| کد مطلب: ۸۷۵۱
فرار از خودکشی اقتصادی

فرار از خودکشی اقتصادی

بررسی کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» نوشته «ایزابلا. ام. وبر»

بررسی کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» نوشته «ایزابلا. ام. وبر»

اشنایدر به سیاستگذاران چینی هشدار داد که راه آلمان را نروند. تفاوت شرایط ساختاری و نهادی دو کشور چین و آلمان مسبب این هشدار بود. اگر چین راه آلمان را می‌رفت، ناگزیر از تن دادن به یک خودکشی اقتصادی بود. بنابراین نسخه فریدمن رد شد و چین راهی را که خبرگان اقتصادی با توجه به تجربه زیسته نشان دادند، رفت.

نزدیک به سه دهه است که اقتصاد چین و اصلاحات آن دنیای قرن بیست‌ویکم را تحت تاثیر خود قرار داده است و همین روند بسیاری از پژوهشگران و اقتصاددانان را بر این داشته که رمز و راز آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. سال ۲۰۲۱ بود که «ایزابلا.ام.وبر» استادیار علوم اقتصادی دانشگاه ماساچوست آمریکا کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» را نوشت و به یکی از مباحث مهم اقتصاد چین یعنی تمرکز بر جهت اصلاحات دهه ۱۹۸۰ میلادی و چگونگی خلق بازارها پرداخت. وبر در این کتاب به شرح و بسط رقابت شدید و سخت پیرامون اصلاحات اقتصادی که مسیر چین را تعیین کرد، می‌پردازد. در دهه اول دوران بعد از مائو، اصلاح‌طلبان چینی کاملا از یکدیگر جدا شدند. آنها بر سر این موضوع که کشورشان باید نظام اقتصادی خود را اصلاح کند و به سمت بازارسازی بیشتر برود، توافق داشتند، اما منازعه اصلی آنها بر سر چگونگی این فرآيند بود؛ اینکه آیا چین باید هسته نظام سوسیالیستی خود را از طریق شوک‌درمانی خراب کند و یا باید از نهادهای اقتصادی برنامه‌ریزی‌شده به‌عنوان خالقان بازار بهره ببرد؟ این کتاب براساس تحقیق گسترده، شامل مصاحبه با دست‌اندرکاران اصلی چینی و بین‌المللی و مقامات بانک جهانی و همچنین دیدگاه‌های گردآوری‌شده از مدارک و مستندات منتشرنشده است و نشان می‌دهد که در نهایت این کشور توانست مسیر خود را به سمت صنعتی‌سازی مجدد اما تدریجی دنبال کند. کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» علاوه بر برجسته کردن مقاطعی در دهه ۱۹۸۰ میلادی، پایه‌های روشنفکرانه روابط بازار- دولت را در دوران اصلاحات چین در بلندمدت نشان می‌دهد.

یک سال بعد از انتشار کتاب، «فرزانه چهاربند» دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران، آن را به فارسی ترجمه کرد و توسط انتشارات نهادگرا به انتشار رسید. فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز در مقدمه این کتاب به شوک‌درمانی در اقتصاد ایران اشاره کرده و نوشته است: «مسئله شوک‌درمانی از نقطه عطف پایان جنگ تحمیلی تا امروز مسئله سرنوشت‌ساز ما است. ولی با کمال تاسف به‌هیچ‌وجه حساسیت‌های بایسته‌ای در این زمینه همچنان مشاهده نمی‌شود و به‌طور مشخص، تا قبل از انتشار این کتاب، به غیر از کتاب بسیار ارجمند «نائومی کلاین» در افشای وجوهی از طول و عرض منشأها، آثار و پیامدهای
شوک‌درمانی، حتی در برنامه آموزشی و پژوهشی و انتشارات کشورمان توجه اندیشه‌ورزانه بایسته‌ای در این زمینه نداشته‌ایم، چه رسد به نظام‌های تصمیم‌گیری و تخصیص منابع.»

او در ادامه نوشته است: «در بحث‌های این کتاب، با تکیه بر تجربه‌های موفق و ناموفق مواجهه با اغواگری‌های شوک‌درمانی نشان داده که ماهیت دولت، رابطه مردم با حکومت و فهم صحیح توالی‌ها می‌تواند منجر به افق‌گشایی‌های اندیشه‌ای بسیار قابل اعتنا برای امروز و فردای کشورهایی شود که قادر به فهم ابعاد اهمیت مسئله هستند. در آنجا به وضوح نشان داده که بی‌طرفی و سلامت نسبی مالی حکومتگران در تجربه چین یکی از مهمترین عواملی بوده که باعث شده آنها را در تصمیم‌گیری در این زمینه در کنار توجه به تجارب موفق و ناموفق تن دادن به شوک‌درمانی، به شدت به منطق‌های علمی سیاستگذاری اقتصادی پایبندی نشان دهند، اجازه شفافیت و مشارکت فعال اهل نظر در عرصه‌های تصمیم‌گیری و تخصیص منابع در این زمینه را ایجاد کنند و نسبت به شرایط محیطی با دقت‌ها و ریزبینی‌ها و گفت‌وگوها و جلب مشارکت و همه ابزارهایی که در سطح توسعه شایسته تأمل هستند رفتار کنند.»

نگاه مترجم

فرزانه چهاربند مترجم کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» عنوان کرد:

باید تعصبات خود را کم کنیم

فرزانه چهاربند، لیساس و فوق‌لیسانس را در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گذرانده و دکترای خود را با گرایش اقتصاد پولی و بخش عمومی و با پایان‌نامه «مجرای رانت‌جویی در نظام بانکی» از دانشگاه تهران گرفته است. او پیشتر کتاب «فساد در نظام سرمایه‌سالار» را که درباره منابع رانت و فساد است، ترجمه کرده بود. چهاربند در گفت‌وگو با «هم‌میهن» به اهمیت این کتاب و دلایل ترجمه آن پرداخته است. او همچنین می‌گوید کتاب را به دفتر وزیر اقتصاد نیز فرستاده اما مشخص نیست که آقای احسان خاندوزی آن را خوانده یا خیر.

‌چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟

مهمترین دلیل انتخاب چنین کتاب‌هایی برای ترجمه، توسعه‌نیافتگی اقتصاد ایران است. به‌هرحال کارشناسان، چه به‌عنوان یکی از ارکان دولت و چه به‌صورت مستقل و دانشگاهی، به دنبال ارائه راهکارهای مختلف برای اصلاحات اقتصادی هستند تا به توسعه مدنظر دست پیدا کنیم. به اعتقاد من اکنون در یک مقطع زمانی بسیار حساسی برای اقتصاد کشور هستیم که اگر فرصت‌ها از دست برود، غیرقابل جبران خواهد بود، به همین دلیل دیگر فرصت آزمون و خطا نداریم و کتاب‌هایی از این دست می‌تواند آموزه‌ها و نکاتی داشته باشد که در نظام سیاستگذاری و تصمیم‌گیری اقتصاد ما مؤثر باشد. هسته اصلی این کتاب، بحث اصلاح قیمت‌ها است که یکی از اجزای شوک‌درمانی محسوب می‌شود و از این نظر یک منبع کم‌نظیر است.

‌در این کتاب چه تعریفی از شوک‌درمانی شده است؟

تعریفی که در این کتاب از شوک‌درمانی آمده به دکترین‌ گذاری اشاره دارد که در اجماع واشنگتن مطرح شد و قرار بود یک بسته سیاستی معرفی شود و در قالب آن سیاست‌هایی اجرایی شود تا اقتصادهایی که حالت برنامه‌ریزی‌شده و کنترل‌شده دارند به اقتصاد بازار تبدیل شوند. این سیاست‌ها عبارت بودند از: آزادسازی همه قیمت‌ها، خصوصی‌سازی، آزادسازی تجارت و تثبیت در قالب سیاست‌های پولی و مالی؛ اتفاقی که بحث شوک‌درمانی را چالش‌برانگیز می‌کند و بیشتر کشورهای در حال توسعه با آن روبه‌رو هستند مسئله آزادسازی قیمت‌ها است و در حقیقت می‌توان گفت جزء شوک‌دهنده در شوک‌درمانی همین آزادسازی قیمت‌ها است.

در فصل اول و دوم این کتاب، روند تاریخی کشور چین باستان در سیاستگذاری و نحوه مشارکت دولت در اقتصاد و حساسیت آنها بر روی قیمت‌گذاری را بحث می‌کند و در ادامه به بحث اصلاحات در دهه ۱۹۸۰ می‌رسد و آن را به صورت مفصل تحلیل می‌کند. نویسنده در کنار روند تاریخی، ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی چین را نیز به خواننده نشان می‌دهد و از طرف دیگر در خلال این مباحث، ادبیات اقتصادی مرتبط با اصلاح قیمت‌ها را از سوی اقتصاددانان بزرگ و حتی مناظره‌ها و گفت‌وگوهای آنان را به صورت ظریف و هوشمندانه وارد تحلیل کتاب می‌کند و همین کتاب را به یک منبع بی‌نظیر تبدیل کرده است.

نکته دیگری که در کتاب مشهود است، نحوه و چگونگی بررسی و تصمیم‌گیری مقامات کشور چین برای اصلاح قیمت‌ها است و اینکه دو طیف سیاسی و اقتصادی که در آن زمان وجود داشته، در مواجهه با این مسئله چه واکنش‌هایی را نشان می‌دهند.

‌چرا این کتاب برای اقتصاد ایران مهم است؟

بنده چند دلیل دارم که این کتاب برای اقتصاد کشورهای درحال‌توسعه از جمله ایران می‌تواند موضوعیت داشته باشد؛ اول اینکه، یکی از مباحثی که چین به‌خوبی در اصلاحات دهه هشتاد میلادی نشان داد اجتناب از تقلید و کپی‌برداری سیاستی بود. چین از اواخر دوران مائو وارد یک تبادل اندیشه‌ای با جهان به‌خصوص جهان غرب شد و اصولاً طیف «شوک درمانگران» نیز از آشنایی با ادبیات غرب و اقتصاد بازار آنها شکل گرفت. آنها در همان دوره اصلاحات با آغوش باز تمام تفکرات و اندیشه‌ها را بررسی می‌کردند و می‌پذیرفتند، در آن دوره کنفرانس‌ها و جلسات زیادی با کارشناسان بانک جهانی و حتی اقتصاددانان مطرح مانند فریدمن برگزار کردند که اتفاقاً فریدمن بسیار بر روی اندیشه اصلاح‌طلبان اقتصادی چین تاثیر‌گذار بود. دوم اینکه، اقتصاددانان اروپای شرقی نیز به چین دعوت می‌شدند و از تجربه اصلاحات آنان استفاده می‌کردند و اتفاقاً مورد توجه آنها بودند؛ بنابراین مقامات و تصمیم‌گیران چینی در معرض دیدگاه‌های مختلف بودند. جالب آنکه واکنش چینی‌ها جذاب و دیدنی است، آنها خیلی سریع واکنش نشان ندادند، هم می‌خواستند چارچوب ایدئولوژی کمونیستی و ارزش‌های سیاسی خود را حفظ کنند و هم نمی‌خواستند از برخی چارچوب‌های خود تخطی کنند. آن چیزی که برای آنها خیلی اهمیت داشت تاکید بر ثبات و امنیت اجتماعی بود. چینی‌ها می‌گفتند اگر می‌خواهیم اصلاحات انجام دهیم نباید همه مردم کشور (اعم از تولیدکننده، مصرف‌کننده و حتی دولت) همزمان تحت فشار ناشی از این اصلاحات قرار بگیرند و منافع آنان باید در کنار یکدیگر تامین شود. در نهایت نیز طیف «تدریج‌گرایان» بر طیف «شوک درمانگران» پیروز شدند چراکه آنها حتی قائل به برنامه‌ریزی نبودند و می‌گفتند فعلاً یک قدم برمی‌داریم سپس شرایط را می‌سنجیم تا ببینیم به کجا رسیدیم و به قول معروف اول زیر پای خود را سفت می‌کردند تا قدم بعدی را بردارند. آنها از شعار «جست‌وجوی سنگ‌هایی برای عبور از رودخانه» استفاده می‌کردند که نشان می‌داد حتی سنگها را نیز به صورت برنامه‌ریزی‌شده نمی‌چیدند و گام به گام جلو می‌رفتند. آنها هیچ‌کدام از نسخه‌های اقتصادی را به‌صورت کامل اجرا نکردند و دائماً آنها را تحقیق و بررسی می‌کردند و سپس با توجه به شرایط و مختصات اجتماعی و سیاسی چین، سیاستگذاری اقتصادی خود را بومی‌سازی می‌کردند.

نکته دوم بحث «تخصص‌گرایی» است که جزو مسائل جذابی است که در کتاب به آن پرداخته شده است. در بحث گریز چین از شوک‌درمانی، دو مقطع مهم و حساس وجود دارد؛ اول، سال ۱۹۸۶ است و دیگر، سال ۱۹۸۸، در واقع گریز چین از شوک‌درمانی به‌خصوص در سال ۱۹۸۶ یکی از نمونه‌های خضوع (اگر نگوییم تسلیم شدن) نظام تصمیم‌گیری در مقابل نظام کارشناسی و محوریت علم است. کنفرانس‌هایی که در این زمینه برگزار کردند ابتدا به‌صورت محرمانه بود اما بعدها تلاش کردند که همه مردم از آنها با اطلاع و با خبر باشند و نکته مهم اینکه هیچ‌کدام از آنها نمایشی نبود و دغدغه اصلاح قیمت‌ها را دنبال می‌کردند و در آن بحث‌های حقیقی و جدی اتفاق می‌افتاد.

بنابراین آنها دچار یک پویایی علمی و فکری شدند که برای یک کشور کمونیستی با آن سطح از تعصباتی که دارند، واقعاً مثال‌زدنی است. چینی‌ها در سال ۱۹۸۶ با هشدارهایی که از سوی نظام کارشناسی دریافت کرد از شوک‌درمانی اجتناب کردند و آن را اجرا نکردند اما در سال ۱۹۸۸به دلیل اراده سیاسی که وجود داشت و «دنگ‌شیائوپینگ» رهبر آن زمان چین اصرار به شوک‌درمانی داشت، هشدارهای نظام کارشناسی را نادیده گرفت و تا مرز اجرای سیاست‌های شوک‌درمانی پیش رفت اما به محض اینکه پیامدهای اولیه (مثلاً برای اولین بار بعد از سال‌های طولانی نرخ پس‌انداز کاهش پیدا کرد، اعتماد عمومی به پول ملی در حال کاهش بود و هرج و مرج اقتصادی مانند احتکار و خریدهای هیجان‌زده اتفاق افتاد) را مشاهده کرد، حرف خود را پس گرفت و دوباره به سمت «سیاست‌های تنظیم‌گری دولت» رفتند و حدود ۳۸۰ قلم کالا را تحت کنترل خود قرار دادند و اوراق عرضه منتشر کردند تا اعتماد مردم به پول ملی را برگردانند.

همچنین در ادامه بررسی‌های اقتصادی حرف اقتصاددانانی مانند فریدمن را رد کردند چون او اصرار داشت که آلمان با آزاد اعلام کردن یک‌شبه قیمت‌ها، اصلاحات را انجام داد و موفق نیز بود اما چینی‌ها در سال ۱۹۸۶ از اشنایدر دعوت کردند به چین بیاید و او توضیح داد که شرایط آلمان با چین خیلی متفاوت است. در سال ۱۹۸۸ چینی‌ها هیئتی را به آلمان اعزام کردند و دیدند اصول شرایط ساختاری و نهادی کشور آنها از نظر حقوقی و قانونی با آلمان متفاوت است. در آلمان بنگاه‌های بازارمحور وجود داشت که در چین نبود، آلمانی‌ها به هیئت چینی گفتند کاری که شما درصدد اجرای آن هستید شبیه به خودکشی است، بنابراین چینی‌ها توانستند نسخه‌ای که فریدمن داده بود را رد کنند و به نسخه‌ای که خبرگان اقتصادی آنها بنابر تجربه زیسته در چین داشتند، رسیدند.

نکته سوم که برای همه کشورهای درحال توسعه مهم است، این است که معمولا مشروعیت دولت‌ها از چگونگی برخورد و غلبه آنها با چالش‌های اقتصادی نشأت می‌گیرد؛ به این معنی که شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی مانند تورم، بیکاری و دسترسی به آموزش و بهداشت و... فقط عدد و رقم نیست بلکه در حقیقت رابطه دولت با ملت را می‌سازد و اعتماد یک ملت را در قبال حکومت مشخص می‌کند. زمانی برنامه مائو صنعتی‌سازی بود و برنامه «جهش بزرگ رو به جلو» را دنبال می‌کرد، البته تا حدودی توانست صنعتی‌سازی اولیه را پیش ببرد اما خودشان اذعان کردند که آن را انجام دادند اما باعث محرومیت در مناطق روستایی، فقر گسترده و کمبود مواد غذایی شد و در حقیقت فقر را قوی کردند، ترس آنها از این بود که بحران کمبود مواد غذایی به شهرها برسد و پایه‌های اجتماعی و سیاسی را متزلزل کند، این شد که به سراغ «اصلاحات روستایی» رفتند که همان مقدمه و تجربه ارزشمندی شد تا بعدها اصلاحات قیمتی را در دهه ۱۹۸۰ میلادی انجام دهند. همچنین واقع‌گرایی، درگیر نشدن در تعصبات جناحی و سیاسی و حتی اندیشه‌ای و دوری از مناسبات رانتی در مقامات چینی کمک بسیاری کرد که بتوانند اقتصاد خود را سامان دهند. به نظر من لازمه چنین موفقیتی در ایران نیز قبول واقعیت است و اینکه مختصات حقیقی اقتصادی و اجتماعی کشور را بپذیریم و بعد برای آن استراتژی و راه‌حل پیدا کنیم.

‌به‌هرحال «شوک‌درمانی» از اصطلاحاتی است که در دهه اخیر ایران زیاد به گوش ما خورده است، اینکه کتاب را در این دوره زمانی انتخاب و ترجمه کردید می‌تواند به مسئولان کمک کند و آیا اصولا شوک‌درمانی در ایران درست اجرا شده است؟

شوک‌درمانی یعنی اصلاح قیمت‌ها به‌صورت آنی و همزمان، البته چینی‌ها نیز شوک‌درمانی را کاملا کنار نگذاشتند و اقتصاد بازار را پذیرفتند. آنها می‌گفتند قیمت‌ها را در ارتباط با کالاهای کوچک و غیرمهم آزاد می‌کنیم و محدودیت‌ها در تولید را از بین بردند اما در ارتباط با قیمت کالاهای اساسی که برای تولیدکنندگان مهم بود، این کار را نکردند و گفتند باید در اختیار دولت باقی بماند و تدریجاً آزاد شود. بحث آزاد شدن تدریجی خیلی مهم است و هر کشور باید با توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی و کششی که در آن کشور وجود دارد قیمت‌ها را آزاد کند. چین در اواخر دهه ۸۰ میلادی تنها قیمت چهار کالا را آزاد کرد که همان نیز واکنش‌های انفجاری مردم را کلید زد بنابراین ترجمه و چاپ این کتاب به این دلیل است که مسئولان ما این پیامدها را در نظر بگیرند و در سیاستگذاری‌ها تمام ویژگی‌های نهادی، تاریخی و اجتماعی با هم دیده شود و تنها یک نسخه از طرف یک سازمان برای کل اقتصاد کشور پیچیده نشود؛ اتفاقی که در دهه ۱۳۷۰ با توصیه صندوق بین‌المللی پول در کشور افتاد و شاهد تعدیل قیمت‌ها بودیم که متاسفانه پیامدهای خوبی نداشت. اکنون نیازمند این هستیم که تمام خبرگان اقتصادی کشور از همه طیف‌های مختلف جمع شده و به یک نظر واحد برسند و این باعث خواهد شد نقاط قوت ما بیشتر شود. اینکه به یک نظر واحد برسیم خیلی مهم است.

‌نویسنده کتاب «چین چگونه از شوک‌درمانی گریخت» خانم «ایزابلا.ام.وبر» هستند، جایگاه ایشان در اقتصاد جهان کجاست و چرا چنین کتابی را نوشته‌اند؟

ایشان دانشیار علوم اقتصادی دانشگاه ماساچوست و مدیر پژوهشی برنامه «اقتصاد سیاسی آسیای چین» هستند و درباره این کشور تحقیق و پژوهش زیادی انجام داده‌اند. این کتاب در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و جوایز زیادی را دریافت کرد و در سطح جهانی مطرح شد.

‌آقای فرشاد مومنی هم برای ترجمه این کتاب مقدمه نوشتند...

آقای مومنی جزو افرادی هستند که هشدارهای زیادی در خصوص اقتصاد به نظام تصمیم‌گیری می‌دهند و همیشه آنها را از شوک‌درمانی و سیاست‌های آنی و دفعه‌ای برحذر داشته‌اند.

‌فکر می‌کنید روزی به جایی برسیم که کتاب «ایران چگونه از شوک‌درمانی گریخت» نوشته شود؟

اگر از تعصبات خود کم کنیم می‌توانیم به این نقطه برسیم. حداقل باید تلاش کنیم از نظر فکری و اندیشه‌ای از تمام نظارت خبرگان اقتصادی استفاده کنیم.

دیدگاه

ویژه اقتصاد
سرمقاله
آخرین اخبار