عشقی سازمان بورس را تبدیل به مانع کرده بود
پیشتر نیز بنا به روایتهایی آقای عشقی از سمت خود استعفا داده بود اما علنی نشد و اکنون دریافت وامهای نجومی با شرایط ویژه رفتن ایشان را پررنگتر کرد و نشان داد شخص یا اشخاصی که بهعنوان رئیس، هیئتمدیره سازمان بورس و یا افرادی که در شورای عالی بورس انتخاب میشوند باید حسن شهرت، تخصص لازم و ویژگیهای متناسب با برآورده کردن خواستههای ذینفعان بازار را با شهامت داشته باشند.
در بند 8، 9 و ۱۱ماده ۷ قانون بازار اوراق بهادار به صراحت این موضوع را قید میکند که وظیفه سازمان بورس و رئیس آن که نماینده هیئت مدیره سازمان است میبایست از وقوع تخلفات و تصمیماتی که منجر به خدشه وارد کردن به منافع سهامداران است، جلوگیری کند؛ مانند نرخ خوراک پالایشگاهها و پتروشیمیها. حتی در قیمتگذاری دستوری که در دست دولت است و بورس کاری نمیتوانست انجام دهد باید به صورت شفاف و علنی برخورد میشد نه اینکه صرفاً با نوشتن یک نامه و در اتاقهای سربسته از بورس دفاع کنند و در نهایت بگویند کاری از دست ما برنیامد.
در دوران تصدیگری آقای عشقی کارنامه بسیار ضعیف را شاهد بودیم و میتوانم بگویم بیشترین بلایا و تصمیمات ذینفعانه دولت علیه منافع سهامداران خرد در بورس اتخاذ شد و هیچگونه ترتیب اثری نیز داده نشد. همچنین در زمان آقای عشقی ممانعتهایی در توسعه بازار بورس انجام شد. تشکلهای خودانتظام که میتوانستند بلندگوی تریبونهای قانونی برای استیفای حقوق باشند با مخالفت شدید و سرسختانه ایشان در سازمان بورس مواجه شدند و آقای عشقی اعتقاد داشتند ما به تنهایی از عهده آن برمیآییم و لزومی به ایجاد تشکل نمیدیدند.
اگر مقایسه کنیم، کلیه صنوف و مشاغل نهتنها در یک شهر بلکه در اقصینقاط ایران یک اتحادیه یا صنف دارند و باید اتحادیه داشته باشند که از منافع آنها دفاع کنند و یا نکات آنها را به تصمیمگیران بالادست منتقل کنند اما در زمان تصدی آقای عشقی در سازمان بورس در خصوص اتحادیه مستقل به شدت مخالفت میشد تا در کنار دو کانون کارگزاران و کانون نهادهای سرمایهگذاری، منافع صنفی خود را پیگیری و دنبال کنند.
بورس، ذینفعان متعدد، سهامداران حقیقی، نهادهای مالی، سبدگردانان و مشاوران سرمایهگذاری و... دارد که هر کدام برای توسعه بازار سرمایه نباید با مانع سازمان بورس مواجه شوند که متاسفانه در زمان تصدی ایشان خود سازمان بورس به بزرگترین مانع تبدیل شده بود.
در مجموع بنده کارنامه آقای عشقی را نه ضعیف بلکه بسیار ضعیف میدانم و امورات جاری که انجام شد جزو شرح وظایف اولیه و بدیهیات سازمان بود. نکته بسیار منفی دیگر کارنامه ایشان، احاطه و تسلط یافتن دولت در بازار سرمایه بود به ترتیبی که حتی سازمان بورس به یک معاونت و یا بخش داخلی وزارت اقتصاد تبدیل شده و جزو دولت محسوب میشد. به خاطر داریم در موضوع نرخ خوراک پتروشیمیها وقتی صحبت این شد که حداقل اسامی استفادهکنندگان را اعلام کنید، آقای عشقی به شدت اعتقاد داشت که افشای این اطلاعات مشکلی را حل نمیکند در صورتی که ذینفعان بازار به حق انتظار داشتند که حداقل این موضوع مورد پیگیری قرار بگیرد اما بنا به خواست ایشان کاری صورت نگرفت.
درست است که در حال حاضر موضوع وامهای نجومی بهانهای شد که ایشان از سازمان بورس برود اما جا دارد که بهطور جدی این موضوعات و مطالبات ذینفعان بورس و سهامداران پیگیری شود و اگر احیاناً در این زمینه قصوری شکل گرفته مورد پیگیری قرار بگیرد و امیدوارم انتخاب مناسب و اصلح براساس قانون صورت بگیرد، چراکه برخلاف نص صریح قانون اوراق بهادار که ابتدا باید هیئتمدیره سازمان تعیین شود و از بین آنها رئیس انتخاب گردد اما در دو دوره گذشته به صورتی عملشده که ابتدا رئیس سازمان بورس انتخاب شده و او هیئتمدیره متناسب با سبک و سیاق کاری خود را معرفی میکند که یک خلأ قانونی است که امیدوارم این روند متوقف شود و افرادی که دارای حُسن شهرت هستند انتخاب شوند.