| کد مطلب: ۸۰۷۲

دیگر وقت سکوت نیست

طالبانی که امروز می‌بینیم با طالبانی که 20 سال پیش در افغانستان حکومت می‌کرد، متفاوت است. این گزاره‌‌ای درست و بدیهی است. اما باید این موضوع را فهم کرد که این «

طالبانی که امروز می‌بینیم با طالبانی که ۲۰ سال پیش در افغانستان حکومت می‌کرد، متفاوت است. این گزاره‌‌ای درست و بدیهی است. اما باید این موضوع را فهم کرد که این «تفاوت» دقیقاً به چه معناست و به چه سمت و سویی میل کرده و می‌کند؟ زمانی که زلمی خلیل‌زاد، فرستاده ویژه آمریکا در دوران دونالد ترامپ مذاکراتی را با نمایندگان طالبان در دوحه انجام می‌داد، تصویری که رسانه‌های آمریکایی از طالبان به جهان ارائه می‌کردند، تصویری متفاوت با تصویر امروز بود. در آن زمان سخن از این بود که نمایندگان طالبان در مذاکرات درباره حقوق اساسی و مراقبت‌های بهداشتی زنان سخن می‌گویند. گفته می‌شد که ساختار فرماندهی و اثربخشی نظامی طالبان تکامل یافته و یک ساختار فرماندهی و کنترل وجود دارد که به اندازه کافی قوی است که بتواند دستور ملی صادرکرده و عملاً از آن پیروی کند. گفته می‌شد که طالبان دادگاه‌های نظامی و سیستم قضایی دارد و بر اهمیت حمله نکردن به اهداف غیرنظامی تاکید کرده است. اما حالا که یک سال از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان گذشته است، کاملاً بدیهی است که آن «تفاوت» که از آن سخن به میان می‌آمد یک تاکتیک مذاکراتی بوده است نه تفاوت واقعی.

طالبان متفاوت شده است اما به سبک و سیاق خود و در راستای منافع و مصالح بنیادگرایانه خود متفاوت شده است. طالبان افغانستان دریافته که در دنیای امروز باید تغییراتی را در شیوه حکمرانی خود صورت دهد و این تغییرات به‌هیچ‌وجه به این معنا نیست که این گروه اسلحه‌به‌دست از مرام و شیوه بنیادگرایانه خود دست کشیده است. امروز شاهد اعمال محدودیت‌ها بر زنان، ممنوعیت تحصیل دختران، بسته شدن دهان رسانه‌ها، ممنوعیت اشتغال زنان، اعمال سیاست‌های سختگیرانه اجتماعی و مدنی و حرکت نکردن به سمت تشکیل دولت فراگیر از سوی طالبان هستیم. علاوه بر این، طالبان با وجود تعهداتی که به ایالات متحده داده است، همچنان با گروه‌های تروریستی منطقه‌ای و بین‌المللی ارتباط بسیار عمیقی دارد. واقعیت این است که نشریات اساسی آنها در مورد حقوق بشر و حقوق زنان تغییر نکرده است. حتی پیش از رسیدن به قدرت نیز بیش از ۱۰ ولسوالی در افغانستان تحت کنترل کامل طالبان بود و در آن ولسوالی‌ها حتی یک مدرسه دخترانه وجود نداشت. با این وجود دولت ترامپ با طالبان توافق کرد و دولت بایدن آن توافق را به شکل مفتضحانه‌ای اجرا کرد. طالبان نیز سهم خود را برد. به نظر می‌رسد که طالبان این سخن توماس هابز را خوب دریافته که می‌گوید:«شهرتِ قدرت، قدرت می‌‌آورد.»
طالبان با همان مذاکره‌ای که با قدرتمندترین کشور جهان انجام داد شهرتی برای خودش دست و پا کرد و در پی این شهرت قدرت و مشروعیتی نیز کسب کرد. اگرچه بسیاری از کشورها مشروعیت طالبان را به رسمیت نشناخته‌اند اما در عمل به اقدامات طالبان در افغانستان اعتراض معناداری نیز نمی‌کنند. برای دولت آمریکا که زمانی مواضع طالبان را در افغانستان بمباران می‌کرد و این گروه را یک گروه تروریستی به حساب می‌آورد، امروز از زدن برچسب تروریست به این گروه خودداری می‌کند و چشم و گوش خود را بر آنچه در افغانستان می‌رود، بسته است. ظاهراً هدف از این سیاست این بود که درها برای آشتی باز بماند اما این درهای باز اکسیژنی در اختیار طالبان قرار داد تا هم در داخل و هم در روابط خارجی‌اش، مسیر خصومت، ارعاب و شاخ و شانه‌کشی را دنبال کند. شاهد مثال این رویه، ماجرای حقابه ایران و تهدید و ارعاب طالبان است. اخیراً نیز سفر هیئت ایرانی به افغانستان برای بازدید از سد کجکی بی‌نتیجه مانده و به گفته مقامات طالبان اجازه بازدید از مخزن سد کجکی را به هیئت ایرانی نداده است. درحالی‌که به گفته مقامات دولت فعلی، چهار سال است که حقابه ایران از افغانستان به سمت ایران نیامده است. در عوض آنچه به سمت ایران سرازیر شده سیل مهاجران درمانده افغان است که از سوءمدیریت و فقر ناشی از شیوه حکمرانی طالبان، راهی مرزهای ایران شده‌اند.
شاید وقت آن رسیده که ایران در سیاست‌هایش در قبال طالبان، اندکی از رویه مدارا و مصلحت‌جویی بدون نتیجه جدا شود و تا حدی در مسیر سیاست قاطعانه حرکت کند. البته محدودیت‌های ایران نیز در این خصوص قابل درک است. بدیهی است که طالبان نه صلاح مردم خود را لحاظ می‌کند و نه صلاح ملک خود را. از این جهت هر اقدامی از سوی طالبان قابل انتظار است. نقطه‌قوت ایران در این خصوص این است که سیاست‌های قاطعانه در قبال طالبان حمایت افکار عمومی را نیز پشت خود خواهد داشت. افکار عمومی ایران به‌شدت به ظهور قدرتی نظیر طالبان در مرزهای خود حساس است. بنابراین می‌توان از این پتانسیل قدرتمند برای پیشبرد سیاست‌های قاطعانه‌تر در قبال طالبان بهره برد. همکاری با کشورهای همسایه نظیر تاجیکستان و ترکمنستان در قبال طالبان نیز بسیار لازم و ضروری است.
هرچند ممکن است برای پیگیری چنین سیاست‌هایی کمی دیر شده باشد اما سکوت و انفعال اینگونه‌ای در قبال طالبان، نمی‌تواند و نباید برای درازمدت ادامه داشته باشد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی