| کد مطلب: ۵۴۴۴۲

مشکل از قانون نیست

قانون چیست؟ ضابطه‌ای مدون و دارای ضمانت اجرا، برای ایجاد نظمی است که اراده کرده‌ایم آن نظم را داشته باشیم.

مشکل از قانون نیست

قانون چیست؟ ضابطه‌ای مدون و دارای ضمانت اجرا، برای ایجاد نظمی است که اراده کرده‌ایم آن نظم را داشته باشیم. در واقع، قانون پس از اراده شکل می‌گیرد و نه پیش از آن. این مهمترین نکته‌ای است که بسیاری از تحلیلگران اجتماعی به آن توجه ندارند و گمان می‌کنند با قانون خوب می‌توان مملکت را خوب اداره کرد و اگر در جایی ضعف داریم لزوماً ناشی از ایرادات قانون است؛ که باید اصلاح شود. تاکنون کدام مشکل ایران با تغییر قانون حل شده که بدتر نشده است؟ بله ایراد قانون‌ مانع مهمی در بهبود امور است ولی در اغلب موارد اراده معطوف به قانون وجود ندارد که قانون هم در عمل کارآیی ندارد.

نمونه مهم قانون اساسی است که اگر اراده اجتماعی و سیاسی باشد با همین قانون می‌توان کشور را با کمترین دردسر و تنش اداره کرد، و اگر اراده لازم نباشد همین وضعی می‌‌شود که می‌بینیم. تفسیر به رای می‌کنند و هر چه خواستند از آن استخراج می‌کنند و کلیت فلسفه آن را دچار اختلال می‌کنند. مدیریت وزارت کشور اعلام کرده که می‌خواهند تغییراتی در قانون احزاب بدهند.

ظاهراً چند صد حزب و گروه وجود دارد که نمی‌توانند آنها را تجمیع کنند و دنبال راه قانونی هستند ولی از الان گفته شود که وقت خود را با این کار نباید تلف کرد. ابتدا اراده سیاسی برای به رسمیت شناختن احزاب باید ایجاد شود. حزب باید منعکس‌کننده خواست گروه‌ها و طبقات اجتماعی و اقتصادی باشد. حزب باید دنبال کسب قدرت باشد. محدودیتی برای احزاب از حیث شکل‌گیری و کسب قدرت نباید باشد.

وجود احزاب رانتی و مبتنی بر تبعیض پذیرفتنی نیست. رؤسای احزاب و نامزدهای آنان را نمی‌توان به لحاظ معیارهای سیاسی باب طبع صاحبان قدرت رد و تایید صلاحیت کرد در این صورت مرجعی بالاتر از مردم تعریف کرده‌ایم و این ناقض اصل حاکمیت مردم و فلسفه تحزب است. در حال حاضر احزاب ایرانی در رده چهارم سیاسی کشور هم تعریف نمی‌شوند. چون آنها را به رسمیت نمی‌شناسند. اصولاً عضو حزب بودن افتخار نیست بلکه عکس آن را افتخار می‌دانند درحالی‌که عضو یک حزب نبودن به معنای نداشتن برنامه سیاسی برای اداره کشور است. البته عضو حزب بودن هم لزوماً به معنای داشتن برنامه نیست. 

چگونه می‌توان عضو یک تشکل سیاسی نبود و برنامه برای اداره امور کشور داشت؟ برخی گمان می‌کنند که برنامه اداره کشور فقط امری کارشناسی است؛ درحالی‌که سیاست را نمی‌توان در کارشناسی محدود کرد. سیاست محل توزیع و تخصیص منافع میان طبقات اجتماعی و اقتصادی است. حزب نیروی سیاسی لازم را برای پیشبرد اهداف خود بسیج می‌کند. در یک نظام حزبی آنها متولی گفت‌وگو با یکدیگر هستند. افرادی که نظرات سیاسی می‌دهند محدود به احزاب هستند.

در ایران ده‌ها بلکه صدها نفر موضع سیاسی می‌گیرند. هیچ گفت‌وگوی جدی و موثر سیاسی‌ شکل نمی‌گیرد. لازمه نظام حزبی وجود آزادی بیان و رسانه و تجمعات و شفافیت و پاسخگویی است. در حال حاضر احزاب ایرانی و اعضای آن مواضع غیرمسئولانه گرفته و از ادبیات رادیکال و تند و حذفی استفاده می‌کنند. بیش از این که ایده و برنامه و راه‌حل دهند نق می‌زنند.

بیشتر زخم‌ها را می‌بینند و روی آن نشسته و از آن ارتزاق می‌کنند. آنان اغلب در نقش اپوزیسیون هستند و نه در نقش رقیب. البته در ایفای چنین نقشی چندان تقصیری هم ندارند، زیرا در ساختار کنونی که هیچ‌کس مسئولیت‌پذیری ندارد، ایفای نقش متعهدانه موجب تضعیف آنان می‌شود. مسئله‌ای که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد این است که در بسیاری از کشورها احزابی که اکثریت را به دست می‌آورند همچنان با احزاب اقلیت در ارتباط هستند، با یکدیگر قهر و دشمنی نمی‌کنند. این مسائل را با قانون و اصلاح آن نمی‌توان حل کرد.

اینها معطوف به اراده پیش از قانون و نیز داشتن ساختارهایی است که مقوم این اراده باشد. قانون فقط می‌تواند به این اراده چارچوب اجرایی دقیق و با ضمانت اجرا دهد. چنین اراده‌ای در فضای سیاسی ایران دیده نمی‌شود. پس هر گونه کوششی برای اصلاح قانون گرچه صادقانه و با هدف خیر باشد لزوماً نتیجه‌بخش نخواهد بود.

مهمتر از همه این که قانون باید در این مجلس تصویب شود. هر قانونی که بخواهد مفید و مؤثر باشد لزوماً در عمل به اصلاح انتخابات استصوابی منجر می‌‌شود که نافی امکان انتخاب شدن چنین نمایندگانی است. آنان مصوبه‌ای بیرون می‌دهند که به حضور و بقای خودشان و امثال آنان‌ کمک کند. مطمئن باید بود که چاقو دسته خود را نمی‌برد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار