آغاز جنـگ جهـانی سـوم
بررسی ۱۰ تهدید بزرگ پیشروی جهان از زبان نوریل روبینی اقتصاددان برجستهای که به بدبینی مشهور است
بررسی 10 تهدید بزرگ پیشروی جهان از زبان نوریل روبینی اقتصاددان برجستهای که به بدبینی مشهور است
تغییر اقلیم، جنگ و تورم: به نظر میرسد دنیا در وضعیت بحران دائمی قرار دارد. نوریل روبینی، اقتصاددان برجسته ترکی-آمریکایی در کتاب جدید خود 10 تهدید بزرگ پیشروی جهان را شناسایی میکند و از شیوه رویارویی با آنها میگوید. روبینی در کتاب خود تصویری غمانگیز و ویران از دنیا را ترسیم میکند.
تورم بازگشته و در یک سال گذشته همواره رو به افزایش بوده است که علت آن به عرضه و تقاضا برمیگردد. افزایش تورم ممکن است پدیدهای کوتاهمدت نباشد، اما دوران اعتدال بزرگ سه دهه گذشته (دورانی که نوسانات چرخه تجارت روند باثباتی داشت) روبهاتمام است و احتمالا وارد وادی جدید بیثباتی رکود تورمی شدهایم.
نوریل روبینی یکی از شناختهشدهترین اقتصاددانهایی است که به بدبینی مشهور است. استاد بازنشسته دانشکده تجارت استرن در دانشگاه نیویورک رکود اقتصادی سال 2008 و سقوط اقتصاد جهانی در بدو شروع بحران ویروس کرونا را پیشبینی کرده بود. نوریل روبینی در ایران، ترکیه، اسرائیل و ایتالیا بزرگ شده و حالا یک شهروند آمریکایی است. او میگوید که اقتصاد جهانی در مسیر تداخل نه با یکی بلکه با 10بحران احتمالی روبهرو است که هر کدام از آنها به تنهایی با هر کدام از بحرانها برابری میکند. دامنه تهدیدهای بزرگی که روبینی از آنها صحبت میکند از حوزه اقتصاد آغاز میشود. روبینی بزرگترین بحران بدهی و دوران رکود تورمی را پیشبینی میکند که بحران دهه 70 میلادی برای سیاستمداران ساده به نظر برسد. او معتقد است که ما در مراحل اولیه جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هستیم؛ درگیریای که سر مسئله تایوان میتواند بسیار بالا بگیرد. تهدید فناوری موضوع دیگری است که روبینی از آن صحبت میکند. او معتقد است که هوش مصنوعی میتواند میلیونها نفر را از کار بیکار کند و به نابرابری درآمد و پوپولیسم در بسیاری از کشورها بینجامد. اگر این دو تهدید بهتنهایی بد نیستند، بحران اقلیم در حال ظهور تقریبا اجتنابناپذیر است. عملکرد کشورها و کارخانهها برای رسیدن به اهداف کربن صفر خالص که در معاهده پاریس آمده، مبهم است و جنگ روسیه در اوکراین همه را به سمت سوختهای فسیلی سوق داده است. روبینی معتقد است انتخاب شیوههای صحیح سیاستگذاری و تصمیمگیری جمعی ممکن است تا حدی یا بهطور کامل از یک یا چند مورد از این تهدیدهای بزرگ جلوگیری کند اما جلوی تمام این موارد را نمیتواند بگیرد، در نتیجه وقوع فاجعه قطعی است.
در ادامه گفتوگوی مجله اشپیگل را با این اقتصاددان برجسته میخوانیم:
پروفسور روبینی، شما نام مستعارتان یعنی «دکتر بدشگون» را دوست ندارید. به جای آن دوست دارید شما را «دکتر واقعگرا» صدا کنند. در کتاب جدیدتان، «10 تهدید بزرگ» را توصیف کردهاید که آینده ما را به خطر میاندازد. موضوعی که بسیار غمانگیز است.
تهدیدهایی که من دربارهشان مینویسم واقعی است، هیچکس آن را انکار نمیکند. من در دهه 60 و 70 میلادی در ایتالیا بزرگ شدم. در آن زمان با وجود تنشها میان اتحادیه جماهیر شوروی و غرب، هیچوقت نگران وقوع جنگی بین قدرتهای بزرگ یا یک زمستان هستهای نبودم. هیچوقت واژههای تغییر اقلیم و همهگیری جهانی را نشنیده بودم. هیچکس هم نگران روباتها نبود که جایگاه شغلیشان را بگیرد. ما تجارت آزاد و جهانی شدن را داشتیم، در دموکراسیهای پایدار زندگی میکردیم؛ حتی اگر بینقص نبودند. بدهیها بسیار کم بود، سن جمعیت بالا نرفته بود و در سیستمهای بهداشت و حقوق بازنشستگی هیچ وعده بدون بودجهای وجود نداشت. این دنیایی است که من در آن بزرگ شدهام و حالا باید نگران تمام این موارد باشم، بقیه هم همینطور.
آیا بقیه هم نگرانند؟ یا احساس میکنید صدایی هستید که در بیابان گریه میکند؟
برای نشست صندوق بینالمللی پول به واشنگتن رفته بودم. نیل فرگوسن، مورخ و کارشناس اقتصادی در سخنرانی خود در این نشست گفت اگر خوششانس باشیم بحران اقتصادی همانند آنچه در دهه 70 میلادی رخ داد، اتفاق میافتد نه جنگ دهه 40. مشاوران امنیت ملی نگران بودند که ناتو در جنگ میان «روسیه و اوکراین» و «ایران و اسرائیل» مداخله کند و همانطور که امروز صبح خواندم، دولت بایدن انتظار دارد که چین به تایوان زودتر از اینها حمله کند. صادقانه بگویم، جنگ جهانی سوم واقعا شروع شده؛ در اوکراین و فضای سایبری که قطعا.
به نظر میرسد سیاستمداران از همزمانی بسیاری از بحرانهای بزرگ گیج شدهاند. آنها چه اولویتهایی را باید تنظیم کنند؟
آنها قطعا باید مسئله روسیه و اوکراین را قبل از مسئله ایران و اسرائیل یا چین حل کنند. اما سیاستگذاران باید به تورم و رکود اقتصادی مثل رکود تورمی نیز فکر کنند. منطقه یورو هماکنون در رکود اقتصادی قرار دارد و فکر میکنم طولانیمدت و ناخوشایند باشد. انگلستان وضعیت بدتری دارد. همهگیری کرونا ظاهرا کنترلشده است اما سر و کله سویههای جدید کووید به زودی پیدا میشود. تغییر اقلیم یک فاجعه آهسته و آرام است که دارد شدت میگیرد. برای هر کدام از 10 تهدیدی که در کتابم توصیف کردهام، میتوانم 10تا مثال بیاورم که همین الان دارد اتفاق میافتد، نه در آیندهای دور. میخواهید یک مثال درباره تغییر اقلیم بزنم؟
بفرمایید.
خشکسالی در تابستان امسال سراسر دنیا از جمله آمریکا را فرا گرفته بود. خشکسالی در نزدیکی لاسوگاس آنقدر بد بود که اجساد گانگسترهای باقیمانده از دهه 50 میلادی از اعماق دریاچههای خشکشده بیرون آمدند. در کالیفرنیا، کشاورزان دارند حقآبه خود را میفروشند چون از کشت هر بذری سودآورتر است. در فلوریدا دیگر نمیتوانید خانههای کنار آب خود را بیمه کنید. نیمی از آمریکاییها باید در نهایت یا به ایالتهای مرکزی-غربی آمریکا یا به کانادا نقل مکان کنند. این علم است نه حدس و گمان.
تهدید دیگری که توصیف کردهاید این است که آمریکا میتواند اروپا را تحتفشار قرار دهد تا روابط تجاری خود را با چین محدود کند تا حضور نظامی آمریکا در این قاره را به خطر نیندازد. چقدر با وقوع این سناریو فاصله داریم؟
این سناریو همین الان دارد اتفاق میافتد. آمریکا بهتازگی قوانین جدیدی را تصویب کرده که صادرات دستگاههای نیمهرسانا به شرکتهای چینی به منظور استفاده در بخش هوش مصنوعی یا رایانش کوانتومی یا نظامی را ممنوع میکند. اروپاییها میتوانند به تجارت با آمریکا و چین ادامه دهند اما به دلیل مسائل امنیت ملی این تجارت امکانپذیر نخواهد بود. تجارت، سرمایهگذاری، تکنولوژی، اینترنت، همهچیز به دو دسته تقسیم میشود.
الان در آلمان بحثی در گرفته درباره اینکه بخشهایی از بندر هامبورگ را باید به شرکت دولتی چینی کاسکو بفروشد. نصیحت شما چیست؟
باید به این فکر کنید که هدف از چنین قراردادی چیست؟ آلمان پیشتر با تکیه بر تامین انرژی از روسیه اشتباه بزرگی مرتکب شده است. چین طبیعتا بهدنبال تسخیر نظامی بنادر آلمان نیست؛ اقدامی که میتواند در آسیا و آفریقا انجام دهد. اما تنها استدلال اقتصادی برای چنین توافقنامهای این است که زمانی که کارخانههای اروپایی در چین مصادره شوند میتوانیم حمله کنیم. در غیر این صورت ایده هوشمندانهای نیست.
شما هشدار میدهید که روسیه و چین در تلاشند تا برای دلار و سیستم سوئیفت جایگزین پیدا کنند. اما هر دو کشور تاکنون شکست خوردهاند.
این موضوع فقط درباره سیستمهای پرداخت نیست. چین به سراسر دنیا میرود و تکنولوژیهای 5جی سوبسیددار را که میتوان به منظور جاسوسی استفاده شود، میفروشد. از رئیسجمