| کد مطلب: ۶۶۰۶
نمایش واقعیت

نمایش واقعیت

کتاب توسعه ۱۴۰۱ با حضور اقتصاددانان و دانشگاهیان رونمایی شد

کتاب توسعه 1401 با حضور اقتصاددانان و دانشگاهیان رونمایی شد

دوشنبه‌شب، خانه اندیشمندان علوم انسانی میزبان اقتصاددانان و علاقه‌مندانی بود که آمده بودند تا در مراسم رونمایی «کتاب توسعه» که به همت محسن رنانی، پژوهشگر اقتصاد و تیم تحقیقی او تهیه شده بود، مشارکت کنند. بایزید مرودخی، پژوهشگر و استاد اقتصاد و محمدستاری‌فر، رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت اصلاحات از شرکت‌کنندگان در این برنامه بودند.

محسن رنانی، پژوهشگر اقتصاد در این نشست که مدیریت تیم تحقیقی کتاب را بر عهده داشته گفت: «من امروز به عشق خودم به اینجا آمده‌ام، برای اینکه از شما، مردم ایران و کتاب توسعه، انرژی بگیرم و دوباره بازگردم و با خود برقصم. کتاب توسعه، فرزند ماست و به همان اندازه که برای فرزند، زحمت کشیده می‌شود، برای آن نیز زحمت کشیده شده است. من به عشق این فرزند آمده‌ام و در حال برنامه‌ریزی هستیم تا هر سال این کتاب منتشر شود. من الگوی زندگی خود را تغییر داده‌ام، ورزش می‌کنم، می‌رقصم، کوه می‌روم، تغذیه خود را اصلاح کرده‌ام تا کتاب توسعه شماره صد را رونمایی کنم و این اصلا آرمانگرایی و خیال‌پردازی نیست. بنابراین من به اینجا آمده‌ام تا در جشن صبر شادمانه شرکت کنم و این چیزی که همه به آن نیاز داریم و اصلا مفهوم آن عادی‌سازی و نرمالیزاسیون نیست. طبیعی است که انسان باید زیگزاگ‌های زندگی را طی کند تا بتواند تکامل پیدا کند، پس اگر همیشه در اوج باشد، سقوط می‌کند و اگر همیشه پایین بماند، می‌میرد.»

او همچنین پیش از رونمایی کتاب عنوان کرد: «دیروز از وزارت ارشاد با بنده تماس گرفتند و یک اصلاحیه به ما ابلاغ کردند که مجبور شدیم قبل از چاپ آن را اعمال کنیم، بنابراین توانستیم ۱۰ نسخه از کتاب پرینت بگیریم تا در مراسم داشته باشیم، اما کتاب هفته آینده چاپ و پخش می‌شود. به‌هرحال این کتاب حاصل یک نهاد مدنی است که با چنگ و دندان خود را حفظ کرده و با سهم امام و رایزنی با یکی از روحانیون روشنفکر کار را شروع کردیم. در حقیقت کاری که در این کتاب صورت گرفته را باید سازمان برنامه و بودجه کشور انجام دهد و سالانه گزارش توسعه کشور را ارائه کند، اما یک نهاد مدنی کوچک آن را انجام می‌دهد. در این کتاب از ۳۷۶شاخص استفاده شده که نزدیک به ۸۴ هزار آمار و دیتا در آن نقش داشته و گاهی برای یک عدد، هفته‌ها بررسی صورت گرفته است.»

باید پای خود را روی زمین بگذاریم

مرتضی درخشان، پژوهشگر اقتصاد و توسعه که به‌عنوان نویسنده این کتاب در مراسم حضور پیدا کرده بود به معرفی کتاب پرداخت و گفت: «سال سومی است که کتاب توسعه منتشر می‌شود. در سال ۱۳۹۹ اولین مجلد از این کتاب با عنوان «گزارش مقدماتی» ارائه شد که از نظر روش تحقیق، حجم داده‌ها و شاخص‌ها، اتفاق مثبتی بود. امسال نیز کتاب «توسعه» را منتشر کردیم که قرار است هر سال ادامه داشته باشد. اولین نکته‌ای که قرار است از این کتاب دریافت شود، نمایش واقعیت است که در جامعه و فضای امروز کشور بسیار مورد نیاز است. در تدوین برنامه‌های راهبردی اصلی‌ترین گام تببین و شناخت وضعیت موجود است تا در گام‌های بعدی، برنامه‌ها به درستی تنظیم شود.»

