| کد مطلب: ۱۲۱۶۹

غیرشفاف غیرلازم

سال‌ها پیش در ماجرای قتل مرحوم دکتر کاظم سامی، وزیر کشور وقت، در اولین جلسه مطبوعاتی جمله‌ای فرمودند که باید در تاریخ بررسی‌های پلیسی مملکت ماندگار شود. ایشان در مقابل پرسش‌های مکرر خبرنگاران در مورد عاملان احتمالی قتل گفتند (نقل به مضمون): «در هنگام وقوع قتل در محیطی دربسته و بدون حضور عوامل انتظامی، ما از کجا بدانیم که چه کسی قاتل است؟» که معنی‌اش می‌شود؛ دستگاه انتظامی و پلیسی فقط وقتی به تحقیق درباره قتل اقدام می‌کنند که نمایندگان‌شان در محل حضور داشته باشند! البته که دستگاه پلیس کشور هرگز موقوف به چنین چیزی نمانده است. سالیانه صدها پرونده پیچیده قتل توسط کارآگاهان زبده پلیس کشف می‌شوند و عوامل، متخلفان و بزهکاران به محاکم قضایی تحویل داده می‌شوند تا وفق قوانین کشور و در شرایطی عادلانه، محاکمه شده و به مجازات برسند.

این را به عرض رساندم، چون اظهارات نماینده محترم دادستان در اثنای دادگاه رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی و خانم وحیده محمدی‌فر، اظهاراتی شبیه به همان نقل قول از وزیر اسبق کشور بوده است. هر دوی این پرونده‌ها با حساسیت ویژه‌ای از سوی مردم، رسانه‌ها و دستگاه امنیتی و قضایی تعقیب می‌شدند بنابراین اظهارات، نحوه اطلاع‌رسانی و عملکرد «غیرشفاف غیرلازم»، سبب ایجاد تشکیک و ابهاماتی نازدودنی از پرونده می‌شود. «عدم شفافیت نالازم» آنجایی است که ابهامات بیهوده‌ای ایجاد می‌شود یا پرسش‌ها، ‌‌پاسخ‌هایی بسیار غیردقیق دریافت می‌کنند. درحالی‌که اگر پاسخ‌های شفاف و اظهارات دقیق و حساب‌شده جهت اقناع افکار عمومی و اولیای‌دم بیان شوند، اعتمادی آرامش‌بخش بین طرفین ماجرا به وجود می‌آید.

نماینده دادستان در مقابل ایراد وکیل خانواده مقتول، در موضوع «عدم بازبینی فیلم‌ دوربین‌های ورودی شهرک»، گفته‌اند: «دوربین‌ها بررسی نشده چون متهمان گفته‌اند از در اصلی شهرک وارد باغ نشدند، بلکه از دیوار پشتی خودشان را به ویلای آقای مهرجویی رساندند.» یعنی پلیس و کارآگاهان حرف قاتلان را ملاک قرار داده و تحقیق را کافی دانسته‌اند؟ درحدی‌که دیگر نیاز ندیدند زحمت بازبینی دوربین‌ها را به خود بدهند؟ اگر ملاک، اظهارات قاتلان است، پس چه جای تحقیق؟ آیا می‌شود در موضوعی که به گرفته‌شدن جان دو انسان بستگی دارد، به اظهارات مجرمان بسنده کرد؟ قطعاً کارآگاهان تمام جزئیات را بررسی کرده‌اند.

در ادامه و در پاسخ به ایراد وکیل درباره لباس‌هایی که آقای مهرجویی به تن داشته‌اند، نماینده محترم دادستان چنین گفته‌اند: «انگیزه درونی افراد برای قتل، ممکن است اصلاً کشف نشود. چون این متهمان اقرار به قتل داشتند ما وارد موضوعات دیگر نمی‌شویم و کیفرخواست براساس حدس و گمان نیست. ضمن اینکه ما ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانه‌اش می‌خواهد رکابی بپوشد یا کت و شلوار.» درصورتی‌که کارویژه پلیس و دستگاه قضایی، پی بردن به انگیزه قتل از سوی قاتلان است. اگر جز این است که به‌صرف اثبات انجام قتل توسط شخصی، دیگر نیاز به برگزاری دادگاه نیست و باید او را یکسره روانه اجرای حکم کرد. مسلماً نوع پوشش غیرمعمول آقای مهرجویی در خانه که به شهادت خانواده و دوستانش نشان می‌دهد که ایشان منتظر مهمان یا مهمانانی بوده، عنصری تعیین‌کننده در پرونده است.

علی‌القاعده اظهارات نماینده محترم دادستان، دارای مستندات قانونی لازم است. مثلاً اینکه تحقیق درباره نوع پوشش مقتول جزو وظایف رسیدگی‌کنندگان به پرونده نیست، باید به روشنی مورد تاکید قانون قرار گرفته باشد. اگر قانون و رویه‌ای در این موضوع موجود نباشد، گفتن چنین حرف‌هایی که نه جامعه را قانع می‌کند و نه منطق و پایه‌ای دارند، چه ثمره‌ای جز افزودن به ابهامات دارد؟ آیا نماینده محترم دادستان، ارزشی برای افکار عمومی و نگرانی‌های مردم قائل نیست یا احتمالاً نکته‌ای دیگر وجود دارد که لازم است ایشان توضیح دهند؟

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار