مشارکت در مطالبهگری / چرا سازمانهای مردمنهاد «باید» کارزار آنلاین راهاندازی کنند؟
مطالبهگری آنلاین، هم یکی از راههای مؤثر برای استفاده از سرمایه اجتماعی، هم راهی برای تقویت آن است. سازمانهای مردمنهاد، با فعالیتهای خود میتوانند ساختارهای پایداری برای تعاملات اجتماعی ایجاد کنند و باعث افزایش اعتماد عمومی و هنجارهای همکاری شوند.

در سال ۲۰۱۳، سازمان «شهروند عمومی»، که یکی از سازمانهای مردمنهاد پیشرو در آمریکاست، یک بسیج اجتماعی علیه نفوذ پولهای کلان در سیاست راهاندازی کرد. این سازمان با ایجاد یک کارزار آنلاین و بسیج افکار عمومی در شبکههای اجتماعی، توانست بیش از ۷۰۰ هزار امضاء جمعآوری کند. این حرکت، در کنار اقدامات دیگر سازمانهای مدنی، منجر به تصویب قوانینی شد که شرکتهای بزرگ را ملزم به افشای کمکهای مالی خود به کمپینهای انتخاباتی کردند.
این مثال نشان میدهد که چگونه یک سازمان مردمنهاد، نهتنها با فعالیتهای میدانی بلکه با کارزارهای آنلاین، میتواند بر تغییر سیاستهای کلان اثرگذار باشد. اما ادعایی در این یادداشت مطرح میشود که فراتر از این است. چرا و چگونه سمنها (سازمانهای مردمنهاد) میتوانند با راهاندازی کارزار موثر باشند؟ برای پاسخ به این پرسش باید سراغ دو موضوع رفت؛ تقویت سرمایه اجتماعی و به بلوغ رسیدن در جلب مشارکت محلی. سرمایه اجتماعی، مفهومی چندوجهی است که در علوم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است.
مطالبهگری آنلاین، هم یکی از راههای مؤثر برای استفاده از سرمایه اجتماعی، هم راهی برای تقویت آن است. سازمانهای مردمنهاد، با فعالیتهای خود میتوانند ساختارهای پایداری برای تعاملات اجتماعی ایجاد کنند و باعث افزایش اعتماد عمومی و هنجارهای همکاری شوند. این همان سرمایه اجتماعی است که وجود آن در سمنها، امکان موفقیت کارزارهایی که توسط ایشان راهاندازی میشود را افزایش میدهد.
بهعنوان مثال «صلح سبز»، یکی از سازمانهای مردمنهاد پیشرو در حوزه محیطزیست، سالانه دهها کارزار آنلاین راهاندازی میکند. این سازمان، شبکهای از حامیان وفادار را در سراسر جهان ایجاد کرده که با هر فراخوان، در عرض چندروز میلیونها امضاء جمعآوری میکنند.
مشارکت نیز بهعنوان یک راه بیچونوچرای ظرفیتسازی در جوامع و ارتقای سطح کیفی زندگی اجتماعات دیده میشود. بااینحال اگر جامعهای به مشارکت برای حل مشکلات خود تشویق شود، اما در این فرآیند مطالبهگری از مسئولان لحاظ نشود، در ابتدا ممکن است در اثر مشارکت، انسجام اجتماعیاش افزایش یابد و در کوتاهمدت برخی چالشهای روزمره کاهش یابد، در بلندمدت، بسیاری از مسائل زیرساختی و کلان که نیازمند سیاستگذاری و مداخله دولت هستند، بیپاسخ خواهند ماند. درنتیجه دولت بهتدریج از مسئولیتهای خود فاصله میگیرد و حل مشکلات عمومی را برعهده خود مردم میگذارد.
از طرف دیگر، نبود مطالبهگری از مسئولان باعث کاهش پاسخگویی آنها شده و میتواند زمینهساز فساد و سوءمدیریت شود. وقتی شهروندان خواستههای خود را بهصورت رسمی و جمعی مطرح نکنند، نهادهای دولتی تحت فشار اجتماعی قرار نمیگیرند و درنتیجه خدمات عمومی ممکن است ناکارآمد، نابرابر یا حتی متوقف شود.
به بیان سادهتر، در رویکرد مشارکتیای که در آن مطالبهگری ترویج نشود، بار توسعه بر دوش مردم گذاشته خواهد شد. در ابتدا مردم با ایفای سهم خود از نتایج مشارکت شگفتزده خواهند شد اما در ادامه، با عدم ایفای نقش دولت در قبال ایشان، اشتیاق اولیه فروکش کرده و جای خود را به نارضایتی خواهد داد.
بنابراین اگر سمنها به بلوغی رسیدهاند که به حل ریشهای مسائل بپردازند و به باور مشارکت جمعی و حضور صاحبان مسئله در بالاترین سطح مشارکت رسیدهاند، پله بعدی ورود به فضای مطالبهگری است؛ مطالبهگریای که جزئی از روند زندگی مردم باشد، نه لزوماً یک کنش انقلابی. این مورد خطاب قرار دادن مسئولان و انتظار ایفای نقش از دولت در توسعه و تغییرات مورد انتظار، مکمل مشارکت مردم خواهد بود. اینجاست که «باید» پرداختن به مطالبهگری مشخص خواهد شد.
در ایران نیز وجود یک پلتفرم آنلاین قانونی برای مطالبهگری، به سمنها کمک کرده است که در یک فضای امن و مناسب برای طیف وسیعی از جامعه مخاطب، از فرصت مطالبهگری و همراه کردن مخاطبان مختلف از یکسو و از سویدیگر مخاطب قرار دادن مسئولان و تعامل با ایشان استفاده کنند. «کارزار» فرصتی است که میتواند سازمانهای مردمنهاد ایرانی را یک قدم فراتر از تلاشهایی که تاکنون انجام دادهاند پیش ببرد.