| کد مطلب: ۱۰۲۷۹
مخالفان درون‌جناحی خالص‌سـازان

مخالفان درون‌جناحی خالص‌سـازان

ارزیابی عملکرد شورای نگهبان و هیئت اجرایی در ردصلاحیت‌ها در گفت‌وگو با چهره‌های سیاسی اصولگرا

ارزیابی عملکرد شورای نگهبان و هیئت اجرایی در ردصلاحیت‌ها در گفت‌وگو با چهره‌های سیاسی اصولگرا

«ردصلاحیت‌های گسترده» به ادبیات تکراری فضای انتخابات در ایران تبدیل شده است. تقریباً در هیچ دوره‌ای نبوده که کسی به این فرایند انتقادی نداشته باشد؛ این‌بار نیز با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات، موضوع ردصلاحیت‌ها با انتقادات بسیاری روبه‌رو شده؛ با این تفاوت که دیگر از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در بین نامزدها خبری نیست و بخشی از این ردصلاحیت‌ها، همان معدود افراد میانه‌رویی هستند که فکر می‌کردند برای دست‌اندرکاران امر رقابت در انتخابات و افزایش مشارکت هنوز تا حدودی دغدغه است اما در نهایت به آنها هم احتمالاً دیگر ثابت شده که نه آنها را خودی می‌دانند و نه قرار است حتی برای گرم‌تر شدن تنور بی‌رمق انتخابات از حضورشان استفاده شود و همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا فضا برای یک رقابت درون‌گروهی برای اصولگراها بازتر شود. با نگاهی به آمار داوطلبان نمایندگی و ‌درصد تاییدصلاحیت‌ها در پنج دوره انتخابات قبلی به نظر می‌رسد تیغ تیز ردصلاحیت‌ها در این دوره نیز بند حضور تعدادی از داوطلبین را از انتخابات بریده است. در مجلس هفتم، تعداد کاندیداهای تاییدصلاحیت‌شده 70 درصد، در مجلس هشتم 69 درصد، مجلس نهم 83 درصد، مجلس دهم 2/88درصد، مجلس یازدهم 2/91‌درصد و مجلس دوازدهم 72‌درصد اعلام شده است. به گفته محمدتقی شاهچراغی، رئیس ستاد انتخابات کشور، از مجموع ۲۴ هزار و ۹۸۲ نفری که در انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت‌نام کردند، ۱۴‌درصد عدم‌تأیید و ۱۴‌درصد هم عدم‌احراز گرفته‌اند که از این میزان (عدم تأیید و عدم احراز) ۳۰‌درصد مدارک کافی ارائه نداده‌اند. در واقع ستاد انتخابات درباره علت عدم تایید یا عدم احراز 70‌درصد باقی‌مانده، اظهارنظری نکرده است. اگرچه به گفته او عدم تایید و عدم احراز، به معنای ردصلاحیت نیست. پس از اعلام نتایج اولیه بررسی‌ها، رسانه‌های اصولگرا و حتی برخی افراد و جریان‌های اصولگرا، سعی در متهم کردن اصلاح‌طلبان برای فضاسازی گسترده در زمینه ردصلاحیت‌ها کردند؛ (خبرگزاری ایرنا در گزارشی حمله به احراز صلاحیت‌ها را اسم رمز بازگشت به قدرت برای اصلاح‌طلبان مطرح کرد) حال آنکه برخی دیگر از رسانه‌های اصولگرا، به نقد ردصلاحیت‌ها پرداختند، (روزنامه فرهیختگان با انتقاد از ردصلاحیت‌ها خواهان اهتمام لازم در جریان بررسی صلاحیت کاندیداها شد چراکه در غیر این‌صورت نمی‌توان انتظار مشارکت حداکثری در انتخابات را داشت). چهره‌های سیاسی اصولگرا نیز واکنش‌های مختلفی نشان دادند و حزب مؤتلفه نیز در نامه‌ای به شورای نگهبان خواستار تغییر روش بررسی تاییدصلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان شدند.
از سوی دیگر، رهبری در سخنانی که در فروردین‌ماه سال جاری درخصوص انتخابات داشتند، راهبردهای چهارگانه‌ای را در راستای برگزاری انتخابات بیان کردند که شامل سلامت، امنیت، مشارکت و رقابت بود. راهبردهای چهارگانه‌ای که به نظر می‌رسد کمتر در این مدت در ادبیات مشارکتی اصولگرایان تندرو که خود را تحت فرمان رهبری و انقلابی معرفی می‌کردند، به کار رفته باشد. برخی چهره‌های اصولگرا در واکنش به اینکه بین سخنان رهبری و اقدامات هیئت اجرایی اختلاف وجود دارد معتقدند رهبری دستور نمی‌دهند و نظرات خود را به‌عنوان پیشنهاد مطرح می‌کنند و برخی دیگر آن را پیامی برای آسان‌گیری در تاییدصلاحیت‌ها می‌دانند. محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در گفت‌وگو با هم‌میهن دراین‌باره گفته بود که «این بیانات تنها یک پیام داشت و آن اینکه شورای نگهبان روشی را در بررسی صلاحیت‌ها انتخاب کند که براساس آن مشارکت در انتخابات افزایش یابد. به نظر من منظور رهبری این است که شورای نگهبان در بررسی‌صلاحیت‌ها با ارفاق حداکثری عمل کند، یعنی مانند دوره‌های قبل و همچنین هیئت‌های اجرایی دوره فعلی عمل نکند.» حسین کنعانی‌مقدم، فعال سیاسی اصولگرا و عضو حزب سبز ایران نیز در اظهارنظر خود در زمینه تاییدصلاحیت‌ها به بیانات رهبری اشاره کرد و گفت: «رهبری چهار مؤلفه را برای انتخابات پیش رو مطرح کردند که این مؤلفه‌ها عبارتند از: رقابت، سلامت، امنیت و مشارکت. در دیداری که رهبری با اعضای شورای نگهبان داشتند مجدداً بحث رقابتی بودن را مطرح کردند و در اینجا رقابتی بودن به معنای این است که همه گروه‌ها، جناح‌های سیاسی و افرادی که می‌توانند و توانایی نامزد شدن در انتخابات را دارند، حتماً ثبت‌نام کنند و مردم وقتی که به لیست انتخابات نگاه می‌کنند باید افراد مورد تأیید خودشان را در آن لیست ببینند.» او همچنین معتقد است، شورای نگهبان باید به توصیه‌های رهبری درخصوص انتخابات توجه کند. حمیدرضا ترقی، قائم‌مقام حزب مؤتلفه در گفت‌وگو با هم‌میهن، درباره این بیانات رهبری و عملکرد هیئت‌های اجرایی و شورای نگهبان در تاییدصلاحیت‌ها گفته است که رقابت مسابقه‌ای بین کسانی است که صلاحیت آنها به تایید مراجع ذی‌صلاح رسیده باشد و اگر رقابت‌کننده واجد شرایط نباشد و به قواعد پایبند نباشد، نمی‌تواند در رقابت شرکت کند و شورای نگهبان نیز تنها ناظر بر رعایت شرایط این رقابت است. هرچند که او معتقد است تطبیق نظرات رهبری با روند بررسی صلاحیت‌ها با شورای نگهبان است. هرچند که او تاثیر تایید صلاحیت‌ها را درمشارکت مردم چندان تعیین‌کننده نمی‌داند و می‌گوید: «تاثیر رد یا تایید صلاحیت‌ها درمشارکت مردم طبق بررسی‌های کارشناسان حدود ۵درصداعلام شده بنابراین مسئله تعیین کننده‌ای نیست .مردم قانون‌گرا هستند وتبعیت از قانون اولین شرط نامزد شدن و انتخاب کردن است.»
محمدحسن ابوترابی‌فرد، امام‌جمعه موقت تهران، دیگر چهره اصولگرا بود که در واکنش به ردصلاحیت‌ها به سخنان رهبری اشاره کرد و تصمیمات برخی از اعضای هیئت اجرایی را غیرعالمانه و غیرهمسو با مبنای رهبری دانست که مورد نقد مسئولان دغدغه‌مند و مسئولان اجرایی ارشد قرار گرفت. عبدالله گنجی دیگر چهره اصولگرایی بود که در یادداشتی با اشاره به راهبردهای چهارگانه رهبری گفت: «تحقق راهبرد رقابت نمی‌تواند با پناه بردن به عبارت «مُر قانون را عمل کردیم» ابتر بماند یا رفع مسئولیت کند. اگر قرار است نماینده‌ای از مجلس کنونی به‌خاطر عدم عمل به توصیه رهبری مبنی بر دخالت نکردن در انتصابات ردصلاحیت شود و این‌طور سفت و سخت به فرامین رهبری جامه‌عمل بپوشاند، همین دست‌اندرکاران باید نسبت به راهبرد مشارکت و رقابت رهبری نیز به همین سان حساس باشند.» او پیشنهاد داد تا «اجتهاد تساهلی» برای تحقق امر ولایت در نظر گرفته شود که براساس آن: «کسانی را که با اصول انقلاب اسلامی درنیفتاده‌اند و صرفاً در یک «منطق موقعیت» به‌خاطر ضعف شخصیتی و غلبه عواطف تهمت یا دروغی گفته‌اند یا وابستگی فکری ندارند، اما فهم و تحلیل‌شان همین قدر است، می‌توان در پروسه «اجتهاد تساهلی» در صحنه رقابت دید.»
برخی دیگر از چهره‌های اصولگرا در صحبت‌های خود اقدام هیئت اجرایی را نقد کردند و خواهان حل و فصل این فرایند توسط هیئت نظارت شدند. محمدرضا باهنر، چهره اصولگرایی بود که در واکنش به ردصلاحیت‌ها، اعلام کرد، هیئت اجرایی در این زمینه خوب عمل نکرد. او ابراز امیدواری کرد که هیئت نظارت مسئله را حل و تمام می‌کند. عباس سلیمی‌نمین، دیگر چهره اصولگرایی بود که به‌زعم او برخی ردصلاحیت‌ها لازم و در برخی دیگر باید تجدیدنظر شود.
اما خط و نشان‌های جریان‌های تندرو اصولگرا، روی دیگر رودررویی اصولگرایان در ردصلاحیت‌ها بود. صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری در مجمع عمومی این جبهه، اگرچه به‌صورت مستقیم از ردصلاحیت‌ها سخنی به میان نیاورد، اما صحبت‌های او مهر تاییدی بر خالص‌سازی بود که یکی از ابزار آن ردصلاحیت جریان‌های رقیب است. او از دولت مطالبه کرد تا اسیر شانتاژ خالص‌سازی نشود و در سخنانش از این رویه استقبال کرد؛ یا قاسم روانبخش، دیگر عضو این تشکل پیشتر از شورای نگهبان خواسته بود که «نامزدهایی که در طراز اسلامی نیستند، تایید نکند. برخی از نمایندگان فعلی نیز با مجلس انقلابی نسبتی ندارند! انتظار این است کسانی که با سوءاستفاده از جایگاه خود مانع از تصویب طرح‎های مهم صیانت از کاربران فضای مجازی و عفاف و حجاب شده‎اند، ردصلاحیت‎ شوند.»
در مجموع اصولگرایان در برابر ردصلاحیت و عملکرد دستگاه‌های مربوطه سه رویه در پیش گرفته‌اند؛ جریان سنتی اصولگرایان که منتقد وضع موجود هستند اما بزرگی و اثرگذاری ادعای اصلاح‌طلبان در ردصلاحیت‌ها را قبول ندارند. آنها انتقاد خود را مطرح می‌کنند اما نمی‌خواهند به‌عنوان منتقدانی در کنار اصلاح‌طلبان مطرح شوند. گروه دیگر میانه‌روهایی هستند که با حفظ نگاه اصولگرایی، با توجه به تکرار عمل ردصلاحیت‌های گسترده صدای انتقادشان بلند شده است و ابایی از هم‌صدایی با اصلاح‌طلبان ندارند. گروه سوم که از خالص‌سازی رخ‌داده خشنود هستند، این اعتراضات را شانتاژهای رسانه‌ای می‌دانند.

نگاه اصولگرا / 1

ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا:

اندکی از ردصلاحیت‌ها سیاسی است

ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره عملکرد شورای نگهبان و هیئت اجرایی و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیت‌ها توضیحاتی داده است که در ادامه می‌خوانید.

‌رهبری در سخنان خود در فروردین ۱۴۰۲ در اهمیت انتخابات راهبردهای چهارگانه‌ای را تبیین کردند که یکی از آنها راهبرد رقابت بود. راهبردی که به گفته فعالان سیاسی تا پیش از این در صحبت‌های رهبری به این شکل و در این فاصله زمانی باقی‌مانده تا انتخابات به‌عنوان یک راهبرد انتخاباتی مطرح نشده بود. اما حالا پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها باردیگر مسئله ردصلاحیت گسترده و نبود تنوع لازم برای رقابت و تقلیل انتخابات به رقابت درون‌جریانی به میان آمد. با وجود این روند، نظر شما درباره عملکرد شورای نگهبان و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیت‌ها چیست؟

درباره ردصلاحیت‌ها باید چند نکته را تبیین کنم. اولاً ما دو نوع ردصلاحیت داریم، یک مورد ردصلاحیت افرادی است که هیچ‌گونه سابقه سیاسی و جناحی ندارند و بعضاً مشکل نقص مدارک دارند و یا ضوابط مدنظر کاندیدا شدن را نداشتند. اینها را نباید ردصلاحیت گسترده در نظر گرفت. اتفاقاً بخش عمده‌ای از ردصلاحیت‌ها در هر دوره‌ای نیز به همین گروه اختصاص دارد. اینکه اعلام می‌شود فرضاً هزار نفر ردصلاحیت شدند، همه آنها متعلق به جناح و حزب‌های سیاسی هستند یا خیر. معمولاً تعداد محدودی از افراد ردصلاحیت‌شده افرادی هستند که سوابق سیاسی و جناحی خاص دارند و به همین دلیل این شائبه به وجود می‌آید که به دلیل مسائل سیاسی ردصلاحیت شده‌اند. در همین ردصلاحیت‌هایی که تاکنون اعلام شده، نام افراد اصولگرا نیز وجود دارد و نباید صرفاً آن را به یک جناح خاص سیاسی نسبت داد. از طرفی هنوز اتفاقی نیفتاده است، ردصلاحیت‌ در صورتی اطلاق می‌شود که شورای نگهبان و هیئت‌های نظارت بررسی کنند و پس از این بررسی قطعاً تعدادی از کسانی که تاکنون از سوی هیئت اجرایی ردصلاحیت شدند، تایید صلاحیت خواهند شد و بالعکس. بنابراین الان برای مطرح کردن این موضوع که کسی ردصلاحیت شده است، کمی زود است و باید دید عملکرد نهایی شورای نگهبان چه خواهد بود. بله در دوره‌های قبل نیز این اتفاق افتاده که حتی دوستداران نظام و انقلاب و اصطلاحاً از جریان ارزشی نیز نسبت به برخی از ردصلاحیت‌هایی که از سوی شورای نگهبان صورت می‌گیرد، معترض بوده‌اند. مسئله بعدی، مربوط به جریان اصلاحات است؛ جریان اصلاح‌طلب باید تکلیف خود را مشخص کند. این وضعیت سیاسی نوعی فرصت‌طلبی است. آنها یا می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه و اینگونه که مطرح می‌شود بخش عمده اصلاح‌طلبان قصد شرکت در انتخابات را ندارند و اگر اینگونه است، چرا درباره آن صحبت می‌کنند؟ چراکه کاندیدایی ندارند که اعتراض کنند. آنها افرادی را فرستادند که تاییدصلاحیت شوند و بعد اعلام کنند که از آنها حمایت می‌کنیم و این نوعی نفاق سیاسی است که درست نیست. باید تکلیف خود را مشخص کنند که در این انتخابات هستند یا نه. باید از شورای نگهبان تقاضا کرد که در مسئله ردصلاحیت‌ها سعه‌صدر زیادی داشته باشند، اینکه افرادی، متعلق به هر جناحی، یک خطایی کردند یا خطایی که از نظر شورای نگهبان خطا محسوب می‌شود و همان مبنای ارزیابی عملکرد قرار می‌گیرد، از نظر اکثر عقلا کار درستی نیست.

‌به اصلاح‌طلب‌ها اشاره کردید، اما در این دوره به‌نظر می‌رسد ردصلاحیت در بین اصولگراهای معتدل‌تر نیز گستردگی بیشتری دارد و به همین دلیل بود که جریان‌های اصولگرا نیز معترض بودند و حتی بیانیه صادر کردند.

بله، در دوره‌های قبل هم این اعتراضات بود. برای نمونه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال قبل، ردصلاحیت آقای لاریجانی اعتراضات بسیاری را بین اصولگراها برانگیخت و اینگونه نیست که اصولگراها نسبت به ردصلاحیت‌ها تا به الان ابراز رضایت کرده باشند و اصلاح‌طلب‌ها همیشه معترض بوده باشند. البته شورای نگهبان نیز دلایل خود را دارد اما این دلایل باید از نظر اقناع افکار عمومی مورد قبول قرار گیرد که در برخی از دوره‌ها متاسفانه اینگونه نبوده و امیدواریم در این دوره چنین اتفاقی رخ ندهد.

‌آیا به نظر شما رویه در حال پیگیری، قابل تغییر است؟ و نقش هیئت اجرایی را چقدر تاثیرگذار می‌دانید؟

نمی‌توان حکم کلی صادر کرد چراکه هیئت اجرایی متعددی در سراسر کشور داریم و عملکرد بسیاری از آنها در جهت رسیدگی به صلاحیت‌ها قابل قبول بوده است. برخی از هیئت‌های اجرایی سلیقه‌ای داشتند و افرادی را ردصلاحیت کردند که به نظر می‌رسد نباید ردصلاحیت می‌شدند اما مسئله رد و یا تایید صلاحیت‌ها در ابتدای راه است و از الان قضاوت کردن زود است اما امیدواریم همه این موارد در شورای نگهبان اصلاح شود و اکیداً درخواست می‌کنیم با دقت بسیار بالایی رد و تایید‌صلاحیت‌ها را رسیدگی کنند و از اعمال سلیقه‌ها و دلایلی که استحکام ندارد، خودداری کنند.

‌بنابر اعلام ستاد انتخابات کشور، از تعداد افرادی که برای کاندیداتوری ثبت‌نام کردند، ۲۸‌درصد ردصلاحیت شده‌اند. برخی از آنها نقص مدارک داشتند و به صورت اتوماتیک از فرایند انتخابات حذف ‌شدند، اما برخی نیز همانگونه که اشاره کردید شامل برخوردهای سلیقه‌ای شدند. چقدر از این ردصلاحیت‌ها را متأثر از عملکرد سلیقه‌ای هیئت اجرایی می‌دانید؟

همه اینها عملکرد هیئت اجرایی است و تاکنون هیئت‌های نظارت وارد ماجرا نشده‌اند. تاکید می‌کنم که ردصلاحیت این افراد، ردصلاحیت سیاسی نیست و بیان این جملات توسط برخی رسانه‌ها قلب واقعیت کردن است و باید ببینیم از این تعداد چند نفر شائبه سوابق سیاسی در هر جناحی داشتند که محل شبهه است که به دلایل سیاسی ردصلاحیت شدند. وقتی می‌گوییم این تعداد ردصلاحیت شده‌اند، افکار عمومی فکر می‌کند همه آنها به دلایل سیاسی، آن‌هم از نوع جناحی و تنها یک جناح خاص ردصلاحیت شدند.

‌البته اینکه می‌فرمایید قلب واقعیت رسانه‌ها مسئله عدم شفافیت و کلی‌گویی است. چراکه دلایل ردصلاحیت را هیئت‌های اجرایی باید اعلام کنند و اتفاقاً یکی از نقدهای وارده به آنها نیز همین است که به صورت شفاف دلایل را اعلام نمی‌کنند تا رسانه‌ها تحلیل خود را برمبنای داده‌هایی که در اختیار دارند ارائه ‌دهند.

بله متوجه هستم، اما هیئت اجرایی که نمی‌گوید این فرد به دلایل سیاسی ردصلاحیت شده است. در روزهای گذشته چند نفر را می‌توانیم احصا کنیم که به دلیل عدم اعتقاد به نظام و ولایت فقیه که خود اعلام کرده‌اند ردصلاحیت شده باشند؟ فکر نمی‌کنم از اصلاح‌طلب و اصولگرا و مستقل به 100 نفر هم برسند کسانی که به دلایل سیاسی ردصلاحیت شده‌اند.

‌این ردصلاحیت‌ها با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، احتمالاً به کاهش مشارکت بیشتر نیز منجر خواهد شد. این کاهش چه تاثیری بر شرایط کشور چه در سطح ملی و چه بین‌المللی با توجه به عدم علاقه مردم به حضور در انتخابات خواهد داشت؟

یکی از نکاتی که رهبری به آن اشاره داشتند، بحث مشارکت بود. مشارکت مسئله بسیار مهمی است و باید از تمام ظرفیت‌ها استفاده شود و در شرایط فعلی که به آن اشاره کردید، همچنین شرایط بین‌المللی باید حداکثر مشارکت را در انتخابات داشته باشیم. این یک اصل است و باید از همه جریان‌های سیاسی نیز این درخواست را داشت که مشارکت کنند. برخی از جریان‌های سیاسی در همین شرایطی که می‌گویید اعلام می‌کنند ما مشارکت نمی‌کنیم، اینها اظهارنظراتی ضدملی است. همچنان که عملکرد هیئت‌های نظارت و اجرایی را در ردصلاحیت‌ها ضد مشارکت می‌دانیم مواضع این جریان سیاسی را نیز که با انتخابات قهر می‌کنند، باید ضدملی دانست. نکته دیگر درباره رقابت و مشارکت است. این دو مفاهیمی مستقل هستند. ضرورت مشارکت بالا بسیار اهمیت دارد، اما اینگونه نیست که رقابت خیلی جدی نباشد مشارکت قطعاً پایین می‌آید و بالعکس. ما مشارکت بالا و رقابت بالا می‌خواهیم، اما سوابق انتخاباتی که تاکنون برگزار شده، مواردی را داشتیم که رقابت چندان جدی نبوده اما مشارکت بالا بوده و بالعکس. شورای نگهبان هم باید به‌گونه‌ای رفتار کند که رقابت جدی صورت بگیرد و مردم در انتخاب سلایق مختلف آزاد باشند. البته در این بین جریان‌های سیاسی به‌گونه‌ای رفتار می‌‌کنند که ضد مشارکت است و این را هم باید در پایین آمدن رقابت و مشارکت مسئول دانست.

‌آیا بین توقعات رهبری و اقدامات هیئت اجرایی و شورای نگهبان در تایید صلاحیت‌ها اختلاف وجود دارد؟

متاسفانه در موارد متعددی به غیر از مسئله انتخابات، حتی در مسائل اجرایی کشور در سال‌های گذشته موارد بسیاری را شاهد بودیم که رهبری مواضعی داشتند و سیاست‌هایی را اعلام کردند و متاسفانه دستگاه‌های اجرایی کشور به آن سیاست‌ها خیلی عمل نکردند و رهبری نیز به آن اشاره کردند. حتی به جایی رسید که رهبری بعد از نظرات شورای نگهبان در انتخابات سال 1400، مطلبی داشتند و به نوعی از عملکرد شورای نگهبان گله کردند و این تنها شامل شورای نگهبان نبوده است. چنین مشکلی وجود دارد که سیاست‌های اجرایی ایشان در برخی موارد آنچنان که توقع دارند، اجرا نمی‌شود. امیدواریم درمورد این انتخابات که بسیار مهم است، همه به این خواسته‌های ایشان و شرایط کشور توجه داشته باشند و شرایط را به‌گونه‌‌‌‌ای فراهم کنند که شاهد رقابت و مشارکت بالا باشیم.

نگاه اصولگرا / 2

اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی تاکید کرد:

نصیحت به شورای نگهبان؛ نه همراهی با اصلاح‌طلبان

اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی است. او در روزهای گذشته با انتشار نامه‌ای از شورای نگهبان خواسته بود تا در روش بررسی صلاحیت‌ها و بیان دلایل ردصلاحیت‌ نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم، تغییراتی لحاظ نماید. بادامچیان در گفت‌وگو با هم‌میهن مواضع خود را درباره رویکرد شورای نگهبان و هیئت‌های اجرایی به صورت شفاف‌تری توضیح داده است که در ادامه می‌خوانید.

‌رهبری در سخنان خود در فروردین ۱۴۰۲ در اهمیت انتخابات راهبردهای چهارگانه‌ای را تبیین کردند که یکی از آنها راهبرد رقابت بود. راهبردی که به گفته فعالان سیاسی تا پیش از این در صحبت‌های رهبری به این شکل و در این فاصله زمانی باقی‌مانده تا انتخابات به‌عنوان یک راهبرد انتخاباتی مطرح نشده بود. اما حالا پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت‌ها باردیگر مسئله ردصلاحیت گسترده و نبود تنوع لازم برای رقابت و تقلیل انتخابات به رقابت درون‌جریانی به میان آمد. با وجود این روند، نظر شما درباره عملکرد شورای نگهبان و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیت‌ها چیست؟

این نگاه معظم‌له، در همه انتخابات‌ها بوده و هست و در ارتباط با عملکرد دستگاه‌های مدیریت انتخابات‌ها و نهاد محترم شورای نگهبان نیست. زیرا طبق قانون و برحسب وظایف قانونی خود عمل می‌کنند. شورای نگهبان، نهادی است که در قانون اساسی آمده و براساس التزام عملی به قانون اساسی فصل‌الخطاب در امر انتخابات است. همانطور که در همه کشورها، چنین فصل‌الخطابی وجود دارد. شورای نگهبان طبق قانون نمی‌تواند افرادی که واجد صلاحیت برای داوطلبی در انتخابات نیستند را تایید نماید. آیا شما نظر دارید که شورای محترم نگهبان افراد فاقد صلاحیت برای نمایندگی را تایید نمایند؟

‌اما ردصلاحیت‌ها در حدی بوده که حزب خودتان نیز به این موضوع واکنش نشان دادند و بیانیه‌ای صادر کردید. چقدر این ردصلاحیت‌ها را متأثر از عملکرد هیئت اجرایی می‌دانید؟

در مرحله اول انتخابات مجلس دوازدهم، 49 هزار نفر ثبت‌نام کردند که دلیل استقبال افراد تحصیلکرده از شرکت در انتخابات است و برخلاف تحلیل آنهایی است که می‌گفتند در انتخابات آینده مردم شرکت نمی‌کنند. در مرحله دوم، از این تعداد بیش از 24 هزار نفر برای 290 کرسی نمایندگی مجلس ثبت‌نام کردند که رقم بسیار بالایی است. وزارت کشور در تطبیق مدارک آنها، حدود 23 هزار نفر را تایید کرده است و حدود دو هزار نفر را تایید نکرده که این دلیل ردصلاحیت آنها نیست بلکه به دلیل عدم تطبیق مدارک آنهاست و همه نوع افراد دارای تفکرات مختلف در بین آنها هستند و ربطی هم به شورای نگهبان ندارد. هر کس هم تایید نشود واکنش نشان می‌دهد و ربطی به تعداد عدم تاییدی‌ها ندارد. بیانیه حزب مؤتلفه اسلامی نیز درخواست حزب از شورای نگهبان است که در اعلام عدم صلاحیت‌ها اقدام کند و در مورد افرادی که صلاحیت آنها احراز شده است و حدود شاید چند هزار نفر هستند، امر را به مردم واگذار نماید تا مشارکت گسترده طبق رهنمود رهبری معظم گسترده انجام شود. این بیانیه ارتباطی به موضع اصلاح‌طلبان دوم‌خردادی‌ و اعتدالی و امثال روزنامه هم‌میهن ندارد.

‌برخی معتقدند که ردصلاحیت‌ها به دلایل سیاسی بوده و موضوع خالص‌سازی باعث شده است تا عدم تاییدصلاحیت نسبت به دوره‌های قبل بیشتر باشد.

حزب مؤتلفه اسلامی براساس قانون اساسی در قوانین مصوبه مجلس در یازده دوره برگزاری مجلس شورای اسلامی معتقد است که شورای نگهبان نهادی قانونی است که براساس قانون و شرع عمل می‌کند و نقد عملکرد شورای نگهبان با رعایت ادب و از باب نصیحت به ائمه مسلمین هیچ اشکالی ندارد. اما ادعای اینکه شورای نگهبان برخلاف وظایف قانونی خود به دلایل سیاسی و جریانی، افراد را ردصلاحیت می‌کند، چنین نیست و یکی از نقدهای امثال بنده با توجه به نیت شورای نگهبان این است که کسانی را که ردصلاحیت شده‌اند و آن را ناقص می‌دانند، دلایل عدم صلاحیت چند نفر از آنها را اعلام نمایند.

‌آیا فکر می‌کنید بین توقعات رهبری و اقدامات هیئت اجرایی و شورای نگهبان در تایید صلاحیت نامزدها، اختلاف فاحشی وجود دارد؟

اقدامات و برنامه‌های هر شخص یا گروه یا مسئول از جمله شورای نگهبان مربوط به رهبری معظم نیست بلکه مربوط به خودشان است. اقدام هیئت اجرایی وزارت کشور و شورای نگهبان نیز مربوط به آنهاست. مقام معظم رهبری نظرات خود را در بیان تذکر و راهنمایی مطرح می‌فرمایند مگر در مواردی که دستور می‌دهند.

‌این ردصلاحیت‌ها با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، احتمالاً به کاهش مشارکت نیز منجر خواهد شد. این کاهش مشارکت چه تاثیری بر شرایط کشور چه در سطح ملی و چه بین‌المللی خواهد داشت؟

ردصلاحیت نامزدهایی که واجد صلاحیت نیستند یا صلاحیت آنها احراز نمی‌شود، موجب کاهش مشارکت مردم نمی‌شود چراکه تعداد کاندیداها زیاد است و از همه جریان‌ها و جناح‌ها نیز در عرصه انتخابات حضور دارند. مشکلات اقتصادی و نارضایتی مردم قطعاً موجب کاهش مشارکت می‌شود همانطور که در انتخابات گذشته به علت افزایش هزینه‌های مردم، به‌ویژه نرخ ارز و مسکن، در دولت اصلاحات اعتدالی موجب کاهش مشارکت مردم گردید. کاهش مشارکت در انتخابات، پسندیده نیست و اثرات منفی دارد ولو در سطح بین‌المللی هم اثر نگذارد. بنابراین باید سعی همه ما کوشش برای حضور هرچه بیشتر مردم در انتخابات‌ها باشد.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار