| کد مطلب: ۱۱۷۷۳
حکم اعدام برای یک مأمور

حکم اعدام برای یک مأمور

salehi-khah محسن صالحی خواه

محسن صالحی‌خواه

گزارشگر هم‌میهن

پنجشنبه گذشته، خبری مبنی بر ابلاغ حکم قاتل یکی از مقتولین اعتراضات ۱۴۰۱ منتشر شد؛ خبری که حاکی از صدور حکم اعدام برای قاتل، حبس و تبرئه برای دیگر متهمان بود. این مقتول چه کسی بود و چرا پرونده‌اش به نتیجه رسید؟ «محمد جامه‌بزرگ» مغازه‌دار ساکن ملارد کرج بود که به‌دنبال چند اتفاق، در نهایت در خانه خودش به قتل رسید. خانواده او شکایت‌شان را از طریق دادگاه نظامی پیگیری کردند و حالا رسیدگی به این پرونده به پایان رسیده است.

اردیبهشت امسال، شبکه شرق گفت‌وگویی با اعضای خانواده جامه‌بزرگ انجام داد؛ خانواده‌ای که مهرماه ۱۴۰۱ و در جریان اعتراضات پس از مرگ مهسا، پدر خود را از دست داده بودند. آن‌ها در این گفت‌وگوی تفصیلی، تمام ماجرا را تعریف کردند و شرح دادند که از آغاز ماجرا تا زمانی که محمد با شلیک یک گلوله کشته شد، چه وقایعی را از سر گذراندند. آنچه در ادامه می‌خوانید،‌ از گفت‌وگوی شرق برداشته شده است.

 

پرده اول

«ماجرای محمد جامه‌بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود. آن روز ملارد صحنه اعتراضات مردمی است، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامه‌بزرگ در آن قرار دارد. مسعود [فرزند مقتول] به شبکه شرق می‌گوید: غروب ۳۱ شهریور در محل ما اعتراضاتی در جریان بود. بین مغازه ما و خانه، دقیقاً به اندازه عرض یک خیابان فاصله است. مغازه آن دست خیابان است و خانه این دست. با شروع اعتراضات، ما دیدیم اوضاع شلوغ شده و ماموران هرکسی را که می‌بینند، بازداشت می‌کنند. نگران شدم و مغازه را بستم و از عرض خیابان که اعتراضات در آن در جریان بود، عبور کردم تا بروم خانه. جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. من دستش را پس زدم و رفتم سمت خانه و میثم، برادرم که جلوی در خانه بود را گرفتم و گفتم چیکار می‌کنی؟ اینجا خانه ماست! روبه‌رو مغازه است. من داد می‌زدم و می‌گفتم ولی گوش نمی‌کرد. یک دفعه تعداد ماموران زیاد شد، شدند ۵ یا ۶ نفر. من میثم را گرفته بودم که من را نبرند، آن‌ها هم ما را می‌کشیدند که هر دوی ما را ببرند. هرچه می‌گفتیم، کسی گوش نمی‌کرد. بابا که این صحنه را دید، با بیل اومد دنبال ما. با آمدن بابا، بعضی از ماموران که آمده بودند داخل خانه، رفتند بیرون. من فوراً در را بستم و قفل در را هم انداختم. ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

 

پرده دوم

«بعد از این اتفاقات، صبح یکم مهر، فردی که از قرار معلوم در زمره ماموران قرار داشته اما آشنایی نیز با خانواده جامه‌بزرگ دارد، نزد مقتول می‌رود و به او هشدار می‌دهد که قصد بازداشت خود یا پسرانش را دارند. به گفته پیام درفشان، وکیل خانواده جامه‌بزرگ، در قرار نهایی دادسرا به این موضوع اشاره و تاکید شده که با استفاده از ۳ دوربین مقابل منزل جامه‌بزرگ، این فرد شناسایی شده است. مسعود جامه‌بزرگ، پسر مقتول گفت و شنود صورت‌گرفته میان این فرد ناشناس با پدرش را اینگونه برای «شبکه شرق» روایت می‌کند: صبح یک مهر، بابا رفته بود جارو زدن شیشه‌های جلوی در. همان زمان یک نفر با لباس شخصی پیش بابا می‌آید. آن فرد به بابا می‌گوید که حاجی من شما را می‌شناسم. شما خانواده خوبی هستید و خودت هم سال‌هاست در اینجا زندگی می‌کنی اما در پایگاه صحبت از شما بوده و گفته‌اند یا پدر یا یکی از پسرها را بازداشت کنید. بابا می‌پرسد یعنی چی؟ تو کی هستی؟ که آن فرد جواب می‌دهد حاجی چیزی از من نپرس ولی این را بدان. بابا بلافاصله این موضوع را به من گفت. من از بابا خواستم که چند روز برویم ولی بابا قبول نکرد و گفت ما هیچ کاری نکرده‌ایم که بخواهیم فرار کنیم.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامه‌بزرگ، مقتول، او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. مسعود جامه‌بزرگ، پسر مقتول به «شبکه شرق» می‌گوید: «ساعت ۳ شب ۲ مهر که در خانه را زدند، من از آیفون تصویری دیدم که یک نفر با ماسک طبی جلو در است. حدس زدم که مامور باشد. به بابا گفتم. بابا گفت شما بخوابید، کاری با ما ندارند. من و میثم، برادرم اما نگران بازداشت خودمان بودیم به همین دلیل هم از روی پشت بام رفتیم داخل خانه همسایه.» با خروج میثم و مسعود از خانه، مریم جعفری، همسر محمد جامه‌بزرگ، مقتول تنها شاهد عینی ماجراست. او در گفت‌وگو با «شبکه شرق» گفت که پس از آنکه همسر مقتولش در را روی ماموران باز نکرد، یک نفر از آنان از بالای دیوار به داخل حیاط پرید و در را برای ۵ نفر دیگر باز کرد: «۶ نفر بودند. وارد حیاط شدند. من در اتاق خواب بودم که یک مرتبه وارد خانه و اتاق شدند. پرسیدم چرا وارد خانه شدید، شما چه کسانی هستید که گفتند ماموریم و آمده‌ایم به دنبال محمد! پرسیدم چرا؟ چکار کرده؟ گفتند به خودش می‌گوییم. من گفتم محمد خانه نیست اما قبول نکردند و رفتند روی پشت‌بام به دنبال محمد اما از قرار معلوم او را ندیدند و برگشتند که از خانه خارج شوند اما یک نفر از حیاط داد زد که یک سایه روی پشت بام است. دوباره رفتند روی پشت بام. این لحظه من با محمد حرف می‌زدم که بیاید پایین و با ماموران برود. او اما این‌کار را نمی‌کرد و می‌گفت باید حکم نشان دهند. مطالبه مقتول برای دیدن حکم ماموران از خانه همسایه هم شنیده شده چنان‌که مسعود که به همراه برادرش به خانه همسایه فرار کرده هم این صدا را شنیده است.» او به «شبکه شرق» می‌گوید: «ما به خانه همسایه رفته بودیم، بابا با فریاد به ماموران می‌گفت که اگر حکم دارید، نشان دهید. مامور اما می‌گفت بیا، حکم را هم نشانت می‌دهم اما بابا می‌گفت که حکم را نشان بده تا بیایم وگرنه اگر هزار نفر هم بشوید، نمی‌توانید مرا ببرید. یک جای دیگر هم بابا با فریاد به ماموران می‌گفت مغازه من روبه‌روی خانه است و همه هم می‌دانند، تا ۱۰ شب هم مغازه بودم، چرا آنجا بازداشتم نکردید؟ اگر کارتان قانونی است، چرا این موقع شب آمده‌اید؟ اگر حکم دارید، بروید و صبح بیایید.»

 

پرده آخر

«مریم جعفری، همسر مقتول ادامه ماجرا را اینطور روایت می‌کند: «با پرهیز همسرم از رفتن با ماموران، افرادی که وارد خانه شده بودند، چند دقیقه بعد گفتند که ما به گروه دوم زنگ می‌زنیم تا بیایند و او را بازداشت کند اما آنان اگر بیایند، حتماً او را می‌کشند. چند دقیقه بعد از این تماس، گروه بعدی وارد خانه ما شدند. آنان هم ۶ نفر بودند ولی با قد و قامت بلندتر. ۲ نفر از آنان دست مرا گرفتند و انداختند در طبقه بالا و در را بستند.» نکته قابل توجه آنکه جمله تهدیدآمیز یکی از ماموران گروه اول به همسر مقتول در قرارنهایی دادسرا نیز قید شده است، این موضوع را وکیل خانواده در گفت‌وگو با «شبکه شرق» تایید می‌کند.

مریم جعفری، همسر مقتول به «شبکه شرق» می‌گوید که چند دقیقه بعد از تماس، گروه دوم وارد خانه می‌شوند. آنان هم ۶ نفرند اما قدبلندتر. ۲ نفر از آنان مریم جعفری، همسر مقتول را به داخل خانه می‌برند و در را روی او می‌بندند. چند دقیقه بعد از این اتفاق صدای کوبیده شدن چیزی روی زمین شنیده می‌شود: «بعد از صدای کوبیده شدن، صدای شلیک شنیدم. با عجله در را باز کردم و دیدم که یک نفر از ماموران از راه‌پله پایین می‌آید. پرسیدم چه شد؟ کشتیدش؟ مامور گفت که اتفاقی رخ نداده و او را آورده‌ایم پایین ولی کمی حالش بد است. به سرعت رفتم پایین و یک لیوان آب برداشتم تا برای محمد ببرم. او پیرمرد بود و مریض احوال. همان مامور اما اجازه نداد من بروم بالا. لیوان را از من گرفت و گفت برو پایین. چند دقیقه بعد دوباره رفتم بالا که دیدم هیچ‌کس روی پشت‌بام نیست جز شوهر من که کف زمین پشت بام افتاده است. دستم را روی سینه‌اش گذاشتم، صدایش کردم، جواب نداد. اما بدنش گرم بود، گفتم شکر خدا زنده است که یکدفعه دیدم پشت سرش پر از خون است. تازه صورتش را دیدم. به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.» همسر مقتول می‌گوید وقتی همسرش را پخش زمین دیده، دیگر هیچ ماموری در داخل ساختمان نبوده و آنجا را ترک کرده بودند.

 

حکم دادگاه نظامی

براساس اعلام وکلای خانواده جامه‌بزرگ، براساس رای شعبه پنجم دادگاه نظامی یک تهران ۴ نفر از مامورین محکوم به اعدام و احکام حبس با تاکید بر عدم امکان برخورداری از تخفیف و پرداخت جزای نقدی شده‌اند و ۷ نفر دیگر از مامورین دستگیرشده بنا بر حکم صادره تبرئه که البته برائت آن‌ها قطعی نیست.

 

هدف ما تکرار نشدن قتل‌های مشابه است

پرونده این قتل حالا تقریباً به نقطه پایان رسیده، احکام صادر شده و قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور است. پیام درفشان، یکی از وکلای خانواده جامه‌بزرگ در این پرونده جزئیاتی دیگر از روند دادرسی و احکام صادر شده را در گفت‌وگو با خبرنگار هم‌میهن مطرح کرد.

پیام درفشان، یکی از وکلای خانواده جامه‌بزرگ در خصوص برخی واکنش‌ها به صدور این احکام، به خبرنگار هم‌میهن گفت:  «برخی از هموطنان که اطلاع دقیقی از پرونده ندارند، موضوعاتی را مطرح می‌کنند. مثلاً می‌گویند به مناسبت نزدیکی به انتخابات این حکم صادر شده است. این پرونده بیش از یک سال گام به گام روندهای قانونی را طی کرده و مراحل مختلف آن انجام شده است. رای صادره ارتباطی با مسائل غیرقضایی ندارد. قضات شریف سعی کردند که برای صیانت از امنیت تمام شهروندان خطوط قرمز قانونی رعایت شود و ایستادگی کردند. سازمان حفاظت اطلاعات آن ارگان این افراد را دستگیر کرد. اینطور نبوده که از نهاد دیگری به پرونده ورود کنند. حفاظت اطلاعات آن نهاد وارد شده و با این آسیب برخورد کرده و پس از دستگیری این افراد، بازپرس پیگیر پرونده بود. وقتی افراد با دقت عمل کردند چرا باید بگوییم که این به دلیل نزدیکی انتخابات بوده و تمام زحمات قضات و دست‌اندکاران را با این موضوعات زیر سوال ببریم؟»

این وکیل دادگستری با اشاره به وضعیت متهم ردیف اول پرونده، اضافه کرد: متهم از ابتدای دستگیری تاکنون در بازداشت بوده است. او را تحت‌الحفظ و با لباس زندان از بازداشتگاه به دادگاه می‌آوردند. افراد مختلف دیگر در این پرونده علاوه بر اینکه با قرار تامین آزاد هستند، در خصوص تعداد زیادی قرار نظارت قضایی صادر شده که تا زمان صدور حکم قطعی از هرگونه ورود در حوزه ضابطی‌گری منع شده‌اند. در حقیقت دستگاه قضا با جدیت و شدت برخورد کرده و برخی دستگیر شدند و برخی دیگر مدتی بازداشت بودند.»

پیام درفشان تاکید کرد: «عنوان می‌شود چرا چهره و اسامی این افراد منتشر نمی‌شود؟ ماده 633 قانون دادرسی کیفری در خصوص آرای محاکم نظامی صراحت دارد که جزئیات آن قابل افشا نیست. حتی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح هم به موجب این ماده قانونی اجازه ندارد تا زمانی که حکم قطعی نشده، اطلاعات را به بیرون منتقل کند. اگر رای قطعی بود بنا بر شرایطی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح می‌تواند اطلاعات پرونده را منتشر کند. انتشار این موضوعات ثمره‌ای ندارد. بنا به نظر خانواده و محتوای پرونده مجموعه مسائل غیرقابل پذیرشی از طرف فرمانده یگان وجود داشت که کنار هم چیده و این فرد قربانی شده که خون یک انسان دامن او را گرفته است. به هر حال بنا به تشخیص دادگاه این فرد چنین حرکتی انجام داده است. ما و خانواده محترم از اینکه رای اعدامی صادر شده، شادمان نیستیم. ما می‌خواهیم مانعی ایجاد شود که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. رای ۲۱ صفحه‌ای دادگاه، آخر وقت چهارشنبه در سامانه قرار گرفت و باید به دقت مطالعه می‌شد. این پرونده از ابتدای وقوع رسانه‌ای شد و در رصد رسانه و افکار عمومی هست. هدف از اطلاع‌رسانی این است که آسیبی ایجاد نشود. در این موارد که جنبه بازدارنده دارد، وقتی مسائل مثبت منعکس می‌شود، ثمرات دارد و دفعه بعد تحت بحران‌های اجتماعی کسی خارج از قواعد اصولی رفتار نمی‌کند.»

وکیل پرونده محمد جامه‌‌بزرگ تاکید کرد: «رای شعبه 5 دادگاه نظامی، یک قابلیت فرجام‌خواهی دیوان عالی کشور دارد. ولی باید توجه کرد که دادگاه نظامی یک، عالی‌ترین مرجع نظامی – کیفری است و این رای با وجود حضور مستشاران و تحقیقات کامل صادر شده و در دیوان عالی به صورت محیرالعقول تغییر نمی‌کند. ضمن آنکه این آرا با مشورت مختلف قضایی انجام می‌شود. فکر نمی‌کنیم در خصوص متهم ردیف اول تغییری در رای دیوان عالی انجام شود. چراکه مسئله مبتنی بر شهادت شهود نیست بلکه نظریه‌های کارشناسی دقیق آزمایش اسلحه و... انجام و از چندین وجه این موضوع اثبات شده است.»

او با اشاره به لزوم ثبت شکایت توسط آسیب‌دیدگان در اعتراضات، ادامه داد: «به تعداد زیادی از آسیب‌دیدگان چشمی در ناآرامی‌های اجتماعی گفتیم که به جای خودخوری یا خودکشی و خشونت کور در آینده، طرح شکایت کنید. آنها می‌ترسیدند که دستگیر شوند اما طرح شکایت کردند و هیچ‌کسی دستگیر نشد. به صحبت‌های آنها رسیدگی هم شد. درست است که روند طولانی بود و ما هم انتقادات بسیاری به این داریم که ساختار واحدی وجود ندارد، اما این ظرفیت هست و در نهایت رای به نفع بخشی از آن‌ها صادر و قرار شد دیه دریافت کنند.»

پیام درفشان در پایان تاکید کرد: «خانواده و ما هیچ‌گونه ابراز شادمانی از اعدام یک انسان نداریم. پیگیری خانواده و وکیل برای این است که از موارد آتی جلوگیری شود.»

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
آخرین اخبار