| کد مطلب: ۲۹۶۶۷

روایت تلخ مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو: از همان هفته اول که آمدم کمبود دارو داشتیم

مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو در پنجمین کنگره فارماکواپیدمیولوژی در دانشگاه علوم پزشکی تهران به طور صریح به مشکلات و کاستی‌های نظام دارویی کشور پرداخت. سخنان او نه‌تنها به مسائل فنی و علمی داروها محدود نشد، بلکه پرده از سیاست‌گذاری‌های غلط، آمارسازی‌های نادرست و بی‌توجهی به ابعاد اجتماعی مصرف دارو و سلامت در ایران برداشت.

روایت تلخ مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو: از همان هفته اول که آمدم کمبود دارو داشتیم

به گزارش هم‌میهن آنلاین و به نقل از جماران، اکبر عبداللهی‌اصل در ابتدای سخنان خود با اشاره به تجربه‌ شخصی‌اش پس از ورود به سازمان غذا و دارو، گفت: از همان هفته اول که وارد سازمان غذا و دارو شده‌ام، با کمبود و درگیری در دسترسی به دارو از نبود کوتریموکسازول تزریقی و مترونیدازول در اورژانس بیمارستان‌ها درگیر هستیم. در میانه‌ی این کمبودها به یاد یکی از مسئولان وزارت بهداشت افتادم که به‌جای ارائه راه‌حل جدی برای کمبودهای دارویی، پیشنهاد کرد «جعبه خالی بگذارید تا صدایی درنیاید!» این سخن، معنایش روشن است؛ مهم این است که کسی شکایت نکند و صدایی در نیاید حتی اگر دارو به بیماران نرسد.

ادعای پرمصرف‌ترین کشور در دنیا: یک آمار بدون پشتوانه

یکی از مباحث اصلی که عبداللهی‌اصل به آن پرداخت، ادعای «پرمصرف‌ترین بودن ایران در جهان» از نظر مصرف دارو بود؛ ادعایی که به گفته او بارها از سوی برخی محافل رسمی و غیررسمی مطرح شده است. وی با لحنی انتقادی پرسید: «اصلاً کدام شیر پاک‌خورده‌ای چنین ادعایی کرده است؟ ما مرتب می‌شنویم که می‌گویند ایران پرمصرف‌ترین کشور دنیاست. اما وقتی به آمارها نگاه می‌کنیم، حقیقت چیز دیگری است.»

وی توضیح داد: «اگر واقعاً ما پرمصرف‌ترین بودیم، با در نظر گرفتن حجم یک و نیم تریلیون دلاری بازار جهانی دارو، و حتی اگر فقط یک‌دهم درصد از این سهم را داشتیم، بازار دارویی ایران باید حدود 20 میلیارد دلار می‌شد، اما الان با زور به 4 میلیارد دلار رسیده‌ایم. سرانه مصرف جهانی دارو، با احتساب تمام قاره آفریقا، حدود 170 تا 180 دلار است؛ در حالی که سرانه ما 50 دلار است. چطور می‌توانیم مدعی پرمصرف‌ترین بودن باشیم؟»

فریب در روش‌های آماری: از مصرف عددی تا محاسبه غلط

مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو از روش‌های آماری مورد استفاده در وزارت بهداشت نیز انتقاد کرد. او گفت: «10 تا 15 سال است که از ملاکی به نام «مصرف عدد دارو» استفاده می‌کنند و ادعا می‌شود که 99 درصد از داروی کشور تولید داخل است مثلاً وقتی یک داروی سوسپانسیون را با یک آمپول جمع می‌زنند، می‌گویند دو عدد دارو مصرف شده است، در حالی که این اصلاً معیار درستی نیست. این روش آمارگیری، ما را به نتایج گمراه‌کننده می‌رساند.»

عبداللهی‌اصل در بخش دیگری از سخنان خود به گستره وسیع‌تر نظام سلامت اشاره کرد. او معتقد است که سلامت تنها به دسترسی به دارو خلاصه نمی‌شود. سلامت، حق یک انسان است. اما آیا فقط همین یک حق را داریم؟ غذا را همه مصرف می‌کنند، در حالی که دارو را تنها درصدی از جامعه. ما از عوارض غذا، از باقیمانده سموم و کودهای شیمیایی، از تاثیر مکمل‌های غذایی، از آنتی‌بیوتیک‌هایی که در مواد غذایی مصرف می‌شوند، غافلیم. این‌ها همه هزینه معنوی و مادی برای جامعه دارد، اما ما ورود جدی به این حوزه‌ها نداشته‌ایم.»

به گفته عبداللهی‌اصل، ما بنا به دلایلی منابع تأمین مواد اولیه داروی کشور را از اروپا به آسیای جنوب شرقی تغییر دادیم. این تغییر اگرچه شاید در ظاهر مشکل کمبود مواد اولیه را حل کرده باشد، اما کیفیت و اثربخشی دارو را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی به‌ناچار به سراغ منابع آسیایی می‌رویم، ممکن است استانداردهای فارماکوپه را پاس کرده باشند، اما در عمل، عوارض جانبی بیشتر می‌شود. همین‌جا دعوا میان تولیدکنندگان و نظام سلامت آغاز می‌شود. ما کتاب‌ها و استانداردهایی داریم که می‌گویند دارو اگر بایوکووالانس با داروی اصلی داشته باشد، همان داروست. اما آیا در جامعه هم این‌گونه است؟ این سخنی است که سالهاست اهالی فرهنگستان علوم پزشکی به نام ژنریک تاکید بر آن می کنند و تلویحا عنوان می کنند که شما بی‌خود می کنید که داروی اصلی را می خواهید در حالی که در اینجا باید اثرات اجتماعی دارو را نیز مدنظر گرفت.

جامعه، داروی برند و روان‌شناسی مصرف

مدیرکل امور دارویی سازمان غذا و دارو به جنبه‌های اجتماعی و روانی مصرف دارو هم اشاره کرد و گفت: «بیماران اعصاب و روان که تجربه‌های تلخی از دوران جنگ داشته‌اند، اگر به جای داروی برند، یک داروی ژنریک داخلی دریافت کنند که اثربخشی لازم را نداشته باشد، دوباره به شرایط بد روانی برمی‌گردند. ما باید اثرات اجتماعی و فرهنگی داروها را هم ببینیم. اینجا دیگر فقط بحث فارماکواپیدمیولوژی نیست؛ اینجاست که علوم اجتماعی اهمیت می‌یابد. ما تاکنون به این ابعاد توجه نکرده‌ایم و همین غفلت به اعتماد بیماران لطمه می‌زند.».»

او به تجربه‌ای از دوره قبل اشاره کرد: «بیماران تنفسی از اسپری‌های بینی تولید داخل شکایت داشتند. من مأمور شدم با انجمن تنفس و دو شرکت‌ تولیدکننده داروهای تنفسی جلسه بگذارم و مشکل را حل کنیم. مشخص بود که نیاز به واردات محصول مشابه باکیفیت داشتیم، اما سیاست‌گذاری‌های فرهنگستان علوم پزشکی اجازه این کار را نمی‌داد در همان جلسه مسئول فنی یکی از این شرکت های تولیدکننده اظهار داشت که من بعد از 25 سال کار در صنعت دارویی فهمیدم دارو باید در مطب و بالین بیمار جواب بدهد، نه در لوله آزمایشگاه.»

رگولاتورها، دور از واقعیت جامعه

عبداللهی‌اصل همچنین با بیان اینکه در حالی که جامعه امروز از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها به دانش روز دنیا دسترسی دارد، برخی سیاست‌گذاران داخلی همچنان در فضایی جدا از واقعیت‌ها تصمیم می‌گیرند، تصریح کرد: رگولاتور ما می‌گوید اگر ماده اولیه فارماکوپه را پاس کرد، پس کیفیت مانند همان اصل داروست. اما جامعه این را قبول ندارد و تجربه بیمار چیز دیگری می‌گوید. آیا وقت آن نرسیده که ما دیدگاه جامعه‌شناسانه و روانشناسانه را هم وارد تصمیم‌گیری‌های دارویی کنیم؟»

سخنان عبداللهی‌اصل در پنجمین کنگره فارماکواپیدمیولوژی، نقبی عمیق به ساختار معیوب نظام دارویی کشور زد. او به‌روشنی نشان داد که تنها با اتکاء به آمارهای ناقص، سیاست‌های محدودکننده و بی‌توجهی به ابعاد اجتماعی مصرف دارو نمی‌توان انتظار داشت مردم به نظام سلامت اعتماد کنند. تغییر منابع تأمین دارو، حذف صداهای منتقد، پافشاری بر آمارهای نادرست و ممنوعیت واردات داروهای باکیفیت برای رفع نیاز واقعی بیماران، همگی دست به دست هم داده‌اند تا چالش‌های امروز نظام سلامت را پیچیده‌تر کنند.

 

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار