| کد مطلب: ۲۴۹۶

درنای تحریریه

درنای تحریریه

بازی ایران و انگلستان در حال پخش است. گل اول را که خوردیم حالم گرفته شد و زدم بیرون. توی راه احمد آقا را می‌بینم که در اتاق سردبیر نشسته است.

درباره احمدآقای زیدآبادی

بازی ایران و انگلستان در حال پخش است. گل اول را که خوردیم حالم گرفته شد و زدم بیرون. توی راه احمد آقا را می‌بینم که در اتاق سردبیر نشسته است. می‌پیچم توی اتاق و حال و احوال می‌کنم. در این چند وقت که حال و اوضاع‌مان قمر در عقرب شده، دیدنش، حرف زدن‌اش، راه رفتن و نشستن‌اش عین آرامش است. احمدآقا دو روز پیش در کانال تلگرامش نوشته‌ای را منتشر کرد و از سیاستی که مردم را به جان هم انداخته و نامردمی که به جانش افتاده‌اند خداحافظی کرد. احوال‌پرسی می‌کنم می‌خواهم به احمدآقا بگویم وقتی درنای سیبری به ایران آمد یکی از بچه‌ها می‌گفت احمدآقا هم «امید» تحریریه ماست. ناگهان صدای شادی همسایه‌ها را می‌شنوم. احوال‌پرسی را بین زمین و هوا رها می‌کنم و خودم را به تلویزیون می‌رسانم. گمانم این است که ایران گل مساوی را زده است. اما گل دوم را خورده‌ایم. سر جایم می‌نشینم و چهار بار دیگر صدای خوشحالی همسایه‌ها را می‌شنوم. حکماً انگلستان شش گل به ایران زده است. توی اینستاگرام و توئیتر چرخی می‌زنم. اوضاع آنجا از کوچه روزنامه‌ هم بدتر است. می‌خواستم لحظه خداحافظی به احمدآقا بگویم طاقت بیار رفیق. اما نگفتم.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی