اکنون ما در زمانهای زندگی میکنیم که پیش از هر زمانی این «زندگی» است که به آرمان تبدیل شده است، این «زندگی» است که مطالبه میشود، این «زندگی» است که میل به روایت دارد و عباس کیارستمی و سینمایش، روایت زندگی است. ازاینحیث شاید امروز در فقدان کیارستمی، سینمای او بیشتر به تماشا احضار میشود تا ما زیستن و میل به زندگی را در آثار او ببینیم و این تماشا را به تمنا تبدیل کنیم؛ به تمنای زندگی.