| کد مطلب: ۴۲۶۲
جای خالی زنان در صلح

جای خالی زنان در صلح

غیرقانونی‌کردن خشونت علیه زنان رفاه را در تمام جوامع افزایش می‌دهد

غیرقانونی‌کردن خشونت علیه زنان رفاه را در تمام جوامع افزایش می‌دهد

به آنها عکس‌های خانوادگی می‌گویند؛ عکس‌های رسمی که در جلسات و نشست‌های دولتی، بین‌المللی و چندجانبه و مراسم جشن پایشان امضا می‌شود. مقامات یا روی سکوها می‌ایستند یا روی راه‌پله یا اینکه دور یک میز می‌نشینند. همه‌چیز صحنه‌سازی می‌شود. هر کسی جای خود را دارد. مقامات برجسته و تاثیرگذار وسط عکس می‌ایستند. همه قیافه‌ای جدی دارند و لباس مخصوص مراسم را می‌پوشند. کت و شلوار مشکی همیشه مناسب است.

جای خالی زنان

گاهی اوقات در این عکس‌های خانوادگی جای خالی زنان دیده می‌شود. شاید ما در نشست‌هایی که مقامات رده‌بالا شرکت می‌کنند آنقدر به مردانه بودن‌شان عادت کرده‌ایم که غیبت زنان در این جلسات را بدیهی می‌دانیم و جای خالی آنها به چشم‌مان نمی‌آید. اما آن‌چیزی که دموکراسی را تهدید می‌کند زمانی است که زنان از صحنه کنار گذاشته می‌شوند، به هر شیوه‌ای تحت‌فشار قرار می‌گیرند یا ساکت می‌شوند. مثال واضحی که ممکن است به یاد داشته باشید، سه روز پس از مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری 2016 بود که دونالد ترامپ پشت میز بزرگ ریاست‌جمهوری در کاخ سفید نشسته بود. گروهی از مردان دورش جمع شده بودند و تماشا می‌کردند. در آن لحظه، رئیس‌جمهور و مردانی که همکارانش بودند مجددا اختصاص بودجه آمریکا برای هر سازمان غیردولتی را ممنوع کردند که خدمات یا اطلاعاتی درباره سقط جنین ارائه می‌دادند. این امضا بسیاری از کمپین‌های سلامت و بهداشت در سراسر جهان را از ارائه مشاوره و مراقبت‌های بهداشتی جامع ممنوع می‌کرد و جان ده‌ها هزار زن را به خطر می‌انداخت. مارگوت والستروم، سیاستمدار و وزیر پیشین امور خارجه سوئد در یادداشتی در اندیشکده چتم هاوس می‌نویسد، برای حمایت از زنان به شیوه‌ای معنادار، زنان باید سر میز مذاکره حضور داشته باشند. از اکتبر سال 2000 و تصویب قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل درباره زنان، صلح و امنیت 20 سال می‌گذرد. این قطعنامه خواستار مشارکت بیشتر زنان در تمامی تلاش‌ها برای ارتقای صلح و امنیت بود. با این حال، نظارت بر اجرای آن اغلب به معنی آشکارسازی نقص‌های آن است.
والستروم در یادداشت خود می‌نویسد، زنان کمتر از 10درصد از توافقنامه‌های صلح را امضا کرده‌اند. بین سال‌های 1990 تا 2014، از میان 130 توافقنامه صلحی که منعقد شده، زنان فقط 13 مورد را امضا کرده‌اند. این موضوع زمانی خطرناک‌تر می‌شود که می‌فهمید از خشونت جنسی به‌عنوان سلاحی در جنگ‌ها و درگیری‌ها در سراسر جهان استفاده می‌شود. وضعیت حقوق زنان در سراسر جهان غم‌بار است. قوانین 104 کشور اجازه کار در برخی مشاغل به زنان را نمی‌دهد. در بسیاری از کشورها زنان حق قانونی برای مالکیت زمین را ندارند. نزدیک به 40 کشور هیچ قانونی برای محافظت از زنان در برابر خشونت خانگی ارائه نمی‌دهند. در کشورهای در حال توسعه، 214 میلیون دختر و زن حق دسترسی به وسایل پیش‌گیری از بارداری را ندارند، چون نیروهای محافظه‌کار به تلاش‌هایی ادامه می‌دهند که حق و حقوق زنان را برای تصمیم‌گیری درباره بدن و زندگی‌شان محدود می‌کند. توافقنامه‌های صلح اخیر کمکی به وضعیت زنان نکرده است. در توافقنامه صلحی که در منطقه تیگرای در اتیوپی منعقد شد، زنان هیچ نقشی نداشتند. به گفته والستروم اما همچنان گزارش‌هایی از این کشور می‌رسد که نشان می‌دهد از خشونت جنسی به‌عنوان سلاح جنگی برای نوعی انتقام، مجازات، تحقیر یا انگ زدن به افراد به دلیل هویت واقعی یا آنچه هویت قومی تصور می‌شود استفاده سیستماتیک شده است.
زنان در مذاکرات صلح یمن که از سال 2014 جنگ داخلی خونینی را متحمل شده است، غایب هستند. در کلمبیا، زنان ابتدا از صحنه سیاست حذف بودند سپس مجبور شدند برای به دست آوردن یک کرسی در مذاکرات صلح میان دولت و ارتش چریکی فارک مبارزه سختی را پیش بگیرند. هنگامی که موفق شدند، دیدگاه‌های جدیدی را وارد این فرآیند کردند و گزینه‌هایی را برای رسیدگی به نابرابری‌های جنسیتی در مشارکت سیاسی و عدالت مطرح کردند.

بدون مشارکت زنان نمی‌توان مصائب آنها را حل کرد

زیبایی قطعنامه 1325 «مادر» شورای امنیت در به‌رسمیت شناختن نقش‌های متفاوت زنان و مردان در موقعیت‌های جنگ و صلح است. این قطعنامه تاکید می‌کند که تلاش‌های صلح و امنیت زمانی پایدارترند که زنان در پیشگیری از درگیری‌های خشونت‌آمیز، رساندن کمک‌های امدادی و احیا و ایجاد صلح پایدار شریک برابر مردان باشند. به عبارت دیگر، به گفته کنشگران حقوق افراد کم‌توان، قطعنامه 1325 منجر به شکل‌گیری این شعار شده است: «هیچ سیاستی بدون حضور نماینده زنان قابل‌قبول نیست». چهار رکن قطعنامه 1325، حفاظت، مشارکت، پیشگیری و درمان و احیا، دیدگاه جامعی از نیازها و چالش‌ها از جمله تهدیدهای امنیتی به‌خصوص و هدفمند علیه زنان مانند خشونت جنسی ارائه می‌دهد. 8 قطعنامه پی‌درپی شورای امنیت به معضل جهانی تجاوز جنسی به‌عنوان یک سلاح جنگی پرداخته است. والستروم می‌گوید می‌توانیم اصول قطعنامه 1325 را برای حل برخی از فجیع‌ترین موقعیت‌های درگیری در سراسر جهان امروز به‌کار بگیریم. زنان فعالانه در دفاع از خاک اوکراین مبارزه می‌کنند. آنها شانه به شانه مردان می‌جنگند، رنج می‌برند و کشته می‌شوند یا وقتی که مجبور به فرار می‌شوند از کودکان و سالمندان مراقبت می‌کنند. زنان به اندازه مردان عاشق کشورشان هستند اما زمانی که صحبت از انعطاف‌پذیری و عزم مردم اوکراین می‌شود، حتی در گوشه‌ای از نشست‌های خبری رهبران سیاسی، دیده نمی‌شوند. اوایل جنگ موقعیت نابی پیش آمده بود. زمانی که هیئت‌های روسی و اوکراینی برای گفت‌وگو دیدار کردند (نه یک مذاکره واقعی) اما باز هم هیچ زنی در آن برنامه حضور نداشت. حمایت از زنان اوکراینی در زمان جنگ به معنای کمک به آنها برای خروج از کشور یا انتقال آنها به مکا‌ن‌های امن‌تر در داخل اوکراین بوده است. مسئولیت ویژه‌ای روی دوش آنها برای محافظت از کودکان و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها گذاشته شده و آنها را در معرض خطر تجاوز یا قاچاق قرار داده است. در حال حاضر خیلی‌ها در دستان قاچاقچیان بی‌رحم جنسی گرفتار شده‌اند.

خشونت جنسی در درگیری، جنایت جنگی است

در بحبوحه جنگ، پیشگیری امری بسیاری دشوار است و کمک‌های امدادی و بازسازی بدون مشارکت زنان تقریبا غیرممکن است. تجربه شخصی والستروم از بازدید مناطق جنگ‌زده و گفت‌وگو با قربانیان خشونت جنسی این است که زنان ماجراهای وحشتناک خود را فقط مایلند برای زنان دیگر تعریف کنند. به‌رغم استفاده سیستماتیک از خشونت جنسی به‌عنوان سلاح آسیب‌های روحی یا فیزیکی جمعی، خیلی‌ها آن را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. موضوعی که یا نمی‌توان درباره آن صحبت کرد یا صرفا یک جرم نسبتا جزئی تلقی می‌شود. زمانی که زنان از روند صلح کنار گذاشته شوند، خطری که وجود دارد شیوه برخورد با مصادیق خشونت جنسی است که به‌عنوان جنایت جنگی مطرح نشوند. مصونیت از مجازات همچنان حاکم خواهد بود و هیچ عدالتی برای قربانیان خشونت جنسی وجود نخواهد داشت. پسرفت دموکراسی همچنین بر وضعیت زنان تاثیر گذاشته است. ظهور حاکمان خودکامه منجر به محدودیت دسترسی به سلامت جنسی و باروری و حقوق زنان شده است. زنان در افغانستان شرایط امروز خود را «مرگ با حرکت آهسته» توصیف می‌کنند. آنها از تحصیل، بهداشت و اشتغال محروم شده‌اند. قرار نیست آنها دیده شوند. حکومت طالبان ظالمانه و رنج‌آور است. در ایران نیز قرن‌هاست که زندگی زنان محدود شده. در افغانستان هم صدای زنان خاموش می‌شود. آنها زندانی و کشته می‌شوند.
با این حال، در ماه‌های اخیر جهان شاهد اتفاق‌های خارق‌العاده‌ای بود‌ه‌ایم: حرکت زنان در ایران حالا گسترده‌تر شده و مردان از هر طبقه‌ای از جامعه نیز به آن پیوسته‌اند. زنان در ایران و افغانستان با یکدیگر متحد شده‌اند و از حقوق خود دفاع می‌کنند.

دیپلماسی فمینیستی

سال 2014، زمانی که والستروم تصدی وزارت امور خارجه دولت تازه‌تاسیس سوئد را در دست گرفت و اعلام کرد که سیاست خارجی فمینیستی را دنبال می‌کند، می‌دانست که جنجال به پا می‌شود. چرا سیاست خارجی باید فمینیستی باشد؟ واقعیت این است که تحقیقات نشان می‌دهد هر چه تعداد زنان بیشتری در روندهای صلح‌آمیز مشارکت داشته باشند، پیشنهادات بیشتری روی میز گذاشته می‌شود و توافقات حاصل شده، ماندگارترند. در نتیجه درست است که بگوییم «هر چه تعداد زنان بیشتر باشد، صلح بیشتری برقرار خواهد شد.» صحبت درباره استدلال‌ها یک مسئله است اما تبدیل آنها به کنشی مشخص، مسئله‌ای دیگر. سیاست خارجی فمینیست نه‌تنها برای دولت بلکه برای جهان جدید و ناشناخته بود و همیشه این خطر وجود داشت که ایجاد تغییر فقط در حد حرف باقی بماند و عملی نشود. والستروم می‌گوید، برای مقابله با این موضوع مدلی را حول سه محور طراحی کردیم تا راهنمای تمام مسئولیت‌هایمان باشد.

حقوق، نمایندگی و منابع

محور اول حقوق است. آیا زنان و دختران از حقوق قانونی یکسانی با مردان و پسران برخوردارند؟ آیا زنان حق ارث دارند؟ آیا یک زن می‌تواند حساب بانکی باز کند یا کسب و کار خود را راه بیندازد؟ آیا کودک‌همسری وجود دارد؟ آیا دختران می‌توانند به مدرسه بروند؟ آیا زنان از لحاظ قانونی اجازه رانندگی دارند؟ آیا حقوق بشر شامل حقوق زنان نیز می‌شود؟ آیا تبعیضی علیه زنان وجود دارد؟ محور دوم نمایندگی است. آیا زنان و دختران در دولت نماینده‌ای دارند؟ آیا هنگام بحث و تصمیم‌گیری در مورد موضوعات مهم،‌ سر میز مذاکره حضور دارند؟ آیا آنها در هیئت‌مدیره شرکت‌های تجاری نقشی دارند؟ آیا در سیستم قضایی یک کشور قاضی زن وجود دارد؟ سومین محور منابع است. آیا منابعی برای ارتقای فرصت‌های برابر برای تمام زنان و دختران برای برخورداری از حقوق بشر تخصیص داده شده است؟
دیدن اشتیاق شتابان دیپلمات‌ها نسبت به این موضوع، احساسات والستروم را تحت تاثیر قرار داده بود. دیپلمات‌ها در مباحثی که برای برابری بیشتر جنسیتی داشتند به خود از لحاظ حرفه‌ای افتخار می‌کردند. کشوری که دارای آمار کودک‌همسری بالایی باشد، به سختی می‌تواند از زیر بار فقر فرار کند. غیرقانونی کردن خشونت علیه زنان، رفاه را در تمام جوامع افزایش می‌دهد. بنابراین سفیری برای ترویج سیاست خارجی منصوب و برنامه‌های اقدام سالیانه اجرایی شدند. تا حالا 10 کشور دیگر هم از این شیوه الگوبرداری کرده‌اند. دولت جدید محافظه‌کار سوئد که توسط یک حزب راست‌گرای بیگانه‌هراس ملی‌گرا هدایت می‌شود، اعلام کرده دیگر این سیاست را دنبال نخواهد کرد. تصمیمی که برای والستروم بسیار ناامیدکننده‌ است. اما والستروم از محور چهارمی صحبت می‌کند که به بررسی واقعیت اشاره می‌کند. اینکه عدم مشارکت و در نظر نگرفتن حقوق زنان، دموکراسی و صلح را تضعیف می‌کند.
بنابراین اگر ناکامی‌ها را با یکدیگر مقایسه نکنیم، رهبران جهان چه کاری می‌توانند یا باید انجام دهند؟ چالش اصلی به خشونت مبتنی بر جنسیت مربوط است. به گفته آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، خشونت علیه زنان مانع بزرگی برای تحقق حقوق بشر و چالشی مستقیم برای مشارکت زنان در توسعه پایدار و ماندگاری صلح است. این به آن معنی است که برای اطمینان از وجود صلح و امنیت برای زنان در خانه و زندگی روزمره، باید کارهای بیشتری انجام شود. کسی نمی‌داند اما شاید یک دیدگاه فمینیستی در مورد علل ریشه‌ای جنگ و درگیری می‌تواند کمک کند امنیت فراتر از قدرت نظامی بازتعریف شود و در عین حال به تغییر جهت‌گیری هنجاری بسیار گسترده‌تر از اهداف سیاسی کمک کند. زمانی پیشرفت درباره زنان، صلح و امنیت را مشاهده خواهیم کرد که زنان بیشتری در «عکس‌های خانوادگی» حضور پیدا کنند.
به گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی، مشارکت زنان در پیش‌گیری و حل مسائل می‌تواند نتایج را قبل، در حین و بعد از جنگ و درگیری بهبود بخشد. اما زنان اغلب از فرآیندهای رسمی صلح حذف می‌شوند. بین سال‌های 1992 تا 2019، زنان به‌طور میانگین 13درصد از مذاکره‌کنندگان، 6درصد از میانجی‌گران و 6درصد از امضاکنندگان فرآیندهای برقراری صلح در سراسر دنیا بوده‌اند. با وجود پیشرفت‌ها در میزان مشارکت زنان، همچنان از هر 10 روند صلح، در 7 مورد زنان مشارکت داده نمی‌شوند که نشان می‌دهد عده کمی از زنان در نقش‌های هدایت‌کننده مانند مذاکره‌کننده یا ضامن یا شاهد شرکت کرده‌اند. سال 2020 نیز تلاش‌ها برای مشارکت بیشتر زنان ناکام ماند. مثلا، زنان فقط حدود 10درصد از مذاکره‌کنندگان در مذاکرات افغانستان، 20درصد از مذاکره‌کنندگان در گفت‌وگوهای سیاسی لیبی را تشکیل دادند. در مذاکرات نظامی لیبی و یمن هم هیچ زنی حضور نداشته است. استفانی ویلیامز، پس از شش سال در سال 2020 اولین زنی بود که به سمت سرپرست موقت «ماموریت حمایت سازمان ملل در لیبی» رسید. تداوم عدم مشارکت زنان در فرآیندهای صلح، مشارکت موثر ثابت‌شده و استراتژی بالقوه برای پاسخ موثرتر در برابر تهدیدات امنیتی در سراسر جهان را نادیده می‌گیرد.

چرا مشارکت زنان مهم است؟

زنان اغلب رویکرد مشترکی برای برقراری صلح در پیش می‌گیرند و شکاف‌های فرهنگی و فرقه‌ای را سازمان‌دهی می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد چنین رویکردی که شامل نگرانی‌های جمعیت‌شناسی متنوع (مانند مذهبی، قومیتی و فرهنگی) است، از یک درگیری و همچنین علاقه به حل بحران برآمده، چشم‌انداز ثبات را افزایش می‌دهد و احتمال شکست، شروع درگیری و فقر را کاهش می‌دهد.
زنان اسرائیلی و فلسطینی مدت‌هاست که ائتلاف‌هایی را در سراسر مرزهای ملی، قومی و مذهبی ایجاد کرده‌اند تا تلاش‌های خشونت‌پرهیز را برای ارتقای امنیت و دسترسی به خدمات اولیه رهبری کنند. در نمونه‌ای دیگر هیئت مشورتی زنان در مذاکرات سوریه که شامل اعضایی از طیف پیشینه‌های قومی، سیاسی و مذهبی است، در مورد بسیاری از موضوعات بحث‌برانگیز اتفاق‌نظر دارند. مشارکت زنان بر سر میز صلح نیز می‌تواند احتمال دستیابی به توافق را افزایش دهد، زیرا زنان اغلب از سوی طرفین مذاکره‌کننده دلالان صادق تلقی می‌شوند. این تصور ریشه در واقعیتِ کنار گذاشتن زنان دارد: از آنجایی که زنان اغلب خارج از ساختارهای قدرت موجود عمل می‌کنند و عموما فرماندهی نیروهای جنگی را برعهده ندارند، در مقایسه با مردان بیشتر به‌عنوان میانجی‌های بی‌طرف سیاسی در مذاکرات صلح شناخته می‌شوند. زنان ایرلند شمالی به‌عنوان «دلالان صادق» که هر دو جامعه ایرلند را نمایندگی می‌کنند، مورد احترام قرار می‌گیرند. این موضوع به آنها اجازه می‌دهد که گفت‌وگوهای پشت‌پرده با احزاب مخالف را رهبری کنند.
ارزیابی مذاکرات در فیلیپین نشان داد که با وجود افزایش تنش‌ها در مناقشه میندانائو، زنان بیشتر مورد اعتماد هستند و بهتر از مردان می‌توانند اتحادهای قومیتی را حفظ کنند.
زنان اغلب تاکتیک‌های قابل مشاهده و برجسته‌ای را برای تحت فشار قرار دادن طرفین مذاکره قرار می‌دهند تا مذاکرات صلح را آغاز کنند یا دوباره به آن متعهد شوند. فعالان حوزه زنان اغلب اقدامات گسترده و موفقیت‌آمیزی را در این زمینه آغاز کرده و کمپین‌های افکار عمومی برای تشویق پیشرفت در مذاکرات صلح را در بسیاری از کشورها بسیج کرده‌اند. در سال‌های اخیر، فعالان حوزه زنان بیش از هر گروه اجتماعی دیگر و کمپین‌های اقدام جمعی را در حمایت از معاملات صلح‌آمیز سازمان‌دهی کرده‌اند.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • برای اولین بار از زمان آغاز جنگ اوکراین، کاخ سفید به کی‌یف اجازه داد تا از «سامانه‌ موشکی تاکتیکی ارتش آمریکا» موسوم…

  • ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌جمهوری اوکراین روز سه‌شنبه، پس از اعلام خبر شلیک نخستین موشک آمریکایی میان‌برد به خاک روسیه با…

  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

سرمقاله
آخرین اخبار