| کد مطلب: ۱۵۰۷۳

تجربه یک توقیف

۲۴سال پیش مجموعه‌ای از مطبوعات اصلاح‌طلب توقیف شدند. به‌طور طبیعی این اقدام مطابق قوانین موجود توجیه‌پذیر نبود. شاید هم برای بستن این روزنامه‌ها کاری جز این نمی‌توانستند انجام دهند ولی اکنون پس از گذشت ربع قرن، می‌توان ارزیابی دقیق‌تری از نتایج آن اقدام سیاسی به دست آورد.

به‌طور کلی هر اقدام سیاسی و اجتماعی برحسب اهمیت آن دارای آثار کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت است. این سه اثر لزوماً همسو نیستند. این مسئله را در جنگ‌ها هم می‌توان دید که برخی کشورهای آغازگر جنگ در ابتدا پیروز می‌شوند و پیشروی می‌کنند ولی در میان‌مدت و بلندمدت شکست می‌خورند. بنابراین نظام‌های سیاسی توسعه‌یافته می‌کوشند که به اثرات میان‌مدت و بلندمدت نیز توجه کنند و به نتایج کوتاه‌مدت بسنده ننمایند.

با این حال حتی این کشورها نیز در این ارزیابی‌ها دچار مشکل و خطا می‌شوند. همچنان که در جریان جنگ‌های عراق و افغانستان شاهد این تفاوت نتایج در کوتاه‌مدت و میان‌مدت بودیم.

توقیف فله‌ای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاه‌‌مدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاح‌طلبان شد، ولی در میان‌مدت و بلندمدت نظام رسانه‌ای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانه‌های کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت می‌توان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانه‌ای کشور به‌طور کامل و بالای ۹۵ درصد در داخل کشور بود.

مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاری‌های دارای مجوز، فعالیت گسترده‌ای می‌کردند. در مرحله سوم مطبوعات، به‌ویژه روزنامه‌ها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاح‌طلب بود.

اکنون در چه وضعی قرار داریم؟ اثرگذاری صداوسیما در مقایسه با ماهواره‌های فارسی‌زبان بسیار ضعیف و در حاشیه قرار دارد. صداوسیما از حیث میزان بینندگان به‌شدت افت کرده و مهمتر از افت کمی، افت کیفی بهره‌مندان از این رسانه هستند که بیشتر شامل افراد سالمند، با تحصیلات پایین و افراد غیرشهرهای بزرگ و روستایی، که کمترین اثرگذاری را در فضای عمومی و اجتماعی دارند.

خبرگزاری‌های داخلی در عمل و در رقابت با فضای مجازی اثرگذاری ندارند و بیشتر دنباله‌روی فضای مجازی هستند. مطبوعات داخلی به کلی اثرگذاری گذشته خود را از دست داده‌اند و تیراژ آنها نشانه این ادعا است و به جای آنها فضای مجازی قرار گرفته‌اند. فضای مجازی واجد ویژگی‌های مهمی است. قابل نظارت نیست، قابلیت پیگیری حقوقی ندارد. در کنار اخبار صحیح و واقعی به‌راحتی می‌توانند اخبار خلاف واقع و به قول معروف «فیک» منتشر کنند.

تجربه میدانی نیز نشان داده است که رسانه‌های رسمی کشور در اغلب اتفاقات مهم، منفعل و ناتوان از اطلاع‌رسانی مفید است. بنابراین بدون تردید می‌توان گفت که، اثرات بلندمدت آن توقیف مطبوعات، مغایر با اهداف تعیین شده آن بود. استقلال کشور، مستلزم استقلال در همه حوزه‌ها از جمله اقتصاد، فرهنگ، تسلیحات و رسانه و... است.

اکنون واضح است که استقلال رسانه‌ای به‌شدت از میان رفته است. این اتفاق فقط در مسئله خبررسانی نیست بلکه در حوزه فرهنگ، سبک زندگی و اقتصاد نیز اثرگذار بوده است. شکاف رسانه‌ای موجود، موجب شکاف در همه حوزه‌های دیگر نیز می‌شود به‌ویژه این تاثیرات برای جوانان از اهمیت بیشتری برخوردار است.

آنچه که در سال ۱۳۷۹ رخ داد، گذشت. اکنون می‌توان آن را تشدید نکرد. این کار هم چندان ساده و حتی بی‌هزینه نیست باید سیاست رسانه‌ای کشور برای انتقال مرجعیت رسانه‌ای به داخل کشور تغییر کند. ادامه این وضع به ناپایداری بیشتر جامعه و اجزای آن می‌انجامد.

راه آن نیز بستن و توقیف و... نیست. کافی است یک لحظه وضعیت شکاف رسانه‌ای در ایران امروز را با سال ۱۳۷۹ مقایسه کنیم تا ببینیم که روند تحولات فن‌آوری با سرعت بیشتری موجب تشدید این شکاف به سود رسانه‌های غیررسمی خواهد شد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی