آزمون ایران یا آمریکا؟
بررسی موضعگیری اخیر وزیر امورخارجه و گزارشهای رسانهای درباره گام بعدی معامله 6میلیارد دلاری
بررسی موضعگیری اخیر وزیر امورخارجه و گزارشهای رسانهای درباره گام بعدی معامله ۶میلیارد دلاری
حسین رضوی
«این مرحله از توافق، آزمون مجدد آمریکا نیز هست». این بخشی از توئیت کوتاه دیروز وزیر امورخارجه ایران است که درعینحال، صریحترین موضعگیری رسمی پس از معامله اخیر تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان محسوب میشود. حسین امیرعبداللهیان دراینباره در شبکه اجتماعی خود نوشت: «آزادسازی و انتقال داراییهای کشورمان از کرهجنوبی، بخشی از تحقق دیپلماسی عزتمندانه مورد تاکید مقام معظم رهبری است. البته، این مرحله از توافق، آزمون مجدد آمریکا نیز هست. در جهت درست دیپلماسی، تلاشها برای رفع تحریم و بازگشت همه طرفها به تعهدات بینالمللی در قبال ایران ادامه دارد». موضعگیری امیرعبداللهیان بهنوعی تاییدکننده نظر بخشی از تحلیلگران مسائل بینالملل است که انتظار دارند اقدام اخیر ایران و آمریکا در زمینه تبادل زندانیان، نه اقدامی مقطعی و موردی و صرفاً برای تامین موقت منابع مالی و کالاهای اساسی مورد نیاز ایران، بلکه گامی در جهت بازگشت دو طرف به میز مذاکره در جهت احیای برجام و یا یک توافق رسمی یا غیررسمی جدید باشد. این درحالی است که مقامات ایران و آمریکا تاکنون در موضعگیریهای رسمی خود، چنین تحلیلی را رد کرده بودند. چنانکه یک روز قبل از توئیت امیرعبداللهیان، همتای آمریکایی او، آنتونی بلینکن، تغییر سیاست واشنگتن در قبال ایران را منتفی دانسته بود. وزیر خارجه آمریکا در کنفرانسی خبری تاکید کرد که «آزادی زندانیان این کشور در ایران به دیگر جنبههای سیاست واشنگتن در رابطه با تهران ارتباطی ندارد». بلینکن تصریح کرد: «ما به راهبرد بازدارندگی و دیپلماسی در قبال ایران ادامه داده و بر روی اطمینان حاصل کردن از اینکه ایران به سلاح هستهای دست نخواهد یافت، کار خواهیم کرد». وی در ادامه اعلام کرد: «اقدام ایران در رابطه با زندانیان آمریکایی و حصر خانگی آنها بههیچیک از اصول سیاست آمریکا در قبال ایران مرتبط نیست. اموال ایرانی آزادشده از کرهجنوبی تحت نظارت ایالات متحده برای اهداف بشردوستانه استفاده خواهد شد». بلینکن همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری در رابطه با گزارشهای منتشرشده از کاهش سرعت فعالیتهای هستهای ایران گفت: «من نمیتوانم این گزارشها را تایید کنم». بلینکن با تاکید بر اینکه «هیچ توافقی میان ایران و آمریکا درخصوص مسئله هستهای وجود ندارد»، عنوان کرد که «ایالات متحده از هراقدامی از سوی ایران برای تنشزدایی در زمینه هستهای استقبال میکند».
کدام طرف گام اول را برمیدارد؟
به نظر میرسد بهرغم موضعگیری صریح و رسمی آمریکا که از زبان بلینکن اعلام شده، جمله آخر او را باید نوعی نشان دادن باز بودن درهای مذاکره و امکان برداشتن گامهای بعدی تلقی کرد. آنجا که گفته است: «ایالات متحده از هراقدامی از سوی ایران برای تنشزدایی در زمینه هستهای استقبال میکند». با چنین نگاهی، توئیت دیروز وزیرخارجه ایران را نیز میتوان بهمثابه پاسخی رسمی اما غیرمستقیم به همتای آمریکاییاش تلقی کرد. همانجا که از «آزمون مجدد آمریکا» سخن میگوید. در واقع، دو طرف با بازیهای زبانی و غیرمستقیم، تمایل خود را به برداشتن گام بعدی نشان میدهند؛ اما انتظار دارند طرف مقابل گام نخست را بردارد و بهنوعی، هزینه این اقدام را بپردازد. ازاینروست که هر یک، توپ را به زمین دیگری میاندازد. دلیل این مسئله هم روشن است. دو طرف، سابقه مثبتی از دور قبلی مذاکرات احیای برجام ندارند. سال گذشته در همین روزها، ایران و طرفهای مقابل، مذاکرات احیای برجام را پیش بردند و چنان که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اعلام میکرد دو طرف یک گام تا به نتیجه رسیدن فاصله داشتند. در صورت احیای برجام، آمریکای جو بایدن به توافق هستهای با ایران در دوره باراک اوباما بازمیگشت؛ توافقی که دونالد ترامپ از آن خارج شده بود و از بهار ۱۳۹۷ آنچه را «فشارهای حداکثری» علیه ایران میخواند، اعمال کرده بود. تاثیر تحریمها بر اقتصاد ایران در دوره ترامپ چنان شدید بود که نرخ دلار در سه سال آخر دولت روحانی از حدود ۴۰۰۰ تومان در انتهای سال ۱۳۹۶ به ۳۰ هزار تومان در پاییز ۱۳۹۹ رسید. بااینحال، شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و بازگشت دوباره دموکراتها به قدرت، فشار روانی علیه ایران و نیز نظارت جدی بر روند اجرای تحریمها را کاهش داد و باعث شد دولت روحانی با فرازونشیبهایی دولت را با دلار ۲۶هزار تومان در تابستان ۱۴۰۰ تحویل سیدابراهیم رئیسی دهد. جریان راست رادیکال که با آمدن رئیسی و پیش از آن با در دست گرفتن مجلس یازدهم، کل نهادهای قدرت را در اختیار گرفته بود؛ بهرغم شعارهای قبلی خود در ایام رقابتهای انتخاباتی، خیلی زود دریافت که بدون ازسرگیری مذاکرات و رفع تحریمها، کار دشواری برای اداره کشور خواهد داشت و حتی در تامین هزینههای جاری و تهیه کالاهای اساسی دچار مشکل خواهد بود. ازاینرو بود که تیم مذاکراتی ایران با مسئولیت علی باقری تلاش کرد احیای برجام را که حسن روحانی میگفت به دولت او اجازه تحقق آن داده نشد، عملی کند و در این مسیر، تا حدی هم پیش رفت که نقطه اوج آن تابستان سال گذشته بود. بااینحال، طرح تحلیلهایی از سوی جریانهای افراطی جناح راست مبنی بر نیاز آمریکا و اروپا به انرژی ایران و در پیش بودن «زمستان سخت» و دلخوش کردن به آنچه پیامدهای مثبت جنگ اوکراین تلقی میکردند، ناگهان قدمهای ایران برای توافق را سست کرد. گویی طرف ایرانی در نتیجه جنگ اوکراین، منافع چشمگیری را همچون در غلطانی برای خود میدید که احیای برجام در برابر آن، آبنباتی بیش نبود. با این امید و آرزوها بود که مذاکرات احیای برجام در نقطه طلایی متوقف شد. پس از آن نیز، حوادث و ناآرامیهای داخلی ایران در پاییز ۱۴۰۱ و پررنگ شدن مسایل حقوقبشری در کنار لابی نیروها و جریانهای اپوزیسیون، از انگیزه و تلاشهای اروپاییها که محور اصلی مذاکرات احیای برجام بودند، کاست. درعینحال، ادعاها و گزارشهای منتشرشده درباره همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، باعث شد تا موضع اروپاییها علیه ایران حتی از آمریکا هم تندتر شود و در ادامه روند تحولات به سمتی برود که عملاً طرف غربی چندان اقبالی به بازگشت به مذاکرات نشان ندهد.
کمپین ۲۰۲۴ و نقطه اشتعال اکتبر
در این شرایط، مذاکرات اخیر ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان و آزادسازی بخشی از اموال بلوکهشده ایران، روزنهای را شکل داده است که برخی تحلیلگران معتقدند میتواند زمینه نوعی گشایش در مسیر مذاکرات و توافق جدیتر را شکل دهد. توافقی که بهاحتمال تقریباً قطعی، محتوای آن احیای برجام نیست؛ بلکه از پلنهای بعدی آمریکا در جهت مهار ایران در قبال کاهش برخی تحریمها تبعیت میکند. با توجه به اینکه دولت بایدن به سال پایانی فعالیت خود نزدیک میشود و رئیسجمهوری آمریکا در ماههای آینده درگیر کمپینهای انتخاباتی خود خواهد شد، به نظر میرسد این دور از مذاکرات یکی از آخرین فرصتهای دولت کنونی آمریکا برای رسیدن به نوعی توافق با ایران باشد و اگر هر یک از دو طرف، عزم لازم را در این جهت نشان ندهند، بعید است در دوران اوج رقابتهای انتخاباتی گامی جدی از سوی آمریکا برداشته شود. ضمن آنکه جدول زمانبندی توافق هستهای نیز در ماه آینده نقطهای مهم را در پیش دارد. چنانکه کامفورت ارو، مدیرعامل گروه بینالمللی بحران، و ریچارد اتوود، معاون اجرایی این مؤسسه در مقاله مشترکی که در ابتدای سال ۲۰۲۳ در فارینپالیسی درباره مهمترین رخدادهای پیشروی سال جاری میلادی نوشته بودند، از این مقطع بهعنوان یک «نقطه اشتعال» یاد کردند و نوشتند: «به نظر میرسد لحظهای که ایالات متحده و متحدانش برای مدتها امیدوار بودند از آن اجتناب کنند - زمانی که باید ایران هستهای را بپذیرند یا برای جلوگیری از آن از زور استفاده کنند- در حال نزدیک شدن است. حتی اگر آنها بتوانند مذاکرات را برای چند ماه پی بگیرند، اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که محدودیتهای سازمان ملل در مورد موشکهای بالستیک ایران منقضی میشود، یک نقطه اشتعال است. با در نظر گرفتن این محدودیتها برای مهار تکثیر موشکها و پهپادهای ایران، تنها گزینهای که رهبران غربی برای جلوگیری از انقضای آن جلوی خود میبینند، گزینه اسنپبک است. اما این گزینه شاید ایران را وادار به خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای کند که یک معضل بالقوه برای ایالات متحده و اسرائیل است. هرگونه حمله آنها به برنامه هستهای ایران خطر تشدید تنشها را در سراسر منطقه به دنبال خواهد داشت». حال، ایران و آمریکا و جامعه جهانی بیش از همیشه به نقطه اشتعال ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ (۲۶مهرماه) نزدیک هستند و ناچارند تصمیم جدی بگیرند و گامی در جهت نوعی توافق و یا دستکم، جلوگیری از تنش بیشتر بردارند.