راهی باز خواهد شد اگر بخواهیم
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
دیروز شنبه به تعبیری روز رسمی برای آغاز سال تحصیلی دانشگاههای کشور بود. شاید مدیریت امور گمان داشتند که پس از رویداد دانشگاه صنعتی شریف، دیگر شاهد ادامه اعتراضات نباشیم. درحالیکه برخی معتقدند همان برخورد، خشم و عصبانیت دانشجویان را بیشتر کرد و اعتراضات این شنبه واکنشی در برابر آن رفتار است. در هر حال آنچه آشکار است، ادامه اعتراضات است. اعتراضاتی که حتما باید نسبت به آن تحلیل داشت و براساس این تحلیل، به فکر حل این بحران بود. اولین نکته این است که جوانان مطالباتی دارند که بدون تردید، واقعی است و بعید میدانم حتی یکنفر نیز در ساختار قدرت، واقعی بودن آنها را رد کند. این مطالبات از نظر حکومت دو دستهاند؛ بخشی مشروع است مثل اشتغال، درآمد کافی، سرگرمی و... بخشی را هم نمیپذیرند مثل آزادی پوشش، تاکید بر رفع تبعیض در انتخاب مدیران، مبارزه با فساد و خیلی از مطالبات رادیکال. در هر دوصورت، حکومت باید برای آنان پاسخی موجه و منطقی داشته باشد، بهطوریکه اگر جوانان هم قانع نشوند، سایر مردم آن را بپذیرند. جوانان به دلیل فقدان نهادهای مدنی، سازمانیافته نیستند و راهیمدنی برای پیگیری مطالباتشان ندارند. اصولا نادیده گرفته میشوند و ساختار رسمی فقط گروه اقلیتی از جوانان همسو با فرهنگ رسمی را تحویل میگیرد و بقیه را محذوف تلقی میکند. ولی مهمتر این است که حتی احزاب، گروهها و افراد متشکل نیز جایی و کسی را برای گفتوگو و طرح نظرات خود پیدا نمیکنند. ظاهرا رابطه مردم و حکومت، یکرابطه یکسویه است که آنان بگویند و اینها هم باید بشنوند. در این میان برخیها حرفهای عجیبی میزنند و مثلا میگویند اعتراضات خود را نه در خیابان، بلکه مستقیما برای ما بنویسید و طرح کنید!! گویی که شکایت را باید پیش مشتکی عنه (کسی که از او شکایت شده) برد. اینکار باید در سطح رسانههای رسمی انجام شود که متاسفانه انجام نشده یا بهصورت فرمایشی و صوری انجام شده است. پاسخ به این پرسش که مشکلات جوانان چیست که به خیابان آمدهاند و چه راهحلی برای این بحران وجود دارد، چندان پیچیده و سخت نیست. نتایج پژوهشی رسمیای که ۱۲سال پیش و برای پاسخ به همین مساله و با هدف آیندهنگرانه وضعیت جوانان انجام شده بسیار گویاست که نتیجهگیری نهایی آن در روزنامه امروز منتشر شده است. چکیده نتایج آن در ضرورت اصلاح رویکرد حکومت به دو مساله فرهنگ و اقتصاد ارائه شده است.
اول؛ تامین نیازهای اقتصادی مطابق برنامههای رسمی با رشد سالانه هشتدرصد. اگر این هدف در ۱۱سال اخیر انجام شده بود، امروز توان تولیدی ما ۱۴۰درصد بیش از تولید فعلیما بود و قطعا رضایت اقتصادی مردم وجوانان زیاد بود. این هدف به هر دلیل محقق نشده و هیچکس هم پاسخگو نیست و هزینه آن را جوانان میدهند و برخی مسئولان و فرزندان آنان در رفاه هستند. نمونهاش ثروت عظیم فرد پیشنهادی برای وزارت رفاه که آبروریزی تمامعیار بود.
دوم؛ کاهش کنترلهای مرسوم بر رسانه رسمی؛ مشارکت سیاسی و امور فرهنگی و اجتماعی است. این دوپیشنهاد که محصول کل پژوهش است، در این مدت نهتنها موردتوجه قرار نگرفته که فرآیند معکوس طی شده است. با این حال همیشه باید امید داشت، بهویژه هنگامی که گمان میکنیم همه راهها بسته است، راهی باز خواهد شد؛ اگر بخواهیم.