غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه: باید گذشته را نقض و به دنبال راههایی برای حفظ انسجام ملی باشیم
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و نماینده ادوار مجلس در گفتوگو با هممیهن با اشاره به اینکه برای ایجاد انسجام ملی نیازمند اعتمادسازی هستیم میگوید مصادیق این اعتمادسازی را میتوان با راهاندازی کانال خصوصی و دستگاه قضایی مستقل یافت، چراکه در حال حاضر نه صداوسیمای مستقل داریم و نه قوه قضائیه مستقل و رویکردهای اینها از مردم سلب اعتماد میکند.

غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و نماینده ادوار مجلس در گفتوگو با هممیهن با اشاره به اینکه برای ایجاد انسجام ملی نیازمند اعتمادسازی هستیم میگوید مصادیق این اعتمادسازی را میتوان با راهاندازی کانال خصوصی و دستگاه قضایی مستقل یافت، چراکه در حال حاضر نه صداوسیمای مستقل داریم و نه قوه قضائیه مستقل و رویکردهای اینها از مردم سلب اعتماد میکند.
آقای روحانی در صحبتهای اخیر خود تاکید کردند که باید استراتژی ملی نوین طراحی کنیم، تحلیلتان درخصوص این استراتژی چیست و معیارهای استراتژی ملی نوین چه میتواند باشد؟
با نظر ایشان کاملاً موافق هستم. از این بابت که شیوه کار باید به گونهای باشد که گذشته را زیر سوال نبریم. چراکه تصمیماتی در مقاطع زمانی مختلف گرفته شده است که در آن مقطع زمانی درست بوده است. ما در ساختار اداره حکومت و کشور باید بازنگری کنیم. برای نمونه نکتهای که آقای روحانی اشاره کردند مبنی بر اینکه دستگاههای امنیتی باید از حوزه اقتصاد خارج شوند کاملاً درست است. دستگاههای امنیتی باید در همین زمینه فعالیت کنند، یا قوای نظامی به فکر امنیت کشور باشند نه به فکر تونل زدن و ایجاد راهآهن و زیرساختهای جادهای. اداره کشور باید به ریل تخصص بازگردد و هر کسی کار خود را انجام دهد و هیچکس نباید از این حرف دلخور و ناراحت شود.
این کشور میتواند روی ریل حرکت کند اما دستورات باید اقتضائی باشد. در حال حاضر دشمن در کمین ما نشسته است و باید تاکتیکها را عوض کنیم، استراتژیها و تکنیکها را تحکیم دهیم چراکه در غیر اینصورت نمیشود همیشه گفت که برندهایم. بنابراین در مجموع بدون اینکه گذشته را زیر سوال ببریم اما باید آن را نقض کنیم و از آن چیزهایی که جواب نگرفتیم، افراد حاضر در آن حوزهها به مسئولیتهای خود بازگردند و آنها را استمرار دهند. این حرف درستی است و عاری از اشکال است.
آقای روحانی در صحبتهای خود از تقویت روابط با دنیا سخن گفتند، اما رویکردهای بعد از جنگ بیشتر بر تقویت روابط منطقهای استوار بوده است. فکر میکنید تقویت رابطه ایران با دنیا چگونه باید انجام شود؟
من با ذکر مثال مسئله کریدور زنگزور را توضیح میدهم. الان میگویند زنگزور باعث میشود رابطه ما با دنیا قطع شود، درحالیکه ما اصلاً به دنبال رابطه با دنیا نبودیم. دیپلماتهای ما اینگونه نبودند و ما به این سمت نرفتیم که به دنیا نشان دهیم تابع قوانین بینالمللی و نظم جهانی هستیم. در عوض دائم گفتهایم که ما ابرقدرت هستیم، اما در هر صورت باید به نظام جهانی بازگردیم و بر مدار پروتکلهای بینالمللی حرکت کنیم. ما نمیتوانیم همیشه بگوییم آنچه که ما میگوییم درست است و آنچه دنیا میگوید اشتباه است. این به نفع ما نیست و اتفاقاً تفاهم با دنیا زمینه را برای ترساندن دشمنان ما از جمله اسرائیل فراهم میکند.
البته ایشان هم زمانی بخشی از این جریان بودند و در ارتباط با دنیا نقش داشتند، آیا فکر میکنید خود آقای روحانی در دولتشان این رویکرد را داشتند؟
این را باید از خودشان سوال کنید، البته که این ادعا را دارد که نقش داشته است اما از نظر من موفق نبوده است. ایشان ادعا میکند که تلاش خود را کرده اما به دلایلی محقق نشده است. دلایلی را ز جمله تداخلاتی که با همدیگر داشتهاند عنوان میکند و مجموعههای مختلف در کار همدیگر دخالت میکنند و این موازیکاریها باعث شد تا برخی برنامهها محقق نشود. این را میتوان اینگونه توجیه کرد که در آن بازه زمان نبوده و حالا این زمان هست. در هر صورت باید دنبال این حرفی که زدهاند را گرفت تا تحقق پیدا کند. هرکسی باید در جایگاه تخصصی خود قرار گیرد و ماموریتی که از سوی حاکمیت به او تحویل شده است را پی بگیرد.
چرا مطالبهگری نباید به این سمت برود که صداوسیما مردمیتر شود؟
بله، باید مطالبهگری کنیم، باید کانال خصوصی بزنیم که در انحصار حاکمیت نباشد تا گروههای دیگر نیز بتوانند فعالیت کنند. یک زمان آقای فردوسیپور یک فوتبال را به صورت خصوصی پخش میکنند و سه میلیون نفر در لایو او شرکت میکنند؛ این نشان میدهد که مردم تشنه شنیدن هستند. صداوسیما مرجعیت خبری خود را از بین برده است و مردم را به کانالهای دیگر سوق داده است. چرا مردم باید کانال اینترنشنال را نگاه کنند؟ چراکه صداوسیما امین، صادق، و بیطرف نیست و انگار متعلق به یک فرقه است که آن را تصرف کردهاند. صداوسیما بهویژه در جنگ رسانه پیش از آنکه سوت بازی را بزنند بازنده است و تنها راه برونرفت از این بنبست این است که از انحصار خارج شود.
اگر این کانال خصوصی ایجاد شود، چقدر در راستای حفظ و ارتقای انسجام ملی میتواند موثر باشد؟
قطعاً انسجام ملی، بدون اعتمادسازی محقق نمیشود. بنابراین ابتدا باید اعتمادسازی اتفاق بیفتد. یک مثال ساده بگویم، خبر مادر و دختری که در اکباتان فوت کردند را یکی از تلویزیونهای بیگانه، چهار روز قبل از ایران پخش کرد. اینکه موضوعی سیاسی نبود که آن را سانسور کردند و دست آخر با چند روز تاخیر توسط صداوسیما پوشش داده شد. چرا باید اینقدر از اطلاعرسانی به مردم عقب باشیم؟ مردم مجبور هستند به سراغ کانالهای دیگر بروند و راهی غیر از این ندارند چراکه صداوسیما با این رویکردهای خبررسانی مرجعیت رسانهای خود را از دست داده است.
آقای روحانی گفتند، مردم به قوه قضائیه مستقل نیاز دارند و این راه تقویت حاکمیت داخلی است. این پیشنهاد یک سابقه طولانی در میان سیاستمداران دارد. طرح این موضوع در شرایط فعلی چه پیامدهایی دارد؟
ایشان یک کالبدشکافی کرده و در هر جایی که احساس کرد اشکالی وجود دارد، به آن پرداخت. آیا در حال حاضر قوه قضائیهای داریم که برا مثال برای فردی مثل آقای کاظم صدیقی فراخوان بدهد و او را دادگاهی کند؟ اینکه بررسی کنیم و ببینیم مردم یک قاضی را قبول داشته باشند انجام شده است؟ آیا الان کسی میتواند از یک قاضی شکایت کند؟ این یک مسئله امنیتی کامل است و دستگاه قضا هر کاری که انجام دهد، هیچکسی نمیتواند مخالفت کند.
قوه قضائیه مستقل باید جایی باشد که بتوانید تظلمخواهی و شکایت کنید و ما در حال حاضر چنین شرایطی را نداریم. البته که الان در بین سه قوه قضائیه بهترین همین است. استقلال این بخشها، ورود بخش خصوصی به این بخشها باعث میشود بتوان خیلی از کارها را واگذار کرد. شوراهای حل اختلاف به همین دلیل تشکیل شدند اما در نهایت زیر نظر خود قوه رفت و شرایط فعالیتاش بدتر شد.
تاکید بر تشکیل دستگاه اطلاعاتی مردمپایه بخش دیگری از صحبتهای رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم بود، چنین رویکردی را برای تقویت اتحاد ملی لازم میدانید؟
دستگاه امنیتی زمانی در کشور موفق است که مردم بدانند آن دستگاه برای امنیت آنها کار میکند، نه اینکه زندگی خصوصی افراد را کنکاش کند. مسلماً اگر مردم به دستگاههای امنیتی ورود کنند و بتوانند برای مثال برخی مسائل را، برای مثال خانه امن داعشیها را گزارش کنند این همکاری سازنده خواهد بود اما زمانی که از حاکمیت دلخور باشند دیده را ندیده میگیرند و اگر بدانند امنیت آنها نیز در نظر گرفته نمیشود اوضاع بدتر هم خواهد شد. مردم باید ورود کنند و در همه کارها، نهفقط دستگاههای امنیتی، بلکه ساخت و توسعه کشور نیز باید با نظر و کمک نهادهای مردمی باشد. درحالیکه اکنون مردم کنار گذاشته شدهاند و یک نیروی بالاسری برای مردم تصمیم میگیرد.
مصداق دستگاه اطلاعاتی مردمپایه اکنون برای مردم آن چیزی است که بعد از اتفاقات سال 1401 و در زمینه حجاب رخ داد و از مردم خواستند گزارش بیحجابی بدهند و عملاً مردم را مقابل همدیگر قرار دادند. آیا ضرورت دارد که چنین دستگاه اطلاعاتی با توجه به رویکردهایی که شاهد بودیم وجود داشته باشد و در صورت وجود، سازوکار آن چگونه باید باشد؟
افتراق اجتماعی در کشور و جامعه وجود دارد و مردم با تکثر آرا و نظرات در کنار همدیگر در خانواده، محیط کار و جامعه حضور دارند و این باعث شده است که اتحاد ملی که در دوازده روز جنگ گوشهای از آن را شاهد بودیم، دیگر تکرار نشود. هر تعریفی را که بتواند شکاف اجتماعی را پر کند، باید مورد توجه قرار داد. در حال حاضر ما چنددستگیهای فراوانی را میبینیم و بین مردم ایران اختلافاتی وجود دارد که انگار با همدیگر دشمنی دارند و این یک خطای بزرگ اجتماعی است. اینها خسارت بسیار سنگینی را برای کشور به بار خواهد آورد. بنابراین باید به سمتی برویم که بتوانیم شکافهای اجتماعی را برطرف کنیم و مردم را زیر یک چتر در کنار همدیگر نگه داریم.