رشدیه آسیبشناس بود
دربارۀ کتاب مجموعه آثار میرزاحسن رشدیه تبریزی
دربارۀ کتاب مجموعه آثار میرزاحسن رشدیه تبریزی
سیدرضا باقریانموحد
نویسنده و پژوهشگر
میرزا حسن رشدیهتبریزی، قبل از اینکه یک معلم باشد، یک آسیبشناس بود؛ همین ذوق آسیبشناسانه بود که این پیشنماز 23سالۀ مسجد محلۀ چرنداب تبریز را برای کسب دانش و تجربۀ دیگر ملل به استانبول، بیروت، قاهره، ایروان و... کشاند و زندگی او را برای رفع این آسیبها و یافتنِ راهحل مشکلاتِ نظام تعلیم و تربیت در ایران با چالشهای بسیار روبهرو ساخت. او ابتدا آسیبها را به خوبی شناخت؛ سپس برایشان راهحل پیدا کرد و هرگز در برابر سختیها و مشکلات و تهدیدها خم به ابرو نیاورد. او تا پایانِ عمر خود از دغدغۀ مقدس نوآوری و خلاقیت و ابتکار دست برنداشت و به معلمِ کلاسِ اول ابتدایی بودن، افتخار میکرد و به تعلیم و تربیت آسان میاندیشید. حتما قبل و بعد از رشدیه بودهاند کسانی که بهاصلاح نظام آموزشی کشور اقدام کردهاند، اما هیچکدام همّت و پشتکار رشدیه را نداشتهاند. اکثر آنها بعد از مدتی، دست از کار کشیدهاند و عطای این کار را به لقایش بخشیدهاند. میرزا حسنرشدیه، تمام سختیها را با آغوش باز قبول کرد و در برابر مخالفان (عوام و خواص) ایستادگی کرد. اگر گذشتگان، قدر هفتاد سال تلاش رشدیه را به خوبی ادا نکردند و نام و یاد او را پاس نداشتند، امروزه که هفتاد سال از مرگ او گذشته، ما چه کردهایم؟
آیا وزارت آموزش و پرورش و فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، دِینِ خود را نسبت به این بنیانگذار اصول جدید تعلیم و تربیت، ادا کردهاند؟ نه درسی در کتابهای درسی، نه خیابانی، نه میدانی، نه تندیسی، نه زندگینامۀ دقیق و جامعی، نه...، خلاصه اینکه هیچ وزارتخانه و نهادی، هیچ کاری که در شأن جایگاه علمی و خدمات فراوان این مرد بزرگ باشد، انجام نداده است.
نذر احیای آثار رشدیه
این حقیر نذر کردم که به پاس زحمات هفتادسالۀ آن پیر معارف، هفت سال در راستای احیای آثار او بدون هیچ چشمداشت مادی تلاش کنم؛ باشد که دین خود را نسبت به او ادا کرده باشم؛ کفشهای آهنین پوشیدم و برای گردآوری اسناد و مدارک به سراغ وزارتخانۀ عریض و طویل آموزش و پرورش در تهران رفتم و دست از پا درازتر بازگشتم؛ نه کتابی، نه سندی، نه مدرکی و از همه بدتر، نه انگیزه و همّتی برای گردآوری مجموعه آثار رشدیه. به سراغ کتابخانه ملی و مجلس و ملک رفتم و با استقبال و همکاری بسیار خوب مدیران و کارشناسان مواجه شدم و اسناد زیادی را فراهم کردم و برای ادامۀ جستوجو از کتابخانۀ آیتالله مرعشینجفی و آیتالله بروجردی قم کمک خواستم و از محبّت ایشان هم بسیار بهره بردم؛ کتابخانههای عمومی و تخصصی شهرهای تبریز، رشت، شیراز، کاشان، مشهد و اصفهان را هم به کمک برخی از دوستان عزیزم جستوجو کردم و مدارک و اسنادی را به مجموعه اضافه نمودم؛ در ادامۀ جستوجو با سرکارخانم بهدخت رشدیه از نوادگان میرزاحسن رشدیه آشنا شدم؛ وی نیز در کمال بزرگواری، تمامی مدارک و اسناد خود را که حاصل سالها تلاش بوده در اختیار من قرار داد که بر غنای مجموعه افزود. هفت سال از این عهد و پیمان من با رشدیه گذشت و حاصل این سیر و سلوک علمی در قالب کتاب مجموعه آثار میرزاحسن رشدیه به همت انتشارات کتاب طه قم منتشر شد. این مجموعه شامل کتب درسی و نشریات علمی و آموزشی است که رشدیه برای اولین بار به سبک جدید فراهم کرده و در طول سالهای متمادی در مدارس تازهتاسیس خود تدریس نموده است. هدف از گردآوری و بازنشر این کتب بههیچوجه بزرگنمایی تالیفات رشدیه یا زنده کردن تدریس این کتب نیست؛ هدف، فقط احیای این آثار بهمنظور تجزیه و تحلیل پژوهشگران و کارشناسان و برنامهریزان نظام تعلیم و تربیت است؛ اگر بهدرستی از سابقۀ علمی و میراث مکتوب خود خبر نداشته باشیم که متاسفانه خبر نداریم، نمیتوانیم برای آینده برنامهریزی دقیق و علمی داشته باشیم؛ کتب درسی رشدیه، باید بهعنوان یک میراثِ فرهنگی ملی ثبت شوند؛ زیرا مجموعه تجربیات یک نویسندۀ کتب درسی با آزمون و خطاهایی مواجه است که برای مولفان کتب درسی و برنامهریزان نظام تعلیم و تربیت میتواند بسیار قابل استفاده باشد. این مجموعه شامل این کتابها است: بدایة التعلیم (3 جلد)/ کفایةالتعلیم (2جلد)/ نهایةالتعلیم (1جلد)/ هدایةالتعلیم (1جلد)/ صرف فارسی(1جلد)/ کتاب المشتقات (1جلد)/ صد درس(1جلد)/ شرعیات (1جلد)/ اصول عقاید یا اتحاد بشر (1جلد)/ تنبیهالغافلین یا ارشادالطالبین(1جلد)/ نظامنامۀ مدرسۀ مبارکۀ رشدیه(1جلد)/ نشریه مکتب (1جلد).
گزیده اندیشه رشدیه
در کنار این، اندیشه، جهانبینی و نگاه رشدیه را لابهلای همین آثار درسی نیز میتوان بهدرستی دریافت. کافیست به گزیده کلمات قصار رشدیه که از همین کتابهای درسی استخراج شده است، توجه کرد. در ادامه برخی از این جملات گزیده با موضوعاتی چون استبدادستیزی، قانونگرایی، مشروطهخواهی، وطندوستی و اهمیت دادن به کتاب و مطبوعات آورده میشود.
تشویق به استبدادستیزی: استبداد، استعداد را باطل میکند و عقل را عاطل. استبداد، زائیدۀ جهل است و زایندۀ افسوس. استقلال با استبداد، اجتماع اضداد است. افتضاح عواقب استبداد را امکان استرداد نیست. افسوس، فرزند استبداد است.
تشویق به قانون گرایی: اعلیحضرت همایون، خود مُحب قانون است، اگر قارون بگذارد. اکثر قصبات از بیقانونی، عن قریب دهکده خواهد شد. اهم شروط سلاطین مشروطه، قبول قانون مشروطیت است. در مذهب حق اسلام مشقتی شاقتر از بیقانونی نیست. سلطنت حقه فقط حق قانون است که تسلط بر ماسوا دارد. قانون اساسی هر ملّت که با خون اوحاد اولیای دولت تذهیب نشود، مفید به حال ملت نمیشود. قانون به منزلۀ روح و بقابخش هرگونه تأسیسات خیریه است. قانون هر ملت باید ملایم طبع آن ملت باشد. قانون، روح آسایش وطن است. قانون، روح مملکت است و اجرای قانون، غذای روح.
مشروطهخواهی: تا رعیت، مطالبۀ مشروطیت نکنند، دولت سلب استبداد نخواهد کرد. تا سلطنت ایران مشروطه نشود، ورثه، مالک میراث خود نخواهند شد. تا سلطنت محدود نباشد، مملکت محدود نخواهد شد. سلاطین عادلۀ مشروطه ثواب انبیا دارند. سلطان ایران از حیث دیانت و ایمان، طالب مشروطیت است مگر وزرای بیایمان. کشتی شکستهگان ملّت را باد شرطه، فقط اهتزاز بیرق مشروطه است. محترمترین سلاطین ایران، سلطانی است که نشر مشروطه خواهد کرد. موذیان مشروطیت از طالبین استبداد، واجبالقتلترند. هیچ جذبه قویتر از بسط مشروطیت نیست با قدرت استبداد.
تقویت حسِ وطن دوستی: آبادی بلاد با اکثریت سکنه است و سکنه را روی بر جلای وطن است. احسن قصص، قصۀ ترقّیات وطن است. ایرانیان از بیعلمی اگر قوۀ اختراع ندارند از پُرهوشی قدرت تقلید کامل دارند. خدایا، لطیفا، مهربانا کی خواهد شد که هموطنان جلای وطن روی بر اوطان خود برگشته از کنار هووی مادر برخاسته در آغوش مادر خواهند نشست. دفع عدوی خارجه با مردان جنگی است و من خود سرباز وطنم. مردن در راه حفظ وطن، زنده شدن است. وطن، محبوب من است و کسی که محبوب مرا معیوب میدارد، البته مغضوب من است.
اهمیت دادن به کتاب و مطبوعات: اگر کاغذ نبود، مردم همه وحشی بودند. ترقّی هر ملت را مقدار مطبوعات نشان میدهد. جراید وطنی را آبونه شدن، شرکت در معارف وطن است. زیادی مطبعه، علت مزید معارف ملت است. معارف هر ملت به قدر ترقّیات جراید آن ملت است. مبارک قدم آن عروسی است که جهازش کتابخانهاش باشد.