| کد مطلب: ۱۲۷۵۱

توافق نانوشته برای مدیریت تنش

علم صالح

علم صالح

استاد دانشگاه ملی استرالیا

۱

 

به نظر من گفت‌وگو میان ایران و آمریکا از طریق واسطه‌های منطقه‌ای در جریان است و نمی‌توان گفت که گفت‌وگویی میان طرفین وجود ندارد. نه‌فقط گفت‌وگو میان دو طرف وجود دارد، بلکه توافق‌هایی بین تهران و واشنگتن شکل گرفته‌است که نه‌فقط جلوی تشدید تنش را بگیرد، بلکه به‌طور مستقیم با یکدیگر درگیر نشوند. احتمالًا در این مورد توافق نانوشته‌ای وجود داشته‌باشد که البته تفسیرهای مختلف از آن ممکن است باعث بروز مشکلاتی شده‌باشد یا اینکه خواسته یا ناخواسته دو طرف خط‌های قرمزی را که برای هم ترسیم کرده‌اند، زیر پا بگذارند. اما آن چیزی که باعث شده‌است تنش‌ها آنگونه که تصور می‌شد بالا نرود، این بود که هم تهران و واشنگتن به شکل عقلانی (از منظر روابط بین‌الملل) از عواقب هرگونه رودررویی مستقیم آگاه باشند و بدانند که نه هیچ‌یک از این دو کشور و نه کلیت منطقه تاب تحمل یک جنگ طولانی منطقه‌ای را ندارد.

۲

 

به نظر من ریسک رویارویی مستقیم وجود ندارد. من نمی‌توانم تصور کنم که مواجهه‌ای مستقیم اتفاق بیفتد یا حمله‌ای به ایران انجام شود. دلایل این امر هم بسیار ساده است. دلیل نخست این است که ایران کشوری در آستانه اتمی شدن است و هرگونه حمله نظامی غیرموجه به ایران می‌تواند یک بار برای همیشه ایران را مجاب کند که به سمت اتمی شدن میل کند. مسئله این است که هر حمله‌ای از سوی آمریکا یا هر طرفی دیگر به ایران به لحاظ حقوق و عرف بین‌الملل غیرموجه است، چراکه ایران مستقیماً هیچ دخالتی در وقایع چند ماه اخیر منطقه نداشته‌است و این گروه‌های غیردولتی منطقه‌ای بوده‌اند که دست به اقدامات تهاجمی زده‌اند. هرچند از منظر غرب این گروه‌ها منتسب به ایران هستند، اما اینگونه انتساب‌ها نمی‌تواند ایران را هدفی مشروع تلقی کند. دلیل دومی که باعث می‌شود حمله به ایران دور از ذهن باشد، قدرت نظامی ایران است. ایران از لحاظ نظامی دست‌کم تا شعاع ۲۰۰۰ کیلومتر امکان ضربه زدن به منافع آمریکا را دارد. آمریکا هنوز ۵۰ هزار سرباز در منطقه دارد که هرچند پراکنده هستند، اما در تیررس موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته ایرانی هستند. دلیل سوم این است که آمریکا در سطح جهان به‌شدت با مسائل مهم‌تری دست‌وپنجه نرم می‌کند. اگر قرار باشد واشنگتن وارد یک نبرد تازه شود، رقبای واشنگتن بسیار خرسند خواهند شد، چراکه ممکن است شروع درگیری با ایران دست آمریکا باشد، اما پایانش دست این کشور نخواهد بود. آمریکا در ۲۳ سال گذشته خاطرات بسیار تلخی از خاورمیانه دارد و متوجه شده‌است که بمباران و موشک‌باران نمی‌تواند اهداف آمریکا را محقق کند؛ واشنگتن این موضوع را در افغانستان، یمن، عراق، سوریه و حتی لیبی به عینه دریافت. این مسئله باعث شده‌است که افکار عمومی آمریکا و جامعه جهانی در مقابل چنین اقدام‌هایی به دولت آمریکا فشار وارد کنند. امروز ما در جنگ غزه هم شاهد هستیم که در درازمدت قدرت نظامی به تنهایی تعیین‌کننده نیست. به همین دلایل من هرگونه جنگ گسترده بین ایران و آمریکا را منتفی می‌دانم. در مورد ایران هم شرایط کاملاً واضح است که با در نظر گرفتن شرایط داخلی و به‌ویژه وضعیت اقتصادی، تهران به‌هیچ‌وجه مایل نیست وارد درگیری‌ای شود که به راحتی می‌توان از آن اجتناب کرد.

۳

 

فارغ از اینکه گفت‌وگوی مستقیم را به‌عنوان بهترین راه‌حل در نظر بگیریم، به نظر من دو طرف باید رویکرد خودشان را نسبت به منطقه تغییر دهند و فهم خود را از تهدید متحول کنند. آمریکا باید واقعیت‌های خاورمیانه را بپذیرد. ایران هم به همچنین باید واقعیت‌های منطقه را قبول کند. واقعیت این است که ما با خاورمیانه‌ای جدید مواجه هستیم که لازمه این خاورمیانه جدید، یک نسخه امنیتی، سیاسی و یا حتی اقتصادی جدید است. این مسائل با رویکردهای سنتی نظامی‌محور برای مواجهه با مشکلات، حل‌وفصل نمی‌شوند. فهم واشنگتن و تهران از خاورمیانه باید دچار تحول شود. چیزی که بین ایران و آمریکا در خاورمیانه رخ می‌دهد، ایجاد توازن قدرت نیست بلکه ایجاد توازن تهدید است. دو طرف تهدیدهایی را علیه یکدیگر در منطقه ایجاد کرده‌اند که باعث شود طرف مقابل به دلیل نگرانی از این تهدیدها تمایلی به ورود به یک جنگ گسترده نداشته‌باشد. به همین خاطر است که من فکر می‌کنم این رویکرد باید تغییر پیدا کند. راهکار تحویل رویکرد دوطرف از طریق گفت‌وگو و از طریق به رسمیت شناختن دغدغه‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی طرف مقابل می‌شود. آمریکا باید بپذیرد که اشتباه‌های تاریخی‌اش در منطقه منجر به قدرت گرفتن ایران شده‌است. ایران هم از طرف دیگر باید بپذیرد که تبدیل شدن به یک قدرت هژمون در منطقه همیشه تهران را، چه از طرف قدرت‌های جهانی و چه از طرف قدرت‌های منطقه‌ای، در معرض خطر قرار خواهد داد. قدرت هژمون ایران در منطقه هیچ‌کس را خوشحال نخواهد کرد. به نظر من مسئله بیشتر رویکرد است تا رفتارهای عملی و اجرایی.

 

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی