| کد مطلب: ۴۱۳۹۶

آن‌چه جنگ اسرائیل و ایران آشکار کرد

ارزیابی‌های غربی مدت‌هاست اصرار داشته‌اند که ایران متزلزل است؛ اما آن‌چه بعد از حمله ۱۳ ژوئن اسرائیل دیده شد، نه حکومتی در حال فروپاشی، بلکه دولتی بود که زیر آتش خودش را با شرایط منطبق کرد.

آن‌چه جنگ اسرائیل و ایران آشکار کرد

ارزیابی‌های غربی مدت‌هاست اصرار داشته‌اند که ایران متزلزل است؛ اما آن‌چه بعد از حمله ۱۳ ژوئن اسرائیل دیده شد، نه حکومتی در حال فروپاشی، بلکه دولتی بود که زیر آتش خودش را با شرایط منطبق کرد. برخلاف روایت غربی، حملاتی که فرماندهان سپاه و دانشمندان هسته‌ای را هدف گرفت، تغییر چندانی در موضع راهبردی ایران ایجاد نکرد.

در فاصله چند ساعت، رهبر معظم ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای کنترل ارتش بر دفاع ملی را بازگرداند، فرماندهان جدیدی را جایگزین کرد و پروتکل‌های از پیش برنامه‌ریزی‌شده را فعال کرد. حملات تلافی‌جویانه ایران در سه روز اول، تل‌آویو، حیفا و سه پایگاه نظامی اسرائیل را هدف گرفتند.

بسیاری از ناظران تحسین کردند که ایران، به‌رغم ترور افسران ارشد، با چه سرعتی در موضع جنگی قرار گرفت. گزارش‌های اولیه ادعای تسلط اسرائیل بر آسمان ایران را مطرح کرد؛ اما بعد از ۱۲ ساعت «سکوت»، سیستم‌های دفاع هوایی ایران با تمام قدرت به درگیری برگشتند.

ایران تأسیساتی را از دست داد که انتظار از دست دادن‌شان را داشت؛ مثل سانتریفیوژهای منسوخ آی‌آر۱ در نطنز. سایت‌های زیرزمینی با سانتریفیوژهای آی‌آر۶ در فردو، بر جا ماندند. سیستم‌های دفاع هوایی سیار و ثابت تا نیمه‌شب فعال شده بودند و گزارش‌هایی تأییدنشده هست که در حملات بعدی، جنگنده‌هایی از اسرائیل هم ساقط شدند. مایک میهایلوویچ، تحلیلگر نظامی، معتقد است بیشتر اصابت‌ها در حملات اسرائیل در اهداف فریب بوده‌اند: «بیش از سه‌چهارم ویدئوهایی که آنلاین دست‌به‌دست می‌شوند درواقع اصابت به اهداف فریب هستند.»

اسرائیل در بخشی از راهبرد خود سراغ بمب‌گذاری با ماشین‌ها رفت. فقط در ۱۵ ژوئن، ۵ ماشین بمب‌گذاری‌شده در تهران منفجر شدند. اهداف غیرنظامی شامل بیمارستان‌ها، خوابگاه‌ها و ساختمان‌های مسکونی، هدف قرار گرفتند. این عملیات نظامی نبود، بلکه ترور بود؛ اما غرب همچنان روایت تل‌آویو را تکرار می‌کرد،‌ این اتفاقات را «حمله» می‌خواند و القا می‌کرد که حملات هوایی دقیق انجام شده‌اند، به جای این‌که بگوید ماشین بمب‌گذاری‌شده منفجر شده است.

این ابهام کلامی تعمدی، از ایرانی‌ها انسانیت‌زدایی می‌کرد و تهاجم اسرائیل را سفیدشویی؛ اما ایرانی‌ها در مقابل این حملات با هم متحد شدند. در شبکه‌های اجتماعی، تصاویر غیرنظامیان کشته‌شده در حملات اسرائیل دست‌به‌دست می‌شوند. ایرانی‌ها در سال ۲۰۰۱ حملات ۱۱ سپتامبر را محکوم کردند و حامی مقابله با تروریست‌ها بودند. حالا شاهد این بودند که همان بهانه‌های آن زمان، برای حمله به آن‌ها به کار گرفته می‌شود. اعتماد از بین رفته است و ملی‌گرایی جهش یافته.  اسرائیل ادعا می‌کرد ۱۲۰ موشک‌انداز و ۲۰۰ واحد دفاع هوایی را نابود کرده اما واحدهای ایرانی همچنان دسته‌ای شلیک می‌کنند.

این یعنی فرسایش اندک و اطمینان بالا. در طرف مقابل، دفاع هوایی اسرائیل بود که فرسوده شد. موشک‌های ایران بیشتر و بیشتر به هدف اصابت می‌کردند و رهگیری آن‌ها کاهش می‌یافت. افسانه قدرت مطلق دفاع اسرائیل هم فروپاشید.  قمار راهبردی اسرائیل، نتیجه عکس داد. حماس همچنین در غزه حضور دارد و سربازان اشغالگر را هدف می‌گیرد.

حزب‌الله همچنان حاضر و ناظر است. انصارالله یمن با تهران هماهنگی می‌کند و نیروهای عراق هم هنوز هستند. از سوی دیگر، جمعیت ساکن در تل‌آویو در هراس بود. اسرائیلی‌هایی که در پناهگاه‌ها بودند، در شبکه‌های اجتماعی پست‌هایی ارسال و ترس‌شان را ابراز می‌کردند. آن‌ها می‌نوشتند: «دارند ما را به غزه تبدیل می‌کنند.» در سراسر جنوب جهانی اما، همدلی‌ها با تهران بود. چنان‌که کیتلین جانستون، روزنامه‌نگار استرالیایی نوشت: «تصور کن آن‌قدر پلید و منفور باشی که مردم تماشای موشک‌خوردنت را دوست داشته باشند.»

عملیات اسرائیل، به تصور او بنا بود سر ایران را بزند، برنامه هسته‌ای‌اش را نابود کند و روحیه‌اش را در هم بشکند. به‌جای این کار، صحنه سیاسی چند تکه را متحد کرده، اعتبار رسانه‌های غرب را از بین برده و ضعف بازدارندگی اسرائیل را آشکار کرده. موضع حاکمیتی ایران نیز محکم‌تر شده. این فقط جنگ موشکی نبود. جنگ روایت، جنگ استقلال و خودمختاری و حافظه تاریخی بود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار