| کد مطلب: ۱۵۳۹۲

درگیری مجازی، بحران واقعی

درگیری مجازی، بحران واقعی

فاطمه باباخانی

روزنامه‌نگار محیط‌زیست

«یک قلاده سگ ولگرد در شهرهای اشکذر و زارچ یزد ۱۶ نفر را راهی بیمارستان کرد». این تیتری از خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت در ساعت ۲۲:۰۷ هفدهم فروردین‌ماه ۱۴۰۳ بود. بااین‌حال درباره این خبر تنها یک گزارش از سوی «ستاره حجتی» در روزنامه «پیام ما» منتشر شد و سایر رسانه‌ها به آن واکنشی نشان ندادند، حتی کارشناسانی هم که سابق بر این درباره حمله سگ‌های بلاصاحب مطالبی را در صفحات شبکه‌های اجتماعی‌شان منتشر می‌کردند، دراین‌باره ترجیح دادند سکوت کنند. استدلال اغلب آنها بی‌فایده بودن هرگونه بحث و اظهارنظری دراین‌باره بود.

در چند سال اخیر بحث‌های مرتبط با سگ‌های بلاصاحب در شبکه‌های اجتماعی به‌شکل گسترده‌ای مطرح شد و شاهد صف‌آرایی دو گروه در مقابل هم بودیم؛ کارشناسان حیات‌وحش و طرفداران حقوق حیوانات! کارشناسان حیات‌وحش در پست‌های متعدد به این نکته اشاره می‌کردند که بالا رفتن جمعیت سگ‌های بلاصاحب باعث از بین رفتن امنیت زیستگاه‌های حیات‌وحش شده است.

آنها همچنین از جفت‌گیری گرگ‌ها و سگ‌ها و تولد گونه‌هایی به اسم «گرگاس» می‌نوشتند؛ گونه‌ای که برخلاف گرگ‌ها به جامعه انسانی نزدیک می‌شد و احتمال بالا رفتن حملات به انسان‌ها را بالا می‌برد. از نظر آنها، تنها راهکار مدیریت جمعیت با گزینه حذف امکان‌پذیر است. کارشناسان حیات‌وحش داده‌هایی را از کشورهای توسعه‌یافته مانند آمریکا،  انگلیس و... ارائه می‌کردند که در آنها گزینه حذف فیزیکی در جمعیت‌های بالا به جد دنبال می‌شود.

بااین‌حال طرفداران حقوق حیوانات هم بیکار نبودند؛ آنها زیر این پست‌ها، کارشناسان حیات‌وحش را قاتلانی می‌دیدند که قصد دارند به گفته آنها فرشته‌های مهربان را از بین ببرند. گروه دیگری البته روی عقیم‌سازی و... تاکید می‌کردند و می‌گفتند می‌توان با این گزینه، جمعیت را کنترل کرد. برخی هم روی بالا رفتن رفاه سگ‌های بلاصاحب تاکید داشتند و افزایش رفاه را دلیلی برای باقی‌ماندن سگ‌ها در یک محدوده و کاهش احتمال آسیب‌رسانی به سایر گونه‌ها و مهمتر از همه انسان می‌دانستند.

همچنان که تعداد بیشتری از کارشناسان حیات‌وحش در شبکه‌های اجتماعی وارد می‌شدند، از آن سو نیز تعداد مخالفان بیشتر می‌شد و ابعاد متفاوت‌تری می‌یافت. به‌عنوان مثال گروهی بر بحث‌های اخلاقی تکیه می‌کردند و مرگ سگ‌ها را گزینه‌ای غیراخلاقی می‌دانستند، در مقابل کارشناسان روی گوشتخواری دست می‌گذاشتند و اینکه گوشتخواری به‌معنای مرگ گونه‌هایی مانند گاو، گوسفند، مرغ و... است. به علاوه طبیعت‌گردان نیز از حضور جمعیت‌های بلاصاحب گله کرده و از افزایش حملات می‌گفتند.

از نظر آنها، وضعیت در برخی مناطق چندان وخیم شده که امکان دوچرخه‌سواری یا تردد در آنها عملاً امکان‌ناپذیر است. یک گروه دیگر هم البته در این میانه بودند که کمتر خود را وارد منازعه می‌کردند و در اندک‌پست‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی می‌گذاشتند خواستار رسیدن به یک راه‌حل میانه می‌شدند. از نظر آنها ادبیات کارشناسان حیات وحش به اندازه مدافعان حقوق حیوانات تند بود و همین باعث می‌شد، نتوانند روی یک گزینه توافق کنند.

مخالفان این گروه البته آنها را کسانی می‌دانستند که در میدان عمل نیستند؛ چه به لحاظ فقدان حضور در ایران یا نشستن بر کرسی استادی دانشگاه بدون انجام فعالیت میدانی در زیستگاه! هرچقدر بحث در شبکه‌های اجتماعی درباره سگ‌های بلاصاحب بیشتر و بیشتر مطرح می‌شد و انواع و اقسام گفت‌وگو‌ها در کلاب‌هاوس، اینستاگرام، توئیتر و... شدت می‌گرفت، در دنیای واقعی به نظر نمی‌رسید نشانه‌ای از پرداختن به این موضوع از سوی متولیان باشد؛ زمانی که از متولیان صحبت می‌کنیم یکی از آنها به شهرداری‌ها و سازمان‌هایی مانند محیط‌زیست، وزارت بهداشت و... برمی‌گردد.

نه جلساتی با حضور موافقان و مخالفان و مسئولان دولتی و شهرداری برگزار می‌شد، نه حتی بین خود متولیان بحثی دراین‌باره بود. حتی آمارهای رو به فزونی گزیدگی توسط سگ‌ها در شهرهای مختلف ایران هم نتوانست بحث را از شبکه‌های اجتماعی به خارج از آن بکشاند و درنهایت بخش بزرگی از کارشناسان حیات‌وحش این بحث را رها کردند و ترجیح دادند درباره آن سکوت کنند.

آنها تنها در دورهمی‌های خود از بحرانی می‌گفتند که نه‌تنها دامن حیات‌وحش را خواهد گرفت، بلکه به‌زودی به جامعه انسانی در شهرها و روستاها نیز سرایت خواهد کرد؛ همچنان که در روز پدر در سال گذشته، پسربچه‌ای که قصد داشت برای پدرش هدیه بخرد قربانی حمله سگ‌ها شد و تصاویر پدرش که شب‌ها را بر مزار پسر می‌خوابید، بسیاری را بی‌خواب کرد، هرچند در این دسته مسئولان باز هم نمی‌گنجیدند.

اینکه بحرانی که کارشناسان حیات‌وحش از آن صحبت می‌کنند آغاز شده یا در آینده نزدیک گریبان ما را خواهد گرفت، مشخص نیست، شاید بحران همین تعداد بالای اخبار سگ‌گزیدگی باشد؛ همچنان که آمار ۱۴۰۱ نشان می‌دهد ۸۱ درصد از ۳۲۰ هزار و ۱۱ مورد گزیدگی مربوط به سگ‌ها بوده است اما به نظر می‌رسد تا بحث درباره سگ‌ها، تنها به دعواهای شبکه‌های اجتماعی ختم شده و در عمل کاری انجام نشود، باید انتظار تشدید شرایط را داشت.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی