| کد مطلب: ۴۲۵۱

روابط پاکستان با ایران تابع روابطش با عربستان است

گفت‌وگو با محسن روحی‌صفت کنسول سابق ایران در پیشاور

گفت‌وگو با محسن روحی‌صفت کنسول سابق ایران در پیشاور

پرویز مشرف که نزدیک یک دهه ریاست دولت پاکستان را در اختیار داشت، ابتدای هفته جاری در دبی درگذشت. برای بررسی روابط ایران و پاکستان در دوران او با محسن روحی‌صفت، کنسول سابق ایران در پیشاور گفت‌وگو کردیم.

پرویز مشرف چگونه در سیاست پاکستان قدرت گرفت و روی کارآمد؟

روی کار آمدن پرویز مشرف مصادف با موضوع جنگ کارگیل بود. پرویز مشرف طی این جنگ بین هند و پاکستان فرمانده ارتش و نوازشریف نخست‌وزیر پاکستان بود و ارتش بدون اطلاع دولت پاکستان، دست به عملیات زد و بخش‌هایی از ارتفاعات بسیار صعب‌العبور کارگیل را در مرز با هند با استفاده از نیروهای افغانی طالبان گرفت. این اقدام منجر به تنش بین دو کشور شد و دو کشور برای حمله هسته‌ای آماده شدند که با میانجیگری‌هایی که شد، پاکستان از آن منطقه عقب‌نشینی کرد و بلافاصله وقتی که مشرف شروع به تنش‌زدایی با هند کرد و دیپلماسی بین واجپایی نخست‌وزیر هند و نواز شریف برقرار شد، در این بین پرویز مشرف کودتایی علیه یک دولت سیاسی و مدنی ترتیب داد.

انگیزه و زمینه‌های کودتای او علیه نواز شریف چه بود؟

هدف اصلی مشرف از این کودتا این بود که نگذارد ارتش و نظامیان پاکستان از مرکز توجه و سیاست‌گذاری‌ در پاکستان دور شوند و بتوانند با ادامه تنش‌هایی که با هند دارند، بهانه لازم را برای حضور در همه عرصه‌های سیاست و سیاست خارجی حفظ کنند. این به معنای عقب ماندن از توسعه اقتصادی بود، درحالی‌که هند سیاست خود را برای پیگیری توسعه اقتصادی بنا نهاده بود و هدف اصلی‌اش هم توسعه کشور بود. اما پاکستانی‌ها از لحاظ اقتصادی هدف خودشان را بر پایه جنگ‌های نیابتی و افزایش تنش با هند گذاشتند و می‌خواستند منافع نظامیان در پاکستان تأمین شود. ولی همیشه در طول تاریخ پاکستان و حتی سایر کشورهای دنیا، نظامی‌هایی که سرکار آمدند همیشه به اهداف کوتاه‌مدت توجه می‌کنند و به اهداف درازمدت نمی‌اندیشند. گذشته ایران را هم که ببینید، مثلاً نادرشاه همین‌گونه بود. به این جهت اگر بعد از 10 سال مقایسه ‌کنید وضعیت پاکستان را می‌بینید که چقدر خسارت زدند و رقبای آن کشور که به‌دنبال رقابت‌های نظامی‌ نبودند چقدر توانستند پیشرفت کنند.

بلافاصله پس از قدرت‌گیری پرویز مشرف موضوع 11سپتامبر اتفاق افتاد که تحول مهمی بود و منجر به حمله آمریکا به افغانستان شد. این موضوع چه تأثیری در سیاست‌های دولت او داشت؟

پرویز مشرف به‌رغم اینکه برنامه‌ریزی‌اش حمایت از طالبان و ایجاد جنگ‌های نیابتی در منطقه بود، ولی به‌دلیل فشاری که آمریکا آورد مجبور شد به‌ظاهر دست از حمایت از طالبان بردارد و بتواند با آمریکا برای سقوط طالبان همراهی کند، ولی پاکستان در خفا همچنان تا زمان اخیر به سیاست دفاع از طالبان ادامه داد که ما شاهد تحولات اخیر در این منطقه هستیم و در حال حاضر هم کاملاً مشهود است. خود سیاستمداران پاکستان از جمله هفته قبل وزیر امور خارجه پاکستان، در پارلمان این کشور اعلام کرد که سیاست حمایت از گروه‌های جهادی در افغانستان یک اشتباه‌ بزرگ‌‌ بوده که در گذشته رخ داده و ما نبایستی از این گروه‌های افراطی و طالبان چنین حمایتی می‌کردیم. امروز بزرگترین مشکل پاکستان امنیت است که حتی تنش با هند را تحت‌الشعاع قرار داده است، یعنی الآن مقامات پاکستانی خطر اول را این گروه‌های افراطی می‌بینند که در داخل کشور علیه دولت و ارتش پاکستان عملیات می‌کنند و هند را یک خطر فوری نمی‌بینند. ضمن اینکه هند هم از لحاظ اقتصادی انقدر از پاکستان فاصله گرفته که پاکستان هیچ چاره‌ای جز مماشات با هند ندارد. این نتیجه یک حکومت نظامی است که معمولاً درازمدت نمی‌اندیشند و به منافع کوتاه‌مدت توجه دارند تا اینکه همیشه بتوانند در مرکز قدرت باشند.

دولت مشرف در رابطه با ایران چه نتایجی در پی داشت؟

دولت پرویز مشرف در دوره‌ای که ایشان حکومت را در پاکستان در دست گرفت، یکسری مزایا برای ایران داشت. در دوره او تنش‌های فرقه‌ای با ایران به‌شدت کاهش پیدا کرد و او توانست گروه‌های افراطی مانند سپاه صحابه و لشکر جنگوی که علیه ایران عملیات می‌کردند را از طریق زندان و اعدام یا حتی ترور سرکوب کند. این کار موجب شد تا حدود زیادی ما در دوره مشرف روابط باثباتی با کشور پاکستان داشتیم. دوسوم از مدت‌زمانی که پرویز مشرف سرکار بود این ثبات روابط بین دو کشور برقرار بود و این نکته مثبتی در دوره ایشان بود.

گروه‌های افراطی چون سپاه صحابه و گروه جنگوی که اشاره کردید چه اقداماتی علیه ایران انجام داده بودند؟

گروه‌های افراطی شهید گنجی، رایزن فرهنگی ما در لاهور را ترور کردند. شش خلبان سپاه را که در پاکستان آموزش می‌دیدند ترور کردند. چند مهندس ما را که در کراچی پل گریفتل می‌ساختند، ترور کردند. در پیشاور به کارمندان محلی ما حمله کردند و آنها را شهید کردند. موارد دیگری هم داشتیم.

در زمینه مسائل منطقه‌ای، پاکستان عموماً هم‌پیمان و همراه مواضع عربستان بوده است و در دوره پرویز مشرف هم همین‌گونه بود. حال اینکه در دوره خانم بی‌نظیر بوتو و همسرش آصف‌علی زرداری و عمران‌خان، پاکستان روابط گرم‌تری با ایران داشت. علت این موضوع چیست و آیا ایران می‌تواند این شرایط را تغییر دهد؟

ساختار اقتصادی پاکستان به شکلی است که هر حکومتی برای جذب منابع مالی نیازمند به روابط خوب با عربستان است. فرقی نمی‌کند که این حکومت از طرف چه‌کسی باشد. فقط در درجه‌اش فرق دارد. یک کمی در بعضی حکومت‌ها این نیاز و وابستگی بیشتر است. در بعضی از دولت‌ها کمتر ولی سیاست کلی پاکستان ایجاد توازن یا روابط متوازن بین ایران و عربستان است، یعنی سعی می‌کند که همان‌قدر که با عربستان ارتباط دارد با ایران حداقل ارتباط سیاسی‌اش را داشته باشد.
ایران توان کمک‌های اقتصادی را نداشته است، به‌رغم اینکه قبل از انقلاب، ایران یکی از مهمترین کشورهایی بود که به پاکستان کمک اقتصادی می‌کرد؛ از این جهت بالانس به نفع ایران بود. اما پس از انقلاب این توان از کف ایران خارج شده و عربستان از نظر مالی پشتیبان پاکستان بوده، لذا در آن زمینه پرویز مشرف چندان فرقی با نواز شریف ندارد. ساختار حکومت پاکستان پس از فوت محمدعلی جناح که پایه‌گذار پاکستان بود مبتنی بر یک ساختار یا یک مجتمع صنعتی‌ نظامی بوده است. یعنی ارتش روی تمام ارکان اقتصادی پاکستان دست گذاشت. بانک، شرکت‌های سرمایه‌گذاری صادرات و واردات، شرکت‌های ساختمانی تأسیس کرد و در همه عرصه‌های حکمرانی دخالت کرد و این‌گونه سیاست پاکستان را در مشت خودش گرفت. با این توجیه برای مردم پاکستان که «در بین ما نظامیان فساد نیست»؛ درحالی‌که در بین نظامیان اگر فسادی بود افشاء نمی‌شد، ولی بین سیاستمداران این شفافیت وجود داشت. نیمی از دوران پس از استقلال پاکستان مستقیماً در دست نظامیان بوده و آن نیمه دیگر هم نظامیان نفوذ بسیار قابل‌توجهی داشتند و باعث سقوط یا برکناری حکومت‌های مدنی و سیاسی شدند ولی حاصل روشی که طی 70 سال گذشته پیش گرفته‌شده، الآن پاکستانی است که از نظر اقتصادی ورشکسته است. پاکستان فقط سه میلیارد دلار ذخیره ارزی و بیش از 60 میلیارد دلار بدهی دارد. از نظر اقتصادی فاصله‌اش با هند بسیار زیاد شده، و این نتیجه آن سیاست‌های نظامی‌گری است که نظامیان پاکستان تصور داشتند‌ بهتر از سیاسیون می‌توانند حکومت را اداره کنند.

با توجه به اینکه در آن دوره ایران و طالبان روابط پرتنشی داشتند، ایران و پاکستان چگونه بر سر افغانستان تعامل می‌کردند؟

ما همیشه در مسائل افغانستان به پاکستان رجوع می‌کردیم تا سعی کنیم با مشکل افغانستان به‌صورت مشترک برخورد کنیم تا بتوانیم یک ثباتی در افغانستان ایجاد کنیم. مشرف، افغانستان را جزو حوزه سیاست داخلی خودش می‌دانست و اجازه نمی‌داد که کشور ما چندان در آن موضوع برای خودش نقش تعریف کند. هرچند به‌رغم این سیاست پاکستان، ما با روابطی که بعداً با گروه‌های مختلف داشتیم کار خودمان را می‌کردیم. جلسات چندجانبه‌ای که با پاکستان می‌گذاشتیم معمولاً قائل به تعریف منافعی از ایران در افغانستان نبودند و این وضعیت همیشگی بود. یعنی رقابت بین ما و پاکستان در مورد افغانستان وجود داشت.

با توجه به منازعه بین ایران و آمریکا، پرویز مشرف چه سیاستی بین ما و آمریکا داشت؟

ساختار پاکستان از نظر اقتصادی بسیار ضعیف است و مسائل اقتصادی نقش اصلی را در نوع ارتباطش ایفا می‌کند. آمریکا بزرگ‌ترین کمک‌کننده به پاکستان است و بخشی از کمک‌هایش مستقیماً و جدا از دولت پاکستان به ارتش می‌رسد. چون ساختار تصمیم‌گیری سیاسی در پاکستان به‌دست ارتش است، لذا به‌طور طبیعی این موضوع خیلی اهمیت دارد و ما هم کشوری با اقتصاد قوی که بتوانیم نیازهای پاکستان را تأمین کنیم، نیستیم. ما می‌توانیم نیازهایشان را تأمین کنیم، ولی در مقابلش پول می‌خواهیم که آنها پول ندارند بدهند، ولی عربستان این مزیت را دارد که کمک مالی کند. مثلاً پاکستان درخواست خرید نفت از ایران داشت ولی می‌گفت مهلت داشته باشد و پولش را شش ماه بعد پرداخت کند. بارها این را پاکستانی‌ها از ما خواستند ولی ما همیشه به اینها جواب منفی دادیم. به‌طور طبیعی عربستان چنین مهلتی را در اختیار پاکستان قرار می‌دهد که پول نفتش را شش ماه دیرتر پرداخت کند. علاوه بر اینها وام‌های بلاعوض و وام‌های کم‌بهره در اختیار پاکستان می‌‌‌گذارد. ضمن اینکه سازمان کنفرانس اسلامی هم تحت نفوذ عربستان است و از آن طریق هم پاکستان بسیاری از اعتبارات را برای توسعه‌اش می‌گیرد، آمریکا هم که نفوذ را در صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی دارد. اخیراً فرمانده ارتش پاکستان به‌خاطر اینکه آمریکا را ترغیب کند تا به صندوق بین‌المللی پول برای اعطای وام به پاکستان توصیه کند، مستقیماً خودش به آمریکا رفت و چنین درخواستی را ارائه داد. یعنی به‌جای دولت، فرمانده ارتش برای این کار رفت. لذا شما نمی‌توانید ساختار را در نظر نگیرید و انتظار داشته باشید که روابط ما با پاکستان به شکل دیگری باشد، غیر از این شکلی که الآن است.

با این حال سایر روسای دولت‌های پاکستان مانند خانم بی‌نظیر بوتو و آصف‌علی زرداری روابط خوبی با ایران داشته‌اند. علت آن چیست؟

حزب مردم به‌طور ساختاری همیشه روابط خوبی با ایران داشته است. بی‌نظیر بوتو مادرش ایرانی بوده و خیلی از خانواده‌های ایرانی در پاکستان مانند خانواده‌های شیرازی با سران همین احزاب ازدواج کردند و بیشترشان در حزب مردم بودند. از سوی دیگر هم پدر بی‌نظیر بوتو توسط ارتش پاکستان اعدام شد و حزب مردم تا زمانی که بی‌نظیر بوتو بود، هیچ‌وقت رابطه صمیمی با ارتش نداشت و ارتش هرگز او را از خودش نمی‌دانست. در دوره پرویز مشرف بود که خانم بی‌نظیر بوتو ترور شد و خود پرویز مشرف در دادخواست‌های حزب مردم متهم به هم‌دستی با ترور بی‌نظیر بوتو بوده است. این فاکتورها قابل‌اغماض نیست که در نوع روابط با ما در نظر گرفته نشود.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار