| کد مطلب: ۲۲۰۵۰

بررسی تشدیدحملات تندروها به رئیس جمهور و سیاست خارجی نظام و آنچه پس از ترور سید حسن نصر الله ضرورت دارد

صدای واحد ایران

صدای واحد ایران

برخی فعالان سیاسی که احتمالاً درباره نوع مواجهه در سطح بین‏‌المللی از ضرورت هماهنگی و تدبیر در سطوح بالا به قدر کافی خبر دارند هم که فرصت را غنیمت شمرده و مقابله با دولت مستقر را در دستور کار قرار دادند. البته که برخی از آنها طوری از جنگیدن و اعزام و برخورد با اسرائیل سخن گفته‌‏اند که به نظر می‌‏رسد در دنیای واقعی نیستند و در تخیلات سینمایی حضور دارند.

سمیه متقی و پریسا هاشمی

گروه سیاست

تازه دو ماه از استقرار دولت چهاردهم با عنوان «وفاق ملی» گذشته است و شاهد آن هستیم که در اولین بزنگاه بین‌المللی پس از مستقر شدن دولت، یعنی ترور سیدحسن نصرالله، توپخانه مخالفان و تندروها مسعود پزشکیان و دولتش را هدف قرار داده‌اند؛ آن‌هم تنها چند روز پس از سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل که در متن آن مطابق وعده‌های انتخاباتی که موجب پیروزی‌اش در برابر همین تندروها شده بود، از صلح و تنش‌زدایی در روابط خارجی و جهان سخن گفته بود و البته خواهان پایان جنگ و ایجاد صلح و ثبات در منطقه شده بود.

در این بین بنیادگرایان ضدتوسعه و کیهانی‎ها و دیگر رسانه‌های تندرو بیان می‎کنند که رئیس‌جمهور درباره مسائل خارجی به‌ویژه در قبال اسرائیل و آمریکا موضع ضعیف و انفعالی داشته و حتی ادعا می‌کنند همین مواضع به اسرائیل جرأت داد که دست به ترور سیدحسن نصرالله بزند و پس از آن هم حتی برخی تندروها در فضای مجازی خواهان استیضاح پزشکیان «به دلیل عدم تامین امنیت محور مقاومت شده‌اند». در برابر، بسیاری از جریان‌ها و نیروهای سیاسی نیز مواضع پزشکیان از جمله در زمینه خلع سلاح را قوی و در چارچوب سیاست‌های کلی نظام و درعین‌حال، صلح‌طلبانه عنوان کرده‎اند. به هر حال این روزها بحث بر سر «دولت در برابر تنش‌زایی اسرائیل چه باید بکند؟» بالاگرفته است و البته از سوی برخی هم وقایع فلسطین و لبنان ابزاری برای تخطئه رئیس‎جمهور و دولت شده است.

برخی تلاش‌ها برای تخطئه دولت

یکی از نمونه‎های قابل تأمل درباره واکنش به حوادث و اتفاقات اخیر در لبنان به رفتار صداوسیما و تلاش‌اش برای ناکارآمد نشان دادن دولت و ایجاد دوقطبی علیه دولت در این زمینه برمی‎گردد. چنانچه ابوالفضل زهره‌وند، نماینده مجلس با این سوال مجری روبه‌رو ‎شد که «اگر کسی غیر از پزشکیان رئیس‌جمهور می‎شدند، اوضاع چطور می‎شد؟» و آن هم که از حامیان جلیلی بود، از فرصت این تخریب استفاده می‎کند و چنین می‎گوید:«اگر جلیلی می‎بود و باشد شاید انقدر به ناحق اینها به خودشان جرأت ندهند که دست به چنین کاری بزنند...» و جالب آن است که از «باشد» استفاده کرده نه فقط «بود».

درباره قالیباف هم حاضر به جواب دادن نیست و گفت:«من روی جلیلی صحبت می‌کنم چون می‌دانم او بدنه کارش را منسجم می‎چیند.» نمونه تخریب رسمی دیگر هم سخنان روز گذشته سیدمحمد آقامیری، عضو شورای شهر تهران است که با اشاره به مشاوره «خرس خاله‎ها» به مسئولان گفت:«قول و وعده انتقام می‌دهند؛ رهبر کبیر انقلاب فرمان انتقام‌جویی را صادر می‌‎کند. گفتیم شاید منتظر هستند دولت مستقر شود؛ گفتیم شاید معطل هستند بیش از یک میلیون زائر از کربلای معلا برگردند، برگشتند و اتفاقی نیفتاد ولی همچنان سخنرانی‌ها در تریبون‌ها برقرار است که به‌زودی در جای مناسب و... اما متاسفانه کاری صورت نمی‌گیرد و در نهایت شاهد مسائل بعدی هستیم. این تحلیل‌ها که امروز برخی مسئولان ما می‌گویند که اینها تله جنگ هستند، موضوعی است که می‌ترسیم اینها مشاوره‌هایی باشد از خرس‌خاله‌هایی که مسئولان ما را در تله تحلیل‌ها و محاسبات غلط بیاندازد؛ شأن جامعه اسلامی را پایین بیاورند و پشتیبانی از محور مقاومت را ضعیف کنند. محور مقاومت تمام نگاهش به کشور جمهوری اسلامی است... مطمئن باشید آمریکا هرگز در تله جنگ با ایران نمی‌افتد این را مطمئن باشید که اگر شما جایی پاسخ محکم بدهید که فکر می‌کنید آمریکا به منطقه نیرو آورده است و پاسخ می‌دهد مطمئن باشید آمریکا اولین کسی است که از تله جنگ با ایران گریزان است...»

همچنین فعالان سیاسی مثل یاسر جبرائیلی و حمید رسائی نیز خواهان ورود به جنگ ایران با اسرائیل شده‌اند، مثلاً جبرائیلی نوشته است:«هر هواپیمایی که مقصدش رژیم صهیونیستی است باید یک هدف برای سرنگونی باشد.» و رسائی نماینده مجلس هم که صبرها را برابر ترس گرفته است. این واکنش‌ها در کنار درخواست‌ها به اعزام نیرو و اصرار بر شروع جنگ با اسرائیل به عنوان پاسخ قاطع در فضای مجازی همراه با این سخن سعید جلیلی در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری که «ما را از جنگ می‌ترسانند» فضای ضددولتی را شکل داده است که البته در برابر تلاش‌ها برای مخابره پیام و صدای واحد از ایران به جهان قرار گرفته است؛ تلاشی که اصولگرایان معتدل‌تر و احزاب و تشکل‌های سیاسی هم بر آن تاکید دارند.

تلاش برای مقابله با جنگ‌خواهان و ایجاد صدای واحد

پیام تسلیت و بیانیه چهره‌های شاخص سیاسی از سیدمحمدخاتمی، حسن روحانی و سیدحسن خمینی و احزاب و تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلب از حزب توسعه ملی، کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون، مجمع ایثارگران، مجمع نیروهای خط امام و اتحاد ملت و برخی چهره‌های اصولگرا در تلاش بودند که در کنار محکوم کردن اتفاق و ابراز همدردی با مردم لبنان و حزب‌الله به مسئله تصمیم دولت و حکومت در برابر این اتفاق ورودی نداشته باشند. به عبارتی پیش از بیان نظر رسمی از نحوه مواجهه با این رخداد سخن نگفته و در جایگاهی قرار نگیرند که از چنددستگی‌ها در کشور حکایت کند.

مثلاً سیدمحمد خاتمی، رهبر جبهه اصلاحات پیامش را اینگونه تمام کرده است:«امید است که این خون‌های پاک که به هرحال سبب بیداری و هوشیاری بیشتر مظلومان می‌شود هرچه زودتر دامن آلوده بانیان و مسببان و مباشران این جنایات را بگیرد و موجبات شکست و رسوایی رژیم جنگ‌طلب اسرائیل و توقف جنگ و جنایت را فراهم کند. امیدوارم که همه‌ی مردم منطقه و جهان به‌ویژه ملت مظلوم و سرفراز فلسطین و محرومان و مقاومان گرانقدر در لبنان عزیز بتوانند طعم آزاد زیستن و سربلند زندگی کردن و استقلال و پیشرفت را بچشند.»

یا در بیانیه مجمع ایثارگران آمده است:«مجمع ایثارگران ضمن ابراز انزجار از جنایات رژیم جعلی صهیونیستی در غزه و لبنان امیدوار است خون پاک شهید سیدحسن نصرالله، شهدای مقاومت و غیرنظامیان بی‌گناه، زمینه‌ساز آزادی قدس شریف و برپایی صلح و امنیت در خاورمیانه شود و نهایتاً سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی را به ایفای نقش انسانی مورد ادعای‌شان، در دفاع از مظلومان و آسیب‌دیدگان اقصی نقاط جهان وا دارد.»

چیزی که از جریان اصولگرا معمولاً مورد بی‎توجهی قرار گرفته است. مثلاً شریان در بیانیه خود چنین آورده است:«جبهه شریان با ابراز گلایه از مسئولان ذیربط در دستگاه نظامی به دلیل تاخیر زیانبار در اجرای فرامین ولی‌امر مسلمین مبنی بر انتقام و مجازات سخت و تاکید بر پاسخ فوری، قاطع، پرتلفات و بازدارنده به دشمن رو‌به زوال صهیونی، بیان می‌دارد سکوت بیش از حد برخی مسئولان جمهوری اسلامی به معنای تضعیف اضلاع جبهه بین‌المللی مقاومت در لبنان و فلسطین و ارسال سیگنال منفی برای سایر اضلاع در سایر کشورهاست. همچنین، با انتقاد از برخی مواضع و سخنان آقای مسعود پزشکیان رئیس محترم دولت چهاردهم در سفر به نیویورک، از ایشان می‌خواهیم با مشاهده‌ی واکنش‌های عملی و کلامی دشمنان ملت ایران، به سرعت درصدد جبران سهو لسان خود برآید.»

در این بین البته چهره‌های اصولگرای سنتی و میانه‌روتر هم هستند که نگران این وضعیت هستند. مثلاً؛ جواد موگویی، مستندساز اصولگرا در پی این اختلافات نوشته است:

«۱-جماعت «جلیلی-پایداری»، استراتژی کنونی ایران را محصول دولت پزشکیان و ظریف اعلام می‌کنند! و حتی خواستار استیضاح پزشکیان شدند! در دولت رئیسی، ۳۰هزار نفر در غزه به‌خاک‌وخون کشیده شدند. در دولت رئیسی، سیدرضی فرمانده عالی‌رتبه‌سپاه ترور شد. در دولت رئیسی، مواضع حزب‌الله روزانه بمباران می‌شد. در دولت رئیسی، یمن بارها بمباران شد. ایضاً عراق. چرا ایران آن موقع، تل‌آویو را موشکباران نکرد؟! چرا پاسخ سختِ‌ بازدارنده نداد که ترور زاهدی در سفارت رقم نخورد؟ حال، نکرده‌های دولت قبل را از دولت تازه‌تاسیس دوماهه می‌خواهند؟!

۲- جنگ، عرصه بگومگوهای انتخاباتی نیست. استراتژی جبهه مقاومت در دستان فرمانده‌‌ کل قواست و تابع دولت‌ها نیست. باید به فرمانده اعتماد کرد‌.

۳- در آتش کنونی جنگ، وفاق ملی اولین شرط مقاومت و پیروزی است. حملات جماعتِ جلیلی به دولت، اگر خط نفوذ رسانه‌ای صهیونیست‌ها نباشد، کینه‌ای از شکست انتخاباتی است که خلاف امنیت کشور و جبهه مقاومت است. مراقب باشید در این تله بازی نکنید.»

کدام واکنش؟

«واکنش ایران در زمان مناسب و به انتخاب ایران در برابر جنایت‌های رژیم صهیونیستی صورت خواهد گرفت و در سطح رهبری در سطح عالی حکومت حتماً تصمیم‌گیری خواهد شد.»

این پاسخ محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهور در پی سوالی درباره واکنش ایران به اعمال اسرائیل است که تصمیم‌گیری را به زمان مناسب موکول کرده است و این رسمی‌ترین پاسخی است که تاکنون از سوی مسئولان مطرح شده است. بماند که بهارستان‌نشینان و شورای شهری‌ها به جای نقش‌آفرینی در جایگاه مسئولان کشور که باید انسجام در سیاستگذاری‌های کشور و هم‌صدایی و تک‌صدایی را به جهان مخابره کنند، همسو با تندروترین جریان بنیادگرا در کشور شده‎اند و به نوعی بر طبل بی‌عرضگی دولت و جنگ‌خواهی‌ها می‌زنند.

برخی فعالان سیاسی که احتمالاً درباره نوع مواجهه در سطح بین‌المللی از ضرورت هماهنگی و تدبیر در سطوح بالا به قدر کافی خبر دارند هم که فرصت را غنیمت شمرده و مقابله با دولت مستقر را در دستور کار قرار دادند. البته که برخی از آنها طوری از جنگیدن و اعزام و برخورد با اسرائیل سخن گفته‌اند که به نظر می‌رسد در دنیای واقعی نیستند و در تخیلات سینمایی حضور دارند.

علیرضا علوی‌تبار در یادداشت‌اش با عنوان «اندوه لبنان» اشارات خوبی داشته است:«جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه جنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود.» باید با تدبیر امور و راهکار مناسب مانع از تحمیل خسارت به کشور و مردم شد و این یعنی وظیفه دولت‌ها در تامین منافع ملی و حفظ امنیت آنها.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی