| کد مطلب: ۴۵۴۴۳

نابود کردن دهه‌ها نظارت هسته‌ای

از پایان جنگ سرد تاکنون، ایالات متحده میلیاردها دلار برای حسابرسی گرم به گرم اورانیوم در سراسر جهان هزینه کرده‌است.

نابود کردن دهه‌ها نظارت هسته‌ای

از پایان جنگ سرد تاکنون، ایالات متحده میلیاردها دلار برای حسابرسی گرم به گرم اورانیوم در سراسر جهان هزینه کرده‌است.  آمریکا به نهادهای نظارتی و نشست‌های امنیتی در سراسر جهان پول پرداخت کرده‌است و مستقیماً ۷۰۰۰ کیلوگرم از مواد رادیواکتیو را از ۴۷ کشور جهان خارج کرده‌است تا احتمال استفاده از آنها را در تسلیحات هسته‌ای از بین ببرد اما روز ۱۳ ژوئن، تمام این تلاش‌های چندین دهه‌ای یک‌شبه دود شد و به هوا رفت.

حتی اگر حملات اسرائیل آسیب اساسی به توانمندی‌های ایران برای تولید سوخت هسته‌ای جدید وارد کرده‌باشد، اما رصد و نظارت بر ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران را از بین برد. براساس آخرین حسابرسی‌ها ایران ۴۰۹ کیلوگرم ماده غنی‌شده نزدیک به مواد لازم برای ساخت تسلیحات و ۸۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی‌شده در اختیار داشت. محل قرار گرفتن این مواد از زمان آغاز حملات نامشخص است.

ایران هشدار داده‌بود که در صورتی که مورد حمله واقع شود، این مواد را به جای امنی منتقل می‌کند. از آنجا که از سال‌های ابتدایی قرن بیست و یکم که ایران به غنی‌سازی اورانیوم اقدام کرد، دیدبان سازمان ملل متحد  برای نخستین بار از بازرسی منع شده‌است، این امکان وجود دارد که ایران مواد خود را به تاسیسات پنهانی برده باشد.

اسرائیل و آمریکا با ناتوانی در محاسبه میزان یا از بین بردن کامل ذخایر ایران، زمینه برای ابهام راهبردی ایران را فراهم کرده‌اند، ابهامی که قبل از جنگ وجود نداشت و اگر مذاکرات بالقوه‌ای در آینده از سر بگیرد، ایران از این ابهام می‌تواند به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند. سوال اینجاست که چگونه می‌توان به این اقدم ایران واکنش نشان داد؟ سه سناریو برای مواجهه با این ابهام وجود دارد. نخست تشدید حملات نظامی تا ایران را وادار کند که ذخایر خود را به روی بازرسان بگشاید. دوم مذاکره، که ایران را اقناع کند که اجازه بازرسی دهد. و گزینه سوم انتظار است، که منتظر بمانیم و ببینیم که چه رخ خواهد داد.

ایده ابهام استراتژیک در دوران جنگ سرد ایجاد شد. توماس شیلینگ، اقتصاددان برنده جایزه نوبل از این عبارت برای مدیریت عدم قطعیت ناشی از عصر هسته‌ای استفاده کرد. در واقع این ایده ابزاری برای اندازه‌گیری مخاطره و تهدید است و اجازه می‌دهد که از حدس و گمان برای ارزیابی میزان توانمندی و نیات استفاده شود تا جلوی ورود به یک جنگ گسترده را بگیرد. برای مثال اسرائیل از ابهام استراتژیک برای ایجاد تصویر مبهم از زرادخانه هسته‌ای‌اش استفاده کرد و عملاً وجود آن را نه رد و نه تایید نکرد. هرچند نهادهای اطلاعاتی می‌توانند با استفاده از جاسوس‌ها و تحلیل تصاویر ماهواره‌ای تا حدی ابهام را از بین ببرند، از بین بردن کامل ابهام نیاز به دیپلماسی یا استفاده از زور دارد. 

دلیلش این است که مواد هسته‌ای به اندازه خاصی از راستی‌آزمایی فیزیکی نیاز دارند تا تضمین شود که برای استفاده نظامی منحرف نمی‌شوند. برای ساخت یک بمب هسته‌ای به کمتر از ۲۵ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده در سطح بالا نیاز است. بر اساس آخرین حسابرسی‌ها ایران در سطوح مختلف اورانیوم غنی‌شده داشت که مجموع آنها برای ساخت دست کم ۲۰ بمب اتمی کافی بود. میزان ابهامی که آمریکا و اسرائیل تاب‌آوری تحمل آن را دارند، نقش اساسی در اقدامات پیش روی آنها تا پایان سال جاری میلادی خواهد داشت.

مسئله‌ای که سیاست‌گذاران دو کشور با آن مواجه هستند، این است که دقیقاً حاضر هستند چه میزان از مواد هسته‌ای ایران را به بخت و اقبال بسپارند.  با توجه به اظهارات ترامپ مبنی بر نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران، احتمالاً آمریکا و اسرائیل دست به اقدام نظامی بیشتری نزنند. در چنین شرایطی مقام‌ها باید در برابر سطح زیادی از ابهام تاب‌آوری داشته‌باشند، چراکه میزان موادی که آخرین بار برآورد شد در اختیار ایران است، تا هزاران سال دیگر برای استفاده در تسلیحات هسته‌ای قابل بهره‌برداری است. گزینه دیگر این است که اسرائیل و آمریکا ایران را وادار به همکاری کنند.

چنین گزینه‌ای نیاز به استفاده از نیروی نظامی زمینی دارد.  حتی با قوی‌ترین اسلحه‌های جهان هم حمله هوایی صرف نمی‌تواند ابهام در مورد وضعیت ذخایر ایران را برطرف کند. یک گزینه دیگر ابهام مورد پذیرش طرفین یا ابهام مذاکره شده‌است. در این وضعیت مجموعه‌ای از ابزارهای کنترل از راه دور، روش‌های آماری و راستی‌آزمایی میدانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این دقیقاً همان کاری است که بازرسان دقیقاً قبل از حمله انجام می‌دادند و نتایج آن را هر سه ماه یک بار منتشر می‌کردند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار