| کد مطلب: ۲۱۲۶۰

پزشکیان به دنبال «پل» است؛ به «اون یکی» گفتن گیر ندهیم

پزشکیان به دنبال «پل» است؛ به «اون یکی» گفتن گیر ندهیم

مهم نیست پزشکیان بگوید این یا بگوید اون. مهم این است که دیوارها را بردارد و پل بکارد. اگر کرباسچی در دوران شهرداری تهران نرده‌ها را برمی‌داشت و گل می‌کاشت کار او هم این است که دیوارها را برچیند و پل بزند.

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: 

همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد به جای توجه به متن سخنان رییس جمهوری در اولین نشست خبری حاشیه‌های آن همچنان پررنگ شده در حالی که رییس جمهور پزشکیان بر آن است تا گسل‌ها را پر کند و به جای دیوارکشی‌های تازه و تعمیق شکاف‌ها و دره‌ها در پی ایجاد پل و رفع مشکلات است. او اما از دو سو تحت فشار است: 

  یک طرف اندیشه کیهانی و پایداری است که در حال و هوای سه سالِ تمام شده‌اند و نمی‌توانند باور کنند زمانه، دیگر شده است.

  اینان که در ایام انتخابات، مسعود پزشکیان را بیرون از جبهۀ انقلاب می‌دانستند و از باقر قالیباف و سعید جلیلی می‌خواستند برای جلوگیری از پیروزی پزشکیان و اصلاح‌طلبان ائتلاف کنند حالا توقع دارند پزشکیان راه مرحوم رییسی را ادامه دهد! اما اگر قرار بر ادامه راه مرحوم رییسی بود چرا از دو نامزد اصلی مدعی ادامه راه او نخواستند انصراف ندهند و بمانند؟ شاید چون قالیباف هم منتقد آن راه بود و جلیلی هم زیاد اصرار نداشت خود را به آن شیوه گره بزند.

      تکلیف این جماعت روشن است. هرگز گمان نمی‌کردند روند سه سالۀ حذف و خالص‌سازی‌یی که به علی لاریجانی هم رحم نکرد متوقف شود و خواب‌ها دیده بودند.

    برخی‌شان بر شورای نگهبان هم خرده گرفتند که چرا با تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان رقابت را از دایره خودی‌ها بیرون برد. مشکل البته در کاهش فاحش نرخ مشارکت در چند انتخابات قبل بود که یک خطر جدی به حساب می‌آمد و با تأیید دکتر پزشکیان در واقع برای ترمیم آن و رفع این تهدید جدی تدبیری اندیشیده شد. مضافا به این که تندروها زیاده دور برداشته بودند و با توجه به ناترازی در همه عرصه‌ها در غیاب دولتی متکی به آرای عمومی هر تصمیمی شوک آور و جراحی‌گونه می‌توانست بازآفرین بحران سیاسی (۸۸)، معیشتی (۹۸) و فرهنگی و سبک زندگی (۱۴۰۱) باشد.

    خشم این طرف قابل درک است که چرا رییس جمهور پزشکیان صریح و روشن گشت ارشاد را موجب آزار دانسته یا از ضرورت پیوستن به اف‌ای‌تی‌اف گفته یا تصریح کرده در پی صدور انقلاب نیستیم و با آمریکایی‌ها هم برادریم و با کسی دعوا نداریم یا برای تمام وجوه اعتراضات ۸۸ از لفظ فتنه استفاده نکرده و گفته هر که فکر می‌کند خود او بر حق است و دیگری نه

 طبیعی است که ادبیات پزشکیان با اینها تفاوت دارد و مانند سلف خود عین ادبیات رسمی را طابق النعل بالنعل تکرار نمی‌کند اگرچه بر سیاست‌های کلی  و برنامۀ هفتم توسعه و سند چشم‌انداز ۲۰ ساله تأکید می‌ورزد.

   این نوشته متوجه این جماعت نیست که اگر چه با از دست‌دادن مناصب اجرایی به نهادهای بیرون دولت  می‌کوچند مانند بنیاد مستضعفان و کمیتۀ امداد و ستاد اجرایی و صدا وسیما  و خدای ناکرده بی‌کار نمی‌مانند (‌جالب‌تر از همه وزیر دانشمند آموزش و پرورش دولت قبل است که رفته بنیاد مستضعفان پست گرفته تا نشان دهد چقدر عاشق مدرسه و معلمی بوده!) اما با این همه دولت و قدرت اجرایی و بورس و وام عشقی و چای دبش را هم برخی‌شان و نه همه‌شان خیلی دوست داشتند و بدجوری دل‌شان برای آن سه سالِ رفته بی قرار است.

روی سخن نه با اینهاست که امکانی را از کف داده‌اند که با کسانی است که به رییس جمهور پزشکیان گیر داده‌اند چرا درباره رفع حصر آخرین نخست‌وزیر ایران از لفظ «اون یکی» استفاده کرده و مشخصاً گفته «مشکل آقای کروبی حل شده و آن یکی را هم پی‌گیری می‌کنیم.»

  البته همه متوجه شدند که منظور او از «آن یکی» کیست و حتی "یکی" هم نیست و همسر مهندس موسوی را هم در بر می‌گیرد اما کسی که می‌گوید با آمریکایی‌ها هم برادریم و در پی وحدت است و می‌توان حدس زد در انتخابات ۸۸ به کی رأی داده و چه نظری درباره اتفاقات بعد داشته قطعاً قصد توهین نداشته است. 

   به ۴ دلیل: یکی این که شاید نام را یک لحظه فراموش کرده باشد. دو این که جنس ادبیات او این‌گونه است و "این و اون" را برای دیگران هم به کار می‌برد و چندان در قید الفاظ نیست و البته صمیمیت و صداقت مسعود پزشکیان قابل انکار نیست. سه این که اگر الفاظ پرطمطراق به کار می‌بُرد اما در عمل پی نمی‌گرفت خوب بود؟ وقتی می‌خواهد حل کند طبعا نباید اسیر الفاظ شود.

  چهارم هم این که کافی است با دیگران و مثلا با آقای علی مطهری مقایسه شود که اگرچه نمی‌گفت "این یا اون" اما لفظ "فتنه" را هم به کار می‌برد ولو موسع و پزشکیان مطلقا نه. مهم این بود نه گفتن "اون یکی".     جدای اینها مگر وقتی می‌گوییم "یکی بود یکی نبود غیر خدا هیچ کی نبود" در این یکی و اون یکی اهانتی نهفته است؟!

  آخرین نخست‌وزیر ایران خود محظورات دکتر پزشکیان را درک می‌کند و با هر متر و معیار رییس جمهور کنونی بیشتر به اردوگاه او - چپ سنتی- نزدیک است تا رییس جمهور اسبق که اصلاح طلبان با علم به اصلاح‌طلب نبودن برای او آن قدر مایه گذاشتند.

   پزشکیان فرصتی استثنایی است هم برای حاکمیت و هم جامعه. چون به دنبال آن است که پل بزند و از ارتفاع دیوارها بکاهد و اگر بتواند دیوارها را برچیند.

مشکل جامعۀ ایران دیوارهاست. هم در ذهن‌ها هم در عالَم واقع. اولین کاری که غلامحسین کرباسچی در آغاز شهرداری تهران در سال ۱۳۶۹ انجام داد هم این بود که دیوارها و نرده‌های پارک‌ها را برداشت. توجیه ظاهری این بود که پشت دیوارها مأمن معتادان شده و مردم عملا نمی‌توانند از همۀ محوطۀ بوستان‌ها استفاده کنند. اما پیام نمادین و مهم‌تری هم داشت که مجلۀ گل‌آقا درک کرد و زیر کارتونی نوشت: نرده‌ها را برداشته جای آن گل کاشته!

    مهم نیست پزشکیان بگوید "این" یا بگوید "اون". مهم این است که دیوارها را بردارد و پل بکارد. اگر کرباسچی در دوران شهرداری تهران نرده‌ها را برمی‌داشت و گل می‌کاشت او هم باید دیوارها را  برچیند و پل بزند یا اصلا مثل قالیباف تونلی بگشاید. دیوار هنر نیست. پل و تونل باید. (البته احمدی‌نژاد هم دنبال قطار هوایی بود مثل دیگر ایده‌های خیالی‌!)

    اصول‌گرایی رادیکال ایرانی عاشق دیوار کشی و مرز‌بندی است. چه در عالم واقع و چه به لحاظ ذهنی. دیده‌ایم تا منصبی می‌گیرند می روند سراغ گیت و دروازه و زن و مرد جدا می کنند و خودی غیر خودی را تفکیک می‌کنند و تا می توانند دیوار می‌کشند. چون به قول مرحوم شجریان تلقی‌شان از مدیریت، کنترل است نه اداره و شکوفاسازی.

   زندان هم اگر بد است به خاطر این است که حصار دارد و پل اگر خوب است چون دو سو را به هم متصل می‌کند. 

  بله، زبان پزشکیان ساده است اما هرگز ساده‌لوحانه نیست. وقتی گفت "تهران دیگر جای توسعه ندارد" و توصیه کرد "بروند بیرون تهران مدرسه بسازند" یعنی برج‌سازی بس است. اگر دنبال سازندگی هستید این گوی و این میدان و این ایران و این همه نیاز به مدرسه. چرا همه در یک منطقه تجمع کرده و هی برج بالا می‌برند؟! این را هم خیلی‌ها متوجه نشدند و خیال کردند می‌خواهد پایتخت را منتقل کند!

 وقتی می‌گوید زمان من موشکی ارسال نشده هم نمی‌خواهد قبلی‌ها را متهم کند. بلکه می‌خواهد بگوید از آنچه اطلاع دارد سخن می‌گوید و می‌داند هر پاسخ دیگر تحریم هوایی را تشدید می‌کند.

  وقتی می‌گوید مگر گشت ارشاد هنوز اذیت می‌کند چه کسی می‌خواهد تکذیب کند در حالی که گشت ارشاد زیر نظر نیروی انتظامی است و وزیر کشور تحت فرمان او جانشین فرمانده کل قوا برای فرماندهی آن شده و دیدیم کسی واکنش نشان نداد و در واقع با لبخند اقتدار خود را به رخ کشید.

 یادمان باشد پزشکیان اوایل می‌گفت «ما» مقصریم و در مسؤولیت تقصیرات خود را تافته جدا بافته نمی‌دانست (‌البته به اندازۀ یک نماینده نه بیشتر) اما در مناظرۀ آخر با جلیلی و رویارو - دومین مناظره در فاصله مرحله اول و دوم- بارها با اشاره دست گفت: این/ اینها. او می‌داند این و آن و این و اون را کجا به کار ببرد. 

با این نگاه «اون یکی» بار تحقیری ندارد. وقتی بار تحقیری ندارد طبعا اهانت هم نیست. چون وقتی لفظی موهن است که در آن تحقیری مستَتَر باشد. اگر شما به راننده خلاف کار بی‌موی مقابل تان بگویید کچل قطعا توهین است چون به قصد تحقیر گفته شده است. اما اگر به دوست خودتان که موی او ریخته بگویید نه!

  

لحن پزشکیان هم صمیمانه است. او مسعود پزشکیان است. نه ابراهیم رییسی است که طی سه سال هیچ جمله‌ای که از آن خود او باشد تیتر نشد چون فاقد گفتمان اختصاصی بود.

 نه خاتمی است که ادبیاتی مطنطن و فاخر داشت ولی با اگر و اما و البته و سعی در جلب رضایت همگان عملا تیزی سخن را می‌گرفت. نه حسن روحانی است که خطیب بود ولی از برخی تعابیر او سوء‌استفاده می‌شد  تا از اعتماد رهبری به او بکاهند و نه صد البته احمدی‌نژاد که گاه لحن لمپن‌ها را به خود می‌گرفت: "آب رو بریز اونجایی که می‌سوزه/ اون ممه را لولو برد/ اون قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دان تون پاره شه"  و اوایل -و قبل از سرکشیِ سال -۹۰ وقتی می‌گفت "کی خسته است" و جماعت پاسخ می‌داد: "دشمن!" خیلی‌ها یاد معلم تربیتی مدرسه راهنمایی‌شان می‌افتادند.

   پزشکیان را به میزانی که کینه از سینه‌ها بشوید، به اندازه‌ای که از شکاف‌های اجتماعی بکاهد، به قدری که صدای بی‌صدایان باشد و به محذوفان میدان دهد، بر اساس عمل به وعده‌ها و کاهش ناترازی‌ها در عرصه‌های گوناگون باید داوری کرد و این و اون را خیلی مهم ندانست ولو به "اونِ" کره شمالی هم تبریک گفته باشد!

 یکی بود یکی نبود... شاید مسعود پزشکیان هم دارد برای ما قصه تازه‌ای می‌گوید. به خود قصه گوش کنیم نه به این یکی یا اون یکی. چون در فرهنگ عرفانی ما غیر خدا هیچ کس نیست و هم، همه یکی هستیم و هم، همه هیچ! و خواجۀ شیراز این هیچ (‌و نه حتی یک) را چنین وصف کرده:

مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رفیقِ شفیق

گَرَت مدام مُیسر شود زهی توفیق

 

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی