| کد مطلب: ۵۳۵۲
عصرِ جدیدِ تحولاتِ غرب آسیـا 

عصرِ جدیدِ تحولاتِ غرب آسیـا 

توافق ایران و عربستان چه تاثیری بر سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و اروپا خواهد داشت؟

توافق ایران و عربستان چه تاثیری بر سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و اروپا خواهد داشت؟

در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ و در نتیجه دو سال مذاکره میان ایران و عربستان، توافقی میان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مساعد بن‌محمد العیبان، وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی به امضا رسید تا در نتیجه آن، فرآیند سیاسی پایان بخشیدن به ۷ سال قطع رابطه دیپلماتیک آغاز شود؛

رابطه‌ای که از ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۴ و در پی ناآرامی‌ها و حمله به سفارت عربستان‌سعودی در تهران و سرکنسولگری این کشور در مشهد قطع شده و روابط دو کشور به سمت تنش رفته بود، با دیدار وزرای امور خارجه دو کشور و سفر هیئت‌های کارشناسی برای بازدید از اماکن دیپلماتیک، از سرگرفته شد تا ضمن حضور هیئت سعودی در تهران و مشهد، درِ سفارت ایران در ریاض نیز پس از ۷ سال باز شود. این توافق از همان ابتدا مورد استقبال کشورهای منطقه قرار گرفت و علاوه بر کشورهای عربی، کشورهای مهم منطقه مانند سوریه و ترکیه نیز از این توافق استقبال کردند؛ میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر خارجه روسیه هم گفته است که کشورش در به ثمر رسیدن این توافق نقش داشته و گفته مسکو «به همراه کشورهایی مانند عمان و عراق و... به این روند سیاسی کمک کرده است». وزارت خارجه ترکیه در بیانیه‌ای از توافق ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارت‌خانه‌های دو کشور پس از ۷ سال استقبال کرد.

در میان واکنش‌های مثبت به از سرگیری روابط میان تهران و ریاض، واکنش کشورهای غربی بیش از سایرین مورد توجه قرار گرفت چراکه به نظر می‌رسید کسی در غرب انتظار نداشت که ایران در میانه فضای ناشی از توقف مذاکرات برای احیای برجام و نارضایتی‌های داخلی، بتواند یکی از مهم‌ترین پرونده‌های منطقه‌ای خود را به سرانجام برساند.

آمریکا و اروپا شوکه شده‌اند؟

در نخستین واکنش ایالات‌متحده به این توافق، یک سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد: «ما از هرگونه تلاش برای کمک به پایان جنگ در یمن و کاهش تنش‌ها در خاورمیانه استقبال می‌کنیم. کاهش تنش‌ها و دیپلماسی به همراه بازدارندگی ستون‌های اصلی سیاستی هستند که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا به آن اشاره کرده است.» آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت: «اگر این توافق واقعاً محقق شود و به‌ویژه اگر ایران به تعهداتش در این توافق عمل کند، اقدام مثبتی انجام شده است.» وزیر امور خارجه ایالات متحده افزود:«از منظر ما، هر چیزی که بتواند به کاهش تنش، جلوگیری از درگیری و مهار اقدامات خطرناک یا بی‌ثبات‌کننده ایران کمک کند، چیز خوبی است، حتی اگر توافقی بین عربستان سعودی و ایران باشد که با مشارکت چین حاصل شده است.» روزنامه وال‌استریت‌ژورنال نیز مدعی شده است که ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا از این توافق ناخشنود است و به ولیعهد عربستان اعلام کرده است که «آمریکا از آشتی‌جویی ریاض با تهران و سوریه که هر دو هنوز تحت تحریم‌های غرب هستند، شوکه شده است.»

در بیانیه اتحادیه اروپا در خصوص این توافق آمده است:«از آنجایی که هم عربستان سعودی و هم ایران اهمیت کانونی برای امنیت منطقه دارند، ازسرگیری روابط دوجانبه آنها می‌تواند به ثبات منطقه در کلیت آن کمک کند.» این بیانیه می‌افزاید: «صلح، ثبات و تنش‌زدایی، اولویت‌هایی در خاورمیانه هستند و [اتحادیه اروپا] آماده است تا در این زمینه با همه طرف‌ها همکاری کند.»

وزارت خارجه فرانسه نیز در بیانیه‌ای با استقبال از این توافق، اعلام کرد که «پاریس موافق هرگونه ابتکاری است که بتواند تاثیر محسوسی بر کاهش تنش و تقویت امنیت و ثبات منطقه‌ای بگذارد.» اولاف شولتز، صدراعظم آلمان نیز در نخستین واکنش گفت: «خوب است که عربستان‌سعودی و ایران می‌خواهند روابط خصمانه کمتری با یکدیگر داشته باشند.» در این میان انگلیس اما ترجیح داد با فاصله زمانی یک‌ماهه به این توافق واکنش نشان دهد؛ سخنگوی نخست‌وزیر انگلیس به این جمله اکتفا کرد که «اگر توافق به‌دست‌آمده منجر به تنش‌زدایی شود، استقبال می‌کنیم».

شبکه خبری فرانسه‌۲۴ در گزارش خود در روز امضای توافق میان حسین امیرعبداللهیان و فیصل بن‌فرحان، وزرای خارجه ایران و عربستان نوشت: «نزدیکی شوکه‌کننده بین عربستان و ایران که به‌شدت برخلاف سیاست دولت‌های غربی در قبال فعالیت‌های هسته‌ای ایران پیش رفته، پتانسیل آن را دارد تا روابط در سراسر منطقه خاورمیانه را متحول کند.»

ناخرسندی غرب از نقش‌آفرینی چین

یکی از نکات قابل‌توجه در نوع واکنش به توافق تهران و ریاض این بود که بسیاری از سران کشورهای اروپایی و وزارت‌خانه‌های این کشور و البته اتحادیه اروپا، ترجیح دادند در اظهارات و بیانیه‌های خود، اشاره‌ای به نقش چین نداشته باشند. این نوع واکنش، تحلیل‌های رسانه‌ای و البته اظهارات دیپلمات‌های اروپایی که می‌خواهند نام‌شان فاش نشود، نشان‌دهنده آن است که نقش‌آفرینی پکن در موضوع پایان ۷سال قطع روابط دیپلماتیک تهران و ریاض، زنگ خطر افزایش نفوذ چین در خلیج‌فارس و خاورمیانه را برای غرب به‌ویژه ایالات‌متحده به‌صدا در آورده است.

همچنین این توافق در برهه‌ای صورت گرفته است که روابط پکن و واشنگتن به واسطه موضوع تایوان و بالُن جاسوسی در یکی از پرتنش‌ترین روزهای خود به سرمی‌برد. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به نقش‌آفرینی چین در این توافق عنوان کرده است که «ایالات متحده از نزدیک رفتار پکن در خاورمیانه و جاهای دیگر را زیر نظر دارد. در مورد نفوذ چین در خاورمیانه یا در آفریقا یا آمریکای لاتین... ما مطمئنا نظاره‌گر تلاش‌های چین برای به‌دست آوردن نفوذ و جای پا در سایر نقاط جهان در راستای منافع خودخواهانه این کشور هستیم.»

جفری فلتمن، مقام ارشد سابق ایالات متحده معتقد است که نقش چین در بازگشایی سفارتخانه‌ها پس از ۷ سال، مهم‌ترین جنبه توافق ایران و عربستان است. این مقام پیشین سازمان ملل می‌افزاید: «این توافق احتمالا به‌عنوان یک سیلی به دولت بایدن و به‌عنوان مدرکی مبنی بر اینکه چین یک قدرت رو به رشد است، تفسیر خواهد شد.»

دانیل راسل، دیپلمات ارشد ایالات‌متحده در امور شرق آسیا در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، بر این باور است که حضور چین در میانجیگری میان ایران و عربستان می‌تواند پیامد مهمی برای واشنگتن به همراه داشته باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که «این غیرعادی است که چین به تنهایی برای میانجیگری یک توافق دیپلماتیک در مناقشه‌ای که طرف آن نیست، اقدام کند. پرسش این است که آیا این یک پیام برای آینده است؟... آیا سفر شی‌جین‌پینگ به مسکو نیز می‌تواند مقدمه‌ای برای تلاش میانجیگرانه چین بین روسیه و اوکراین باشد؟»

در همین راستا، رویترز در آستانه نشست گروه ۷ در ژاپن در گزارشی نوشت: «توافق ایران و عربستان گروه ۷ را به فکر بازاندیشی درباره خاورمیانه انداخته است». براساس این گزارش، یک منبع دیپلماتیک فرانسه که در جمع خبرنگاران صحبت کرده، اما خواسته نامش فاش نشود، گفت: «نوعی بازآرایی در حال انجام است.»

این دیپلمات گفت: «گروه ۷ هم باید بتواند از منافع امنیتی خود که از قضا در راستای امنیت منطقه‌ و امنیت جهان است، محافظت کند.» وی افزود: «توافق ایران-سعودی-چین، نشانه مشکلات ما است. هیچ‌کس از این توافق خبردار نشد. بنابراین لازم است ما دوباره گردهم جمع شویم. گروه هفت تنها زمانی معتبر باقی خواهد ماند که بتواند مشکلات دنیا را مدیریت کند». توافق مهم و تاریخی ایران و عربستان سعودی، که به ۷ سال تنش میان دو کشور مطرح خاورمیانه پایان داده است، قطعا آغاز راهی خواهد بود تا عصر جدیدی را در تحولات منطقه رقم بزند. شکل‌گیری روند کاهش تنش و از سرگیری روابط ایران با کشورهایی همچون بحرین و بازگشت سفیر ایران به امارات، سفر وزیر امور خارجه سوریه به عربستان و آغاز پروسه بازگشت این کشور به شورای همکاری خلیج‌فارس و پایان بحران یمن از نشانه‌های دوران جدید در منطقه است که با نقش‌آفرینی مثبت چین و بدون دخالت کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا که پیش‌تر این منطقه به‌عنوان حوزه نفوذش محسوب می‌شد، انجام شده است؛ در نتیجه این توافق از دو منظر، توجه آمریکا و کشورهای مطرح اروپایی را به خود جلب کرده است؛ نخست آنکه غرب از روند آن مطلع نبوده و پیش‌بینی‌ای از آن نداشته است و سپس آنکه میانجیگری و برنامه‌ریزی آن از سوی چین به‌عنوان رقیب مستقیم ایالات‌متحده صورت گرفته است.

نگاه دیپلمات

در گفت‌وگو با قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه مطرح شد

سیاست دوگانه غرب در قبال تـوافق تهـران-ریـاض

قاسم محبعلی از دیپلمات‌های قدیمی و مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه معتقد است که این تصور که اروپا و آمریکا از توافق ایران و عربستان شوکه شده باشند، خیلی درست نیست. او می‌گوید غربی‌ها مجبور خواهند بود که در قبال توافق تهران و ریاض سیاستی دوگانه را در پیش بگیرند. از یک‌سو از این توافق نفع می‌برند، اما در عین حال تمایلی ندارند که چین به‌عنوان میانجی توافق، همه مزایای آن را از آنِ خود کند.

‌واکنش‌های اتحادیه اروپا، سران کشورهای تروئیکای اروپایی و ایالات‌متحده به توافق ایران و عربستان قابل توجه بود، به نظر می‌رسد غرب انتظار این توافق و ازسرگیری روابط را حداقل در برهه کنونی نداشت. آیا به راستی این کشورها از توافق تهران و ریاض غافلگیر شدند؟

نمی‌توان با قطعیت گفت غرب از این توافق غافلگیر شده است، اما شاید آنها تمایل داشتند که پیش از توافق برای ازسرگیری روابط ایران و عربستان و بالطبع، سایر کشورهای جنوب خلیج‌فارس، از مناقشه موجود در منطقه به‌عنوان ابزار فشاری برای پیشبرد سیاست‌های خودشان در قبال موضوع هسته‌ای و اوکراین بهره‌برداری کنند که این مسئله با میانجیگری چینی‌ها و تغییر سیاستی که در ایران رخ داد و عربستان نیز از آن استقبال کرد، از دست آنها گرفته شد و طبیعتا از این مسئله خیلی خشنود نیستند. با این حال طبیعی است که بخشی از انتظارات آنها هم برآورده شده چراکه بخشی از مباحث مرتبط با برجام و مذاکرات به سیاست خاورمیانه‌ای ایران ارتباط داشت که آنها مدعی بودند ایران علیه امنیت خاورمیانه، خلیج‌فارس و حوزه‌های نفتی انجام می‌دهد که با این توافق به نظر می‌رسد آن تهدید به‌زعم غرب برداشته شده، اما نتوانستند امتیازی در قبالش دریافت کنند.

‌این توافق در میان‌مدت و بلندمدت چه تاثیری بر سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و اروپا خواهد داشت؟ آیا براساس تعبیر رویترز، این توافق قدرت‌های بزرگ را به فکر بازاندیشی در خاورمیانه انداخته است؟

باید به این نکته توجه کنیم که سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و اروپا یکسان نیست و اگر نگوییم در رقابت و تقابل هستند، حداقل اختلافاتی در این زمینه دارند. آمریکا به این دلیل که دیگر یکی از صادرکنندگان نفت است، نیازی به نفت خاورمیانه ندارد، اما تا جنگ جهانی دوم و تا دو دهه اخیر، مهم‌ترین مسئله‌اش امنیت صادرات و انرژی و انتقال جریان نفت با حجم مناسب بود، اما دیگر این سیاست را ندارد و بخشی از نیازهای آمریکا دیگر با خاورمیانه مرتبط نیست. این در حالی است که اروپا همچنان به مسئله خصوصا گاز و پس از آن نفت نیازمند است و البته اروپا همسایه خاورمیانه است و از نظر امنیتی و سیاسی، مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا مستقیما بر امنیت اروپا تاثیر می‌گذارد. برای مثال مسئله مهاجرت از سمت سوریه، عراق، ایران و سایر کشورها، مشکلاتی برای اروپا پدید آورده و این قاره را درگیر کرده است که این مسائل چندان برای ایالات متحده وجود ندارد. با این حال آمریکایی‌ها مدت‌هاست که به‌دنبال تغییر سیاست در خاورمیانه هستند تا توجه‌شان را از این منطقه برداشته و متوجه شرق آسیا و مهار چین کنند. بنابراین در این مورد نیز شاید خیلی تطابقی میان سیاست اروپا و آمریکا وجود نداشته باشد؛ به این معنا که اروپا به اندازه آمریکا از سمت چین احساس تهدید نمی‌کند و مسئله عمده اروپا، مسئله روسیه و تهدید ژئوپلیتیک و سرزمینی که این قاره از سمت مسکو دارد، است. بنابراین تفاوت‌هایی در سیاست‌های اروپا و آمریکا وجود دارد؛ اروپا علاقه‌مند به ثبات، امنیت، توسعه و سرمایه‌گذاری به‌خصوص در حوزه انرژی در خاورمیانه است، اما آمریکا شاید دیگر آن علایق سابق را نداشته باشد. در نتیجه به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها سیاست خود در قبال خاورمیانه را مدت‌هاست که تغییر داده‌اند و دخالت مستقیمی جز در مسئله اسرائیل در خاورمیانه ندارند، اما اروپایی‌ها به‌ویژه فرانسه و کشورهای شرق آسیا به‌شدت علاقه‌مند به حضور در خاورمیانه هستند.

‌میانجیگری و نقش چین در این توافق تا چه میزان بر نوع واکنش غرب تاثیر گذاشته است. آیا می‌توان سفر رئیس‌جمهور فرانسه به پکن و تلاش برای پایان دادن به بحران اوکراین به کمک پکن را ناشی از همین نقش‌آفرینی دانست؟

چین از موضوع اختلافات ایران با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و جنگ اوکراین حداکثر بهره‌برداری را برای حضور بین‌المللی موثر و تاثیرگذار می‌برد؛ پکن البته به نظر نمی‌رسد که خیلی از جنگ اوکراین راضی باشد چراکه این بحران، پروژه بزرگ آنها یعنی «یک کمربند-یک جاده» را که شامل ایجاد یک کریدور بزرگ به اروپا است، با مشکل مواجه کرده و به‌همین دلیل هم به نفع آنها و هم به نفع اروپاست که این جنگ پایان یابد. با این حال چینی‌ها از این فرصت استفاده هم می‌کنند. این در حالی است که در اروپا موضع واحدی در قبال نقش‌آفرینی چین وجود ندارد و به غیر از فرانسه و یک یا دو کشور دیگر مانند مجارستان، علاقه‌ای به پایان بخشیدن با سرعت به جنگ ندارند. کشورهای دیگری مانند آلمان، انگلیس و آن سوی اقیانوس اطلس یعنی آمریکا به‌دنبال این هستند که از طریق جنگ، روسیه را به زانو دربیاورند و این تفاوت سیاست موجب شده که فرانسه برخلاف آمریکا و باقی کشورهای اروپایی، علاقه‌مند به طرح صلح چین باشند. سفر امانوئل مکرون به پکن نیز برنامه‌ریزی شده بود تا بتوانند با طرح صلح چین برای آتش‌بس در اوکراین همراه شوند. البته قطعا برنامه‌ریزی این سفر پیش از برنامه‌ریزی برای حضور وزرای خارجه ایران و عربستان صورت گرفته است.

‌ اینکه چین در توافق ایران و عربستان نقش داشته در نوع واکنش آمریکا و اروپا به این توافق و ازسرگیری روابط تاثیرگذار بوده است؟

غرب مجبور است سیاستی دوگانه نسبت به این توافق داشته باشد؛ به این معنا که به‌رغم آنکه از ثبات در خاورمیانه نفع می‌برد، اما از سوی دیگر اینکه، این ثبات توسط یک کشور رقیب برنامه‌ریزی و میانجیگری شده و امتیازش را هم آن کشور کسب کرده، که این مسئله برای آنها خوشایند نیست. در عین حال اما کاری که چین انجام داده، هم به نفع آمریکا و هم به نفع اروپاست، اما اینکه خودشان این کار را انجام ندادند و نقشی در مدیریت آن نداشتند، طبیعی است که بسیار محتاطانه و محافظه‌کارانه با آن برخورد کنند.

‌قدم بعدی چین در منطقه خاورمیانه چه خواهد بود؟ آیا توافق ایران و عربستان مقدمه‌ای بر نقش جدید پکن در غرب آسیا و خلیج‌فارس خواهد بود؟

چینی‌ها سرمایه‌گذاری‌های بزرگی در کشورهای جنوب خلیج‌فارس دارند و همینطور بزرگترین مصرف‌کننده انرژی خلیج‌فارس و این منطقه هستند؛ در نتیجه امنیت و ثبات خاورمیانه برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است و طبیعتا صلح در این منطقه برای آنها بسیار مهم است. با توجه به همین مسئله نیز ممکن است بخواهند در موضوع صلح خاورمیانه و حل مناقشه اسرائیل و فلسطین نیز ورود کنند و دیپلماسی خود را در قبال این موضوع نیز مانند آمریکا و اروپا فعال کنند، چراکه هم روابط بسیار گسترده‌ای با تل‌آویو دارند و هم این گستردگی روابط با کشورهای عرب خاورمیانه وجود دارد.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار