| کد مطلب: ۱۴۸۰۶

فعالیت اقتصادی و مقاومت هر روزه

فعالیت اقتصادی و مقاومت هر روزه

هستی شهریزفر

معمار ارتباطات

بدیهی ا‌ست که هر کسب‌وکار برای تولد و بقا به سطحی از اعتماد نیاز دارد؛ اعتمادسازی ازسوی جامعه‌، مخاطبان و ذی‌نفعان داخلی آن کسب‌وکار. به‌این‌معنا می‌توان ادعا کرد که یک کسب‌وکار، منشأ تولید اعتماد در یک جامعه است. اگر آن کسب‌وکار در بستر اقتصاد دیجیتال باشد و شهروندان یک جامعه برای تهیه‌ی یک کالا یا خدمت، به یک پلتفرم یا یک بستر غیرفیزیکی اعتماد می‌کنند، شاید بتوان گفت حاصل دوبرابر اعتمادسازی اجتماعی هم می‌تواند باشد!

ایجاد فرصت برابر، فلسفه‌ی اقتصاد دیجیتال

اعتمادی که هستی اقتصاد دیجیتال از آن منشأ گرفته است اعتمادی ناشی از انتشار و توزیع قدرت است. قدرتی که از یک نهاد منحصر و قدرت‌مند به شهروندان عادی جامعه منتقل می‌شود. شهروندان به مدد اینترنت (یکی از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصاد دیجیتال) و دسترس‌پذیری عادلانه‌ی پلتفرم‌های آنلاین می‌توانند خریدار و حتی به‌سادگی (به‎شرط داشتن ایده و تولید) خود به فروشنده یک کالا یا خدمت تبدیل شوند. در چنین موقعیتی، منشأ تولید و انتشار خدمات، فقط در دست یک نهاد قدرتمند و منحصر نیست و تکثیر می‌شود. در این وضعیت ایده‌آل، با اعتمادی که یک کسب‌وکار دیجیتال می‌آفریند، شهروندان یک جامعه می‌توانند فرصت مشابهی در خلق ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشند.

اگر این چرخه درست کار کند، با اولین بارقه‌های امید در چرخه‌ی اقتصاد دیجیتال یک کشور، کم‌کم نیازهای جدید روزمره‌ای هم کشف می‌شود و چرخه‌ی عرضه و تقاضای خدمات نیز دراین‌میان بازتولید می‌شود؛ کسب‌وکارها ملزم به پاسخگویی به مردم خواهند بود و درنهایت چرخه‌ای آفریده می‌شود که در خدمت زندگی آسوده‌تر و رونق اقتصاد ملی است. به‌همین‌دلیل همواره ارتباط سهم اقتصاد دیجیتال  یک کشور و شکل‌گیری مفهوم «توسعه»، مفهوم مهمی است.

در ایران اما «این ‌همه» نیست!

لزوماً هرچه روی کاغذ زیباست، در زمین بازی رخ نمی‌دهد! کافی ا‌ست برخوردهای قهری با کسب‌وکارهای نوآوری کشور و واکنش‌ها به آمار وضعیت اینترنت ایران و مطالبه‌گری برای بهبود آن را مرور کنیم تا روشن شود که چرا فعالیت اقتصادی و صنفی در ایران به یک مقاومت هر روزه تبدیل شده است؟ و از خود بپرسیم در همین جامعه  ـ با سهم اقتصاد دولتیِ حداکثری ـ که رشد یک کسب‌وکار، بازتولیدکننده‌ی صدای ارزشمندی از دل جامعه است، تا کجا می‌توان به مفهوم اعتماد در تعامل با دستگاه‌های اجرایی کشور خوش‌بین بود یا ممارست ورزید؟!

در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۵ درباره‌ی میزان اعتماد به خدمات مرتبط با تجارت الکترونیک، مشخص شده است که شاخص‌های «سهولت و سودمندی درک‌شده» ازسوی کاربران، مهم‌ترین معیارهای ارزیابی موفقیت اقتصاد دیجیتال ازسوی کشورهاست. سهولت و سودمندی یک کسب‌وکار برای مخاطب در چه شاخص‌هایی تعریف می‌شود؟ از دقت در طراحی محصول تا ابعادی که در جزئیات فنی لحاظ می‌شود، در این طیف قرار دارد. درواقع در این سطح، اعتمادسازی یک نوع ارتباط مستمر است که کسب‌وکارها باید پس از حضور در بازار مصرف و تلاش مداوم در بهبود، نوعی گفت‌وگوی مداوم با مخاطب ـ مشتری را هم تجربه کنند.

به‌این‌معنا در یک جامعه‌ی عادی، یک فعال کسب‌وکار تنها به رشد و توسعه‌ی کسب‌وکارش می‌پردازد. در ایران اما بخش زیادی از توان یک کسب‌وکار برای مناسبات غافلگیرانه صرف می‌شود و به‌همین‌دلیل فعالیت اقتصادی در ایران مقاومتی هر روزه ا‌ست؛ مناسباتی که بیش از هر چیز به‌نظر می‌رسد ریشه بر «بی‌اعتمادی‌» داشته باشد.

ازسویی بی‌اعتمادی نهادهای قدرت در داخل کشور که نمونه‌های آن را در این سال‌ها بسیار دیده‌ایم؛ از شب‌نامه گرفته تا انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی و پلمب‌های نابهنگام و پرونده‌های قضایی برای مدیران استارت‌آپ‌ها. ازسوی‌دیگر بی‌اعتمادی اجتماعی که هر ساختن و رشدی را به رانت یا وابستگی به نهادهای حاکمیتی مرتبط می‌انگارد و در هر بزنگاه اجتماعی یا سیاسی، به این کسب‌وکارها می‌تازد.

شاید قربانی‌گرفتن از اکوسیستم نوپایی که قدرت و سرمایه بالایی هم برای مقابله با تمام این موارد ندارد، ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین کنش به‌نظر بیاید.

در مجموع این اتفاقات می‌توان گفت که فعالیت اقتصادی در ایران، نوعی مقاومت هرروزه‌ است؛ همین‌طور امیدوار ماندن به ساختن.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی