وفاق مرد! زندهباد وفاق ملی/نقدی بر روندی که دولت چهاردهم پیمود
این روزها سپهر سیاسی خطه سیاسی و فرهنگی ما، بهشدتی بیش از پیش، دچار ِ بیماری سیاستزدگی شده است.
این روزها سپهر سیاسی خطه سیاسی و فرهنگی ما، بهشدتی بیش از پیش، دچار ِ بیماری سیاستزدگی شده است.
بدون تغییر رویکرد از وفاق استحالهای به وفاق ملی، با بازیگردانی کارگزار ملی و مشرف به سیاست و وفادار به گفتمان برسازنده دولت، سخن گفتن از تغییر قانون احزاب و انتخابات تناسبی و... نیز دردی از سیاست این مرز و بوم را دوا نخواهد کرد و صرفاً به تغییر نام برای یک نوع سیاست بسته و بیخاصیت، تبدیل خواهد شد.
هیاهوی راست افراطی وطنی به موازات شکلگیری کوچکترین اقدام برای تعامل ایران و نهادهای بینالمللی در راستای عبور به وضعیت تعامل و همکاری، بلندتر میشود.
متأسفانه در شرایط پیچیده و پر از تاب و تنش کنونی، اما همچنان دو جریان ایدئولوژیزده، ضدسیاست و ضدملی، در دامن زدن به شکاف در صف ملت، همچون گذشته به بیراهه میروند.
بسیاری از جوانانی که علیرغم همه بیمهریها و زخمزبانها، همچنان با امید به اصلاح از درون، صندوق رأی را برگزیدند و با اشراف به پیامدهای رادیکالیسم کور و خشنی که انفعال و سرمایهسوزی امثال رحمانیفضلی در شکلگیری و پیشروی آن، نقشی اساسی داشتهاند؛ نسبت به برخی اقوال و اعمال دولتمردان، از جمله این انتصاب نابجا، احساس خوبی ندارند و نسبت به استحاله وفاقملی هشدار میدهند.
سپهر سیاسی کشور ما و علیرغم همه اینها (شامل تحولات عمیق نسبت به گذشته، آرایش جدید در عرصههای جهانی و منطقهای و نیازها و الزامات زمینه و زمانه)، سیاستمردان ملی و باجنمی را مطالبه میکند که به جای نادیدن سیاست، امر ملی و امر سیاسی، با محوریت ایران عزیز، منافع و مصالح ملی، سیاستورزی مسئولانهای در پیش گیرند. این مسیر نه آنگونه که عدهای از حامیان پزشکیان میگویند «استعفا» و کنارهگیری است که این پروژه، پروژه مشترک راست افراطیِ داخلی و خارجی است و نه تحمیل روایت استحالهای؛ بلکه احیای سیاست ملی و مصلحانه و اقدام موثر بر اساس منافعملی است.