او با اشاره به داده‌هایی که در کتاب توسعه آمده، عنوان کرد: «در ۴۰ سال گذشته میانگین نرخ رشد 8/2درصد بوده و در ۲۰ سال گذشته میانگین نرخ رشد اقتصادی 8/1درصدو در ۱۰ سال گذشته میانگین رشد اقتصادی به صفر رسیده است، اما در برنامه ۵ساله هفتم توسعه، نرخ رشد ۸درصد را هدف‌گذاری کرده‌اند. سوال اینجاست چطور می‌توان پا را بر روی واقعیت گذاشت و چنین هدفی را برای پنج سال آینده در نظر گرفت؟

در برنامه ششم، نرخ رشد سرمایه‌گذاری را 5/21 درصد هدف‌گذاری کرده بودند، اما آنچه تحقق پیدا کرد 4- درصد بود و برای پنج سال آینده در برنامه هفتم 4/22درصد هدف‌گذاری شده که حتی از برنامه ششم بیشتر است.

نرخ رشد بهره‌وری در ۲۰ سال گذشته منفی بوده، اما در برنامه هفتم، 8/2درصد هدف‌گذاری شده است.

این مجموعه‌ای از داده‌هایی است که به ما آن واقعیتی را نشان می‌دهد که باید پای خود را روی آن بگذاریم و وضعیت موجود را تبیین کنیم و بشناسیم تا بتوانیم از جایی که ایستاده‌ایم افق را بنگریم و وضعیت مطلوب خود را ترسیم کنیم تا بتوانیم برنامه‌ریزی کنیم.

در این کتاب، در منظومه نظریه توسعه خلأهای بسیاری را کشف کردیم که اگر بخواهیم همچنان در مسیر توسعه حرکت کنیم، باید به این پرسش که بعد از اتفاقات سال گذشته بسیار پرسیده می‌شود برسیم که: «توسعه را در کجا می‌بینید و چه کاری قرار است انجام دهید»، برای پاسخ دادن به این سوال منطقی و مهم به حلقه‌هایی از دانش و واقعیت نیاز داریم که اگر این حلقه‌ها تکمیل نشود قاعدتاً نمی‌توان به این سوال، جواب درخوری داد. ما نیاز به حلقه نظریه‌پردازان داخلی و خارجی داریم که یکی از شاخصه‌های کتاب توسعه چنددستگی نخبگان است.

حلقه دیگر تبیین وضعیت موجود است که تلاش شد در این کتاب از ابتدا وضعیت موجود را مشخص کنیم.

نکته دیگر تاریخ وقایع توسعه است که اگر حافظه تاریخی ما شکل نگیرد تا از تاریخ وقایع توسعه تجربه بگیرد و انباشت کند، هیچ‌گاه نمی‌توانیم مسیر بعدی توسعه را تنظیم و برنامه‌ریزی کنیم و از اشتباهات گذشته درس بگیریم.

ما در این کتاب به شاخص ترکیبی توسعه رسیدیم که یک نگاه کلی به ابعاد مختلف توسعه از منظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیست‌محیطی و فردی دارد. همچنین در این کتاب شاخصی را اضافه کردیم تا بتوانیم در درون اقتصاد ابعاد و اجزای مختلف آن مثل زیرساخت، عدالت اقتصادی، رشد اقتصادی و... را بررسی کنیم که به ما بگوید کشور در سال گذشته در بین ۱۵۴ کشور از نظر توسعه ۱۲رتبه تنزل پیدا کرده است. این کتاب می‌گوید کجای کار ما مشکل دارد که چنین اتفاقی رخ داده است.

مطالعه این کتاب و درگیر شدن با شاخص‌های آن به ما این امکان را می‌دهد تا براساس داده‌ها صحبت کنیم که در جامعه فعلی ما بسیار مهم است، چون صحبت‌های کلی و شهودی زیادی را می‌شنویم اما چون براساس واقعیت نیست، نمی‌تواند کمکی به وضع موجود کند.»

در روندهای بین‌المللی غایب هستیم

آرش رئیسی نژاد، کارشناس روابط بین الملل و نویسنده کتاب «ایران و راه ابریشم نوین» نیز در این نشست عنوان کرد: «قبل از اینکه کار نویسندگان کتاب توسعه را ستایش کنم، باید این نکته را بگویم که یکی از بزرگترین سرچشمه‌های نارضایتی در کشور در وضعیت کنونی، مقایسه‌ای است که ایران با کشورهای منطقه می‌شود که در کتاب به صورت پررنگ بررسی نشده است. نکته دیگری که در لابه‌لای کتاب چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم مشاهده می‌کنیم، دورافتادگی و انزوای کشور از روندهای اقتصادی و سیاسی جهان است. اگر مسائل تهدیدزا را کنار بگذاریم، می‌بینیم ایران در روندهای بین‌المللی غایب است که دلیل آن را می‌توان در فقدان درک روح زمانه فعلی دانست. روح زمانه بر سه مفهوم استوار است؛ اهمیت تغییر، اهمیت اتصال و اهمیت تنوع که متاسفانه در هر سه حوزه، ما هیچ نقشی نداشته‌ایم. مثلا در مورد تغییر، اتفاقاتی چون حمله روسیه به اوکراین و یا درگیری چین و آمریکا بر سر تایوان رخ می‌دهد، اما سیاستمدار ایرانی فاقد دانش درک درهم‌تندیگی این حوزه‌هاست، یعنی نه می‌تواند تغییرها را پیش‌بینی کند و نه می‌تواند آن را تحلیل کند. در مورد اتصال نیز منظور من اهمیت شبکه و نت‌ورک است. ما باید خود را وسط این شبکه‌ها بگذاریم تا حتی امنیت‌سازی کنیم چون هر چقدر وارد یک شبکه اقتصادی یا سیاسی و اجتماعی شویم، ضریب تغییرناپذیری کشور بالا می‌رود و سخت‌تر می‌توانند ما را تهدید کنند.

اهمیت تنوع نیز در این است که ما از هر داده‌ای که داریم، فقط با یک راه آن را عملیاتی نکنیم. به‌عنوان مثال چین می‌تواند انرژی خود را از دریا وارد کند، اما از چند راه مختلف آن را وارد کشورش می‌کند. در تفکر ایرانی فقط یک راه وجود دارد و آن تنگه هرمز است، چون متوجه نیستیم که تکنولوژی، شبکه‌سازی و تنوع باعث می‌شود که کشورها از راه‌های متفاوت به اهداف خود برسند.

اینکه در بحث توسعه، ایران از وضعیت هشدار به وضعیت اخطار در حال حرکت است به این دلیل است که این سه‌گانه رعایت نشده است. به عقیده من این روند باعث شده تا کشور در آستانه فرسایش قرار بگیرد و ضربات زیادی به ما وارد شود.

متاسفانه همیشه در 100 سال اخیر اینگونه بوده که مهمترین درک ما از توسعه «نظامی‌گری» بوده است، و این به نوع برخورد ما با غرب برمی‌گردد که در اکثر موارد با شکست همراه بوده و به این نتیجه رسیده‌ایم که چون شکست ما نظامی بوده، پس بهترین پاسخ به آنها نظامی‌گری است. ما این ادبیات را همچنان نیز می‌بینیم که مثلا گفته می‌شود «قرارگاه توسعه»، درحالی‌که قرارگاه چه ربطی می‌تواند به توسعه داشته باشد؟ چون این ذهنیت وجود دارد که ما هنوز در جنگ هستیم. تا وقتی که این تفکر باشد نکاتی که در کتاب توسعه آمده شکل نخواهد گرفت.»

دنیا به شاخص‌های حقوقی بی‌اعتنا است

هما داودی گرمارودی، استاد دانشگاه و اولین رئیس زن کانون وکلای استان البرز نیز به مسائل حقوقی مرتبط با توسعه پرداخت و گفت: «چند سالی است که این ایده را در ذهن داشتم و یادداشت‌هایی نوشتم که مباحث توسعه را با مباحث توسعه حقوقی و توسعه کانون‌های وکلا تلفیق کنم که در نهایت منجر به تدوین «سند توسعه حقوقی» در دولت قبل شد.

بدون رودربایستی باید بگویم که در مسیر توسعه در گام تولید ادبیات هستیم و هنوز در مسیر واقعی و عملی قرار نگرفته‌ایم و از این جهت است که انتشار کتاب توسعه اهمیت دارد چون باعث تولید ادبیات توسعه شده و کار ارزشمندی را انجام داده‌اند.

متاسفانه توسعه حقوقی در بحث توسعه مهجور و مغفول مانده و هیچ شاخصی از آن دیده نمی‌شود. جالب آنکه در شاخص‌های جهانی نیز چنین مفهومی را نمی‌بینیم و شاخصی برای ارزیابی توسعه حقوقی نداریم و فقط در زیرمجموعه شاخص‌های اجتماعی و سیاسی به آن اشاره می‌شود و از توسعه حقوقی به‌عنوان ابزار توسعه سیاسی و اقتصادی استفاده می‌شود تا آنها را رشد دهد و در حقیقت از حقوق، استفاده ابزاری شده است. متاسفانه توسعه اینگونه القاشده که همزاد اقتصاد است و با همه مسائل باید با اقتصاد همراه شود درحالی‌که حقوق است که موجب دوام و ماندگاری اجتماعات است و ارزش آن کمتر از اقتصاد نیست. اگر توسعه حقوقی مستقل داشته باشیم و شاخص‌های مستقلی را تعریف کنیم، به رشد اقتصادی نیز خواهیم رسید.

یکی از عناوین کتاب «نقش حقوق در توسعه» است که در آن از حاکمیت قانون در توسعه سخن گفته شده است. در این خصوص ۴۳ شاخص بیان شده که می‌توان به «آزادسازی تجارت خارجی در قوانین و مقررات»، «حقوق مالکیت بین‌الملل» و... اشاره کرد که در آنها نیز صبغه اقتصادی نمایان است، اما من اعتقاد دارم باید یک توسعه حقوقی مستقل و مشخص داشته باشیم.»

به آینده امید دارم

ابوالفضل دلاوری، استاد علوم سیاسی نیز به توسعه از منظر دولت و حکومت پرداخت و گفت: «در این کتاب وزین به وضعیت اسفبار توسعه در کشور اشاره شده است. بنده معتقدم توسعه در ایران ۲۰۰ سال سابقه دارد که سه ویژگی در آن بارز است؛ اول، گسستگی، دوم، گسیختگی و سوم، واگشت. ما گسستگی‌های تاریخی متعددی داریم و در عرصه‌های توسعه نیز بارها به گسیختگی در عرصه‌ها و مناطق و بخش‌های مختلف رسیده‌ایم. اما مهمتر از آنها روندهای واگشتی است که در طول ۲۰۰ سال گذشته تجربه کرده‌ایم. مثلا وقتی عباس‌میرزا نمی‌تواند فعالیت نیم‌بند خود برای توسعه را انجام دهد، ناگهان از نظر تشکیلات مالی و اداری به دوره ماقبل عباس میرزا برمی‌گردیم که این اتفاق در مورد امیرکبیر نیز رخ می‌دهد و بعد از قتل او تشکیلات اداری به ۱۵ سال قبل از توسعه امیرکبیر برمی‌گردد. ما این روند را در دوره سپهسالار و پهلوی اول و دوم نیز می‌بینیم و باید عنوان کنم که متاسفانه انقلاب ما نیز ضدتوسعه بود.

در این کتاب اشاره شده که ما در تنها عرصه‌ای که شاخص‌های آبرومندانه‌ای نسبت به حوزه‌های دیگر داریم شاخص توسعه اجتماعی بوده که اتفاقاً آن نیز از جوشش خود جامعه صورت گرفته است. جالب آنکه هیچ برنامه‌ای از سوی متولیان سامان‌دهی اجتماعی رخ نداده و این خود جامعه بوده که پتانسیل این توسعه را به لحاظ تاریخی و فرهنگی داشته است. لذا این یک اختلال در توسعه است که جامعه به یک سمت برود و دولت به سمت دیگر.

من باید از دست‌اندارکاران این کتاب تشکر کنم که در این دوره وانفسا و در این بی‌انگیزگی چنین محصولی را به صورت مستمر تولید می‌کنند. متاسفانه با نگاه کردن به نمودارهای کتاب نیز می‌توان وضعیت کشور را فهمید و چندان نیاز به تعمق در آن نیست. من امید دارم به‌رغم همه مشکلات، کشورمان آینده درخشانی داشته باشد. به آقای ستاری‌فر نیز گفتم که ایران یک دوره درخشش از تاریخ معاصر خود طلبکار است. جامعه ایران ۲۰۰ سال است برای حل مسائل تاریخی و توسعه جانفشانی کرده است. البته در این میان به سنگ‌هایی برخورد کرده که بنده به یکی از آنها که کمتر در مطالعات توسعه در ایران به آن توجه شده، اشاره می‌کنم و آن «تبدیل دولت و سیاست به موضوع توسعه» است. بنده معتقد هستم آنچه که در این ۲۰۰ سال آن اختلالات سه‌گانه را در راه توسعه ایجاد کرده، «کارکرد دولت» در ایران بوده و اصلاً ربطی به نوع رژیم، ساختار، اسم و ترکیب آن نداشته است.

من چند نوع دولت را در این ۲۰۰ سال برحسب کارکرد استخراج کردم؛ اولین دولت نسبتا مدرن در ایران «دولت خودبازساز» است که اولویت را در این می‌بیند که دستگاه‌های مالی، اداری و نظامی خود را بازسازی کند که از زمان عباس‌میرزا آغاز می‌شود و سه سال بیشتر طول نمی‌کشد. این روند دوباره در دوره امیرکبیر شروع می‌شود، اما توسعه او نیز سه سال بیشتر دوام نمی‌آورد و دستاورد امیرکبیر مانند سوزن در انبار کاه است. بعد از کودتای رضاشاه، دوباره خودبازسازی دولت در اولویت قرار می‌گیرد تا نظام اداری، مالی و ارتش را برای حکومت بازسازی کند و اگر توسعه‌ای در کشور می‌بینیم یا وابسته به ارتش و اهداف آن است یا ایجاد ثبت احوال و اسناد که باز برای آسانی کار دولت است تا بهتر برای ارتش نیرو جذب کند.

دولت بعدی «دولت ملت‌ساز» است که به‌دنبال یکدست کردن مردم بود و مانند دوره رضاشاه نیاز به پلیس داشت تا کشف حجاب کند. از این جامعه قطعاً توسعه درنخواهد آمد چون توسعه نیاز به یک فرایند مستمر دارد و از بالا نمی‌توان دیکته کرد. دولت دیگر «دولت توسعه‌گرا» است که دهه دوم حکومت رضاشاه ظاهر می‌شود و صنعتی شدن را در دستور کار قرار می‌دهد و می‌تواند یک اقتصاد منظم کوچک را در شهرها شکل دهد ولی سریع افول می‌کند، سپس در دوره پهلوی دوم ظهور می‌کند. بعد از انقلاب نیز چهار سال اول دولت مرحوم هاشمی و چهار سال دوم دولت محمد خاتمی را می‌توان دولت توسعه‌گرا نامید که معمولا حضور کمرنگی داشتند. دولت بعد «دولت رفاه‌گرا» است که کم‌رنگ است اما در دوره‌هایی مانند سال‌های آخر دوره پهلوی ظهور پیدا می‌کند یا بعد از انقلاب دولت محمود احمدی‌نژاد است که به مانند مراسم عروسی بر سر مردم پول می‌پاشید، اما کارکرد چندانی نداشتند و هیچ‌وقت حتی نتوانستند یک سیستم تامین اجتماعی آبرومند را ایجاد کنند. دولت دیگر «دولت توسعه‌طلب» است که در تاریخ ایران دو بار ظهور می‌کند، یکبار به صورت کمرنگ در سال ۱۳۵۲ و پیمان‌های امنیتی-منطقه‌ای می‌بندد و دخالت‌های نظامی او تا شاخ آفریقا کشیده می‌شود و حتی رکورد قرارداد خرید اسلحه‌ای که با آمریکا می‌بندد تا چندی پیش شکسته نشده بود و دوباره بعد از پیروزی انقلاب با گسترش فناوری هسته‌ای ظهور پیدا می‌کند.

بنابراین اگر عامل اصلی یعنی دولت را در دستور کار توسعه قرار ندهیم با مشکلات اساسی مواجه خواهیم شد و باید به سمت «دولت تعامل‌گرا» برویم تا در چهار مرحله پنج‌ساله به سمت توسعه مطلوب برویم.»

نباید در آمارها دخالت کنیم

محمد ستاری فر، اقتصاددان و رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت اصلاحات نیز که به اصرار محسن رنانی به این مراسم آمده بود و مورد تقدیر نیز قرار گرفت در سخنان کوتاهی به نقد کتاب توسعه پرداخت و عنوان کرد: «باید از آقای رنانی و تیم‌شان که اینگونه با انرژی در شرایطی که کشور در آن است، کار می‌کنند، تشکر کنم. من کتاب توسعه را دقیق خوانده‌ام و توصیه می‌کنم نام کتاب ارزشمند را به «ارزشیابی توسعه» تغییر دهند، چون عبارت «کتاب توسعه» همه چیز را در برمی‌گیرد.

نکته بعد اینکه بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و نهادهای بین‌المللی به آمار و ارقام مسلط هستند و کارشناسان آنها روی این ارقام کار می‌کنند، پس بهتر است ما در تولیدات آمار و دیتاهای آنها دخالت نکنیم.

نکته سوم اینکه اگر اصرار دارید از پنج منظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و فردی، توسعه را ارزیابی کنید، باید به نظم اجتماعی نیز توجه کنید. در بحث نظم اجتماعی است که می‌توان به بحث‌های حقوق نیز پرداخت.

همچنین در کتاب تقسیم‌بندی به صورت «کشورهای توسعه‌یافته»، «کشورهای پیشرو»، «کشورهای در آستانه»، «کشورهای اخطار» و «کشورهای هشدار» صورت گرفته که درست نیست. مثلا گفته شده هندوستان در ۳۰ سال گذشته پیشرفت زیادی داشته و چون دموکراسی دارد، آینده درخشانی خواهد داشت. برعکس گفته می‌شود کشور چین که رشد مستمر دارد، چون دموکراسی ندارد پس در خطر است. اما جالب است که هندوستان در کنار ایران در بین کشورهای هشدار قرار دارد. یا ارمنستان جزو کشورهای پیشرو قرار گرفته و چین در بین کشورهای در آستانه قرار دارد که به‌نظر من اینگونه تقسیم‌بندی‌ها دارای اشکال است که امیدوارم در سال‌های بعد رفع شود تا بتوان راحت‌تر ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کرد.

در چهل سال گذشته همه جامعه‌شناسان، حقوقدانان و اقتصاددانان با یک روش‌شناسی واحد عنوان می‌کنند که چگونه توسعه پیدا می‌کنیم و به این نتیجه رسیده‌اند که در جایی توسعه وجود دارد که جایگاه قدرت مشخص شده باشد و قدرت نیز از آنِ ملت قلمداد شود و نهادمند شود. در بده‌بستان قدرت و ملت است که کشور قوی می‌شود و امر توسعه انجام می‌گیرد. آیا در جهان دیده‌اید که توسعه صورت گرفته اما قدرت یک کشور نامعلوم باشد؟ قدرت در همه کشورهایی که در کتاب به‌عنوان توسعه‌یافته از آنها ذکر شده نهادینه شده و ملت در آنجا صاحبِ حق و دولت کارگزار است.

در آخر درباره رسیدن به نرخ رشد ۸درصد که در برنامه هفتم توسعه آمده، باید بگویم که بنده در خدمت رهبری و دیگران که ضبط هم شده گفتم ما در سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ نسبت به ظرفیت‌های بزرگی که کشور دارد، خیلی خوب کار نکرده‌ایم، اما در این سه سال با نظم بهتری کار کردیم و سازمان برنامه و بودجه کارها را با سرعت و منظم انجام می‌داد و این باعث شد تا دعوا در داخل دولت کم شود و حتی دعوا بین سه قوه کمتر باشد. در واقع نزاع در بین منظومه حکمرانی کم بود و همین باعث شد به رشد متوسط 2/8درصدی برسیم. در واقع در رسیدن به این رشد هیچ فردی هنر خاصی نداشت، بلکه ایرانیان در آن سه سال کمتر دعوا کردند و منظم‌تر بودند. بر این اساس بود که به رهبری گفته شد اگر مانند این سه سال باشیم می‌توان در هر سال ۸درصد رشد داشته باشیم تا در سال ۱۴۰۴ به مقام اول منطقه برسیم؛ ترکیه دوم باشد و عربستان سوم. در آن زمان که این مسئله را مطرح کردیم درآمد تولید ناخالص کشورمان حدود ۵۲۰ میلیارد دلار، عربستان حدود ۵۹۰ میلیون دلار و ترکیه حدود ۶۱۰ میلیون دلار بود، اما اکنون این دو کشور از هزار میلیارد دلار عبور کرده‌اند و ما به ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده‌ایم و از قطر و امارات نیز پایین‌تر آمده‌ایم. اگر نهاد حکمرانی در کشور نهادمند شود و تن به قانون دهد و اجازه دهد نهادهای خصوصی و عمومی و بنگاه‌ها و ان.جی.او‌ها خوب کار کنند و همچنین اجازه ندهد نیروهای امنیتی و نظامی در امر سیاست و اقتصاد دخالت کنند، می‌توان گفت حکمرانی قانون را پذیرفته است و ما در توسعه به‌دنبال حاکمیت قانون هستیم.»

دیدگاه

ویژه اقتصاد
سرمقاله
آخرین اخبار