| کد مطلب: ۹۰۲۲

قطاری که به حرکت درآمده است

تأثیر عادی‌سازی رابطۀ سعودی با اسرائیل بر ایران

تأثیر عادی‌سازی رابطۀ سعودی با اسرائیل بر ایران

جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا از نهایی شدن چارچوب توافق برای عادی‌سازی رابطه بین اسرائیل و عربستان سعودی خبر داده است. کربی بدون اشاره به جزئیات، تأکید کرده است که در موضوعی بدین پیچیدگی، دو طرف باید امتیازاتی ارائه کنند.
سعودی‌ها در سال 2002 با ارائۀ طرحی تحت عنوان «ابتکار صلح عربی» موافقت خود را با عادی‌سازی رابطه با اسرائیل در برابر تأسیس کشور مستقل فلسطینی در مرزهای قبل از جنگ ژوئن 1967 اعلام کردند. طبق این طرح، در صورت عقب‌نشینی اسرائیل از کرانۀ باختری و بیت‌المقدس شرقی، عموم کشورهای عرب با اسرائیل رابطۀ عادی برقرار خواهند کرد.
اینک اما به نظر می‌رسد که سعودی‌ها از تشکیل کشور فلسطینی با پایتختی بیت‌المقدس شرقی به‌عنوان شرطِ به‌رسمیت شناختن اسرائیل و برقراری رابطه با آن، عقب‌نشینی کرده‌اند. سخنان کربی در مورد ضرورت انعطاف دو طرف برای دستیابی به توافق صلح نیز از همین عقب‌نشینی حکایت دارد.
طبق گزارش‌های رسانه‌های معتبر، در برنامۀ عادی‌سازی رابطۀ سعودی با اسرائیل، دستیابی به توافق امنیتی با آمریکا نقشی مهمتر از تشکیل کشور فلسطینی پیدا کرده است. سعودی در درجۀ نخست خواهان تضمین امنیت خود از سوی آمریکا در برابر هرگونه تهدید خارجی است و مسئلۀ فلسطین به اولویت بعدی آن تبدیل شده است.
از همین رو، به نظر می‌رسد که عربستان در صورت دریافت تضمین امنیتی از آمریکا، به عادی‌سازی رابطه‌اش با اسرائیل رضایت دهد؛ مشروط بر اینکه فقط «امکان تشکیل کشور مستقل فلسطینی» از بین نرود.
گفته می‌شود جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بر سرِ همین موضوع به توافق رسیده است. به عبارت روشن‌تر، بایدن از نتانیاهو خواسته است که در برابر عادی‌سازی رابطه با عربستان، از اقدامی که امکان تأسیس کشور فلسطینی را از بین ببرد، خودداری کند. این به معنای خودداری اسرائیل از الحاق بخشی از سرزمین‌های فلسطینی و انصراف از ایجاد شهرک‌های یهودی‌نشین جدید در کرانۀ باختری است و نه چیزی فراتر از آن.
در واقع، پذیرش چنین تعهدی از سوی نتانیاهو چه‌بسا تداوم بقای دولت راستگرای افراطی او را نیز به خطر نیاندازد. نتانیاهو در برابر ملی‌گرایان نژادپرست متحد خود می‌تواند مدعی شود که فقط به دوره‌ای از خویشتن‌داری در موضوعِ گسترش شهرک‌ها تن در داده و به‌جای آن، عادی‌سازی رابطه با سعودی‌ها را به دست آورده است. او به‌زعم خود می‌تواند شرکایش را متقاعد کند که به محض افتادن آب‌ها از آسیاب و به قدرت رسیدن جمهوری‌خواهان در آمریکا، به پشتوانۀ حمایت آنان، روند بلعیدن کرانۀ باختری را از سر خواهد گرفت بدون آنکه در آن شرایط کاری از سعودی‌ها برآید!

ظاهراً نتانیاهو بر این باور است که احزابِ صهونیست مذهبی و اقتدار یهود به این معامله رضایت می‌دهند و دست او را برای توافق با سعودی‌ها باز می‌گذارند. به همین دلیل هم گفته است که شرکای افراطی‌اش در کابینه زیاد حرف می‌زنند اما به هنگام تصمیم‌گیری «عاقلانه» عمل می‌کنند!
اینکه آیا شرکای افراطی نتانیاهو نهایتاً با توافقنامۀ احتمالی کنار خواهند آمد یا خیر، محل تردید است. همینطور اینکه آمریکا بخواهد اعتبار عادی‌سازی رابطه با عربستان را در سبد کابینۀ منفور و منزوی نتانیاهو قرار دهد نیز جای شک بسیار دارد. با این همه، قطار عادی‌سازی رابطۀ سعودی با اسرائیل به حرکت درآمده است و چه‌بسا بر سر راه خود، نتانیاهو را مجبور به تغییر ترکیب کابینه و یا وادار به برگزاری انتخابات زودهنگام کند.
عادی‌سازی رابطۀ سعودی با اسرائیل، به معنای هموار شدن راهِ عادی‌سازی حدود 50 کشور عرب و اسلامی با اسرائیل خواهد بود و همین نکته است که این ماجرا را بی‌نهایت مهم می‌کند.
پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عموم کشورهای اسلامی، سیاست «نابودی اسرائیل» بسیار بیش از گذشته هزینه‌مند خواهد شد و فشارها به جمهوری اسلامی و گروه‌های همسوی آن در لبنان و نوارغزه و سوریه و عراق به‌طور بی‌سابقه‌ای افزایش خواهد یافت.
اگر جمهوری اسلامی بخواهد از راه نظامی و تهدیدهای سخت‌افزاری مسیر عادی‌سازی رابطۀ عربستان با اسرائیل را سد کند، نه‌فقط روابط احیاءشده‌اش با سعودی‌ها به مخاطره خواهد افتاد بلکه با خشم دیگر کشورهای اسلامی نیز روبه‌رو خواهد شد. بنابراین به نفع جمهوری اسلامی است که با تکیه بر نفوذی که در لبنان و دیگر کشورهای منطقه دارد، خود رأساً ابتکار دیپلماتیک را برای تأسیس کشور فلسطینی به دست گیرد.
چنین ابتکاری مستلزم تجدیدنظر در سیاست خارجی مرسوم است، اما این تجدیدنظر سبب ارتقاء بی‌سابقۀ موقعیت ایران در منطقه و سطح جهان خواهد شد. در واقع، تنها جمهوری اسلامی در خاورمیانه از ابزارها و امکانات لازم برای کمک به تشکیل کشور مستقل فلسطینی برخوردار است. اگر جمهوری اسلامی در این برهۀ تاریخی از امکانات منطقه‌ای خود، در این جهت استفاده نکند، سه اتفاق مهم خواهد افتاد.
نخست، عادی‌سازی رابطۀ سعودی و دیگر کشورهای عرب و اسلامی با اسرائیل، بدون دریافت هرگونه ضمانت واقعی برای تشکیل کشور فلسطینی. دوم، تشکیل جبهۀ متحد اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه علیه ایران پس از به سرانجام رسیدن روند عادی‌سازی. سوم، تضعیف فزایندۀ ابزارها و امکانات منطقه‌ای ایران و از اثر افتادن آنها. همۀ این اتفاقات را می‌توان با تجدیدنظر در سیاست خارجی خنثی کرد و معادله را به‌طور کامل به نفع ایران تغییر داد.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار