه‌رو شده، کیفیت پایین محتوای آموزشی است: «در چند سال اخیر کیفیت آموزشی تاثیر زیادی در ترک تحصیل داشته است. این موضوع در مدارس روستایی بسیار شایع است و در مدارس دولتی شهری هم دیده می‌شود. دانش‌آموز با حداقل سواد و گاهی بدون سواد از مقطع ابتدایی وارد متوسطه اول می‌شود و ممکن است با فشار خانواده تا دو سال هم به تحصیل ادامه دهد، اما چیزی یاد نمی‌گیرد. گاهی این دانش‌آموزان در خواندن و نوشتن نام خود یا متن‌های ساده هم مشکل دارند. این شرایط باعث دلسردی دانش‌آموز از تحصیل می‌شود و درنهایت ترجیح می‌دهد تحصیل را رها کند. بیشترین موارد ترک تحصیل هم در مقطع متوسطه اول اتفاق می‌افتد.» بخشی از دانش‌آموزان خاف به‌جای ادامه تحصیل، کار در معدن سنگ‌آهن را انتخاب می‌کنند، چون درآمد خوبی برای‌شان دارد و اعضای دیگر خانواده هم کنار آنها در این معدن کار می‌کنند: «برخلاف سایر شهرها که وضعیت اشتغال مناسبی ندارند، معدن سنگ‌آهن خاف، امکان اشتغال را برای ساکنان آن فراهم کرده و افراد با دریافت گواهینامه رانندگی ماشین‌های سنگین و گاهی بدون آن هم می‌توانند در معدن مشغول به‌کار شوند. این مشاغل درآمد خوبی دارند و باعث شده دانش‌آموزان ترک تحصیل کنند. سایر اعضای خانواده هم تشویق می‌شوند که سراغ همین کار بروند و درس را رها کنند.»

 

بازگرداندن؟

مهرماه امسال خبر آمد که آموزش‌وپرورش سامانه‌ای برای شناسایی بازماندگان از تحصیل راه‌اندازی کرده است. در این خبر آمده بود، دانش‌آموزانی که به‌دلایل مختلف ازجمله مشکلات اختصاصی، فاصله محل سکونت تا مدرسه، معلولیت یا بیماری خاص موفق به تحصیل در مدرسه نشده‌اند، طی این سامانه شناسایی می‌شوند. طبق اعلام وزارت آموزش‌وپرورش با هماهنگی‌ با اداره ثبت احوال، گروه‌های سنی 7 تا 18 سال که نام آن‌ها در ثبت احوال است اما در سامانه سیدا مدارس ثبت نشده‌اند، شناسایی می‌شوند. در مرحله دوم پس از شناسایی این گروه، گروه‌های جهادی با توجه به کدپستی ثبت‌شده برای این دانش‌آموزان می‌توانند با حضور در خانه‌های‌شان، از دلیل ترک تحصیل آگاه شده و با تکمیل گزارش ارسالی خود به آموزش‌وپرورش استان مربوطه، اقدام به رفع مشکل تحصیل این دانش‌آموزان کنند. براساس اعلام آموزش‌وپرورش، اولویت اصلی شناسایی بازماندگان از تحصیل یا طرح شهید محمودوند شناسایی دانش‌آموزان مقطع ابتدایی در روستاها و عشایر است.  بااین‌همه اما آنچه بررسی‌ها نشان می‌دهد، این طرح هم هنوز نتیجه‌ چندانی نداشته یا حداقل آماری از نتایج آن منتشر نشده است. پیگیری‌های خبرنگار هم‌میهن از آموزش‌وپرورش برای رسیدن به این آمار، بی‌نتیجه ماند. اما سوال اینجاست که این وزارتخانه، کمکی به بازگرداندن کودکان به تحصیل انجام داده است؟ پاسخ معلم اهل خاف به این سوال منفی است: «بخشنامه‌هایی که از سمت آموزش‌وپرورش ابلاغ می‌شود، صوری است و مدیر را ملزم می‌کند تعداد موارد ترک تحصیل را در منطقه خود شناسایی و به آنها مراجعه کند، اما پیگیری خاصی بعد از این بخشنامه دیده نمی‌شود، مگر اینکه خود مدیر این موضوع را پیگیری کند.»

 

ظرفیت پایین مدارس شبانه‌روزی

در شهرستان خاف تنها دو خوابگاه شبانه‌روزی برای دانش‌آموزان دختر وجود دارد و به‌دلیل ظرفیت کم، بسیاری از آنها امکان ادامه تحصیل را از دست می‌دهند: «حالا که در نقاط روستایی مدرسه وجود دارد، به‌نظر می‌رسد آمارهای ترک تحصیل کمی نسبت به قبل بیشتر شده است. در روستاهای دورتر که جمعیت کمتری دارند، مقطع متوسطه دوم نیست و دانش‌آموزان پسر برای ادامه تحصیل به روستاهای مجاور می‌روند و معمولاً مشکلی هم ندارند. آنها می‌توانند مسیر مدرسه را پیاده، با موتور یا همراه با دانش‌آموزان دیگر طی کنند، اما این شرایط برای دختران فراهم نیست. در این شرایط تنها امکانی که برای تحصیل دختران وجود دارد، تحصیل در مدارس شبانه‌روزی است. در شهرستان ما فقط یک مدرسه کار و دانش و یک مدرسه نظری شبانه‌روزی وجود دارد که متقاضیان‌شان فراوان و پذیرش محدودی دارد. اگر دانش‌آموزان نتوانند در این مدرسه ثبت‌نام کنند، تحصیل را رها می‌کنند.»

 

 

دیدگاه

ویژه جامعه
  • عده‌ای فکر می‌کنند با پند و اندرز و کارهای اخلاقی می‌توان به صلح رسید؛ اما واقعیت می‌گوید که اینگونه نیست.

  • در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی…

  • روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست،…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار