| کد مطلب: ۵۱۰۴

فقدان پس‏‌زمینـه

فقدان پس‏‌زمینـه

برادران لیلا بن‌بست‌های اجتماعی را به گره‌های فیلمنامه‌ای تقلیل می‌دهد

برادران لیلا بن‌بست‌های اجتماعی را به گره‌های فیلمنامه‌ای تقلیل می‌دهد

mohamadi zarghan shahin

شاهین محمدی زرغان

منتقد سینما

«برادران لیلا»، همان مشکلی را دارد که فیلم‌های پیشین سعید روستایی از آن رنج می‌برند؛ فقدان پس‌زمینه و محیط. او دوباره سعی کرده است شخصیت‌های خود را در مکان‌های محدود گیر بیاندازد و با کشمش میان آنها و بدون فضاسازی، روایت خود را پیش ببرد. این مسئله در «برادران لیلا» بغرنج‌تر هم می‌شود. خانه‌ای منفک که جغرافیای خاصی را یدک نمی‌کشد و به‌جای اینکه با وضع کنونی و طبقه‌ مدنظر کارگردان نسبت برقرار کند، برقراری این رابطه از طریق مقایسه با فیلم «ابد و یک روز»، بر دوش مخاطب قرار می‌گیرد. لیلا، برادرانش و پدر و مادر، درگیر تنش‌های درونی هستند و برآمده از سیستم و محیط‌های بیرونی نیستند. هنگام انتشار خبر حضور «برادران لیلا» در جشنواره کن، داستانی سه‌خطی از این فیلم دست‌به‌دست می‌شد که بر پنهان‌کردن سکه‌ها از سوی پدر خانواده تاکید می‌کرد؛ چیزی که من را یاد فیلم زشت، کثیف و بد (۱۹۷۶) اثر اتوره اسکولا می‌انداخت. خانواده‌ای با جمعیت بالا که در زاغه‌های رم زندگی می‌کنند و پدر خانواده با نام ماتزاتلا، (با بازی نینو مانفردی) با پنهان کردن پولی که در اختیار دارد، آن را از اعضای خانواده دریغ می‌کند. اما بحثی که در مقایسه این دو فیلم در نظر دارم به آن بپردازم، این شباهت نیست، بلکه چیزی است که فیلم روستایی از آن بی‌بهره است. پس‌زمینه‌ محسوس در فیلم اسکولا که آن‌ را به زاغه‌نشین‌های رم متصل می‌کند، خودِ شهرِ رم است. تصویر شهر رم با گنبد کلیسای سن‌پیتر واتیکان و بزرگراه در پس‌زمینه نماها، چنان نیرویی ایجاد می‌کند که افراد در نسبت و رابطه‌ای که با این نمای دوردست ایجاد می‌کنند، تعریف می‌شوند و به تنش‌های درون‌خانوادگی تقلیل پیدا نمی‌کنند. در اینجاست که سطل‌های پلاستیکی، جاروها، ویلچر مادربزرگ، فعالیت کودکان، کامیون و بسیاری از اشیاء به جزئیاتی تبدیل می‌شوند که در مقابل این پس‌زمینه‌ مشخص و درعین‌حال ترسناک، معنی پیدا می‌کنند و به نمایش روزمرگی شخصیت‌ها کمک پیدا می‌کنند. شخصیت‌ها در زشت، کثیف و بد در این میدان جداگانه و در ارتباط با کلیت محیط شهر-حاشیه ساخته می‌شوند. این همان چیزی است که «برادران لیلا» و در کل فیلم‌های روستایی، از آن فرار می‌کنند تا به‌جای توصیف وضع موجود که ادعای آن را دارند، پشت نمادگرایی ساختگی مخاطب پنهان شوند. صحنه‌ها چیزی را آشکار نمی‌کنند زیرا از هرگونه جزئیات و فضاسازی تهی هستند. «برادران لیلا» درون خانه‌‌های بسته، بی‌طبقه و بی‌هویت خود و با توسل به دعوا-شوخی-رقص‌های مسلسلی (که در «ابد و یک روز» هم مدام تکرار می‌شدند) وضعیت بن‌بست و تنگنای اجتماعی وابسته به طبقه را به گره‌های فیلمنامه‌ای تقلیل می‌دهد. به‌عبارت دیگر، فیلم‌ساز این ترفندها را نه در جهت توصیف این وضعیت، بلکه برای فرار از آن به‌کار می‌بندد. نه شهری، نه محله‌ای و نه محیط ثانویه‌ای برای اتصال این رویدادها وجود ندارد. دیگر سیلی دختر به پدر را نمی‌توان به نقد پدرسالاری و وضع موجود پیوند داد. ایستادگی در برابر پدرسالاری را می‌توان به زنی نسبت داد که در میدان جامعه‌ و طبقه‌ای که متعلق به آن است و حتی اشیائی که پیرامون او هستند، زیست می‌کند، نه کسی که از تمام محیط پیرامون منفصل است و «زن بودن» او را باید فقط به‌خاطر نامش بپذیریم. روستایی تلاش کرده است تا علیرضا را از این مجموعه‌ی برادران بیرون بکشد و در صحنه‌ای که دوباره به کارخانه برمی‌گردد، برای حق خود می‌جنگد و در شیشه‌ای را می‌شکند. برای توضیح بهتر، علیرضا را با شخصیت فیلم «عیار انسان» (۲۰۱۵)، از استفان بریزه با بازی ونسان لیندون مقایسه می‌کنم. لیندون به‌معنای واقعی در وضعیت تنگنایی قرار گرفته که نمی‌تواند قدم از قدم بردارد و به هر دری می‌زند به بن‌بست می‌خورد. او در وضعیت پرولتری قرار دارد که سعی می‌کند در فضای امکان‌های موجود حرکت و منافع خود را دنبال کند تا هویت‌اش به‌رسمیت شناخته شود. اما به نقطه‌ای می‌رسد که نمی‌تواند ادامه دهد و از این میدان امکان‌ها خود را رها می‌کند و فضای دیگری می‌گشاید. او دیگر نمی‌تواند به این فضا آری بگوید و در مواجهه با فضای امکانی جدید دوباره متولد می‌شود، نه اینکه نسخه بدل طبقه‌ دیگر شود. اگر سراغ علیرضا برویم او هم مانند لیلا یک توده‌ بی‌هویت و بی‌طبقه است که در یک تنگنای ازپیش‌موجود قرار گرفته است و با محیط پیرامون نسبتی ندارد. او در این فضای امکانی و آری‌گویان در همان جهت حرکت می‌کند. حتی عملی که با بازگشت به کارخانه انجام می‌دهد، در راستای همین فضای امکانی است که وضع موجود و سیستم برای او ساخته است. چه امکان بدیلی وجود دارد تا علیرضا را از این بند آزاد کند؟ او خود را در معرض چه رویدادی قرار داده است که حالا با مرگ پدر قرار باشد وضعیت «خانواده» تغییر کند؟

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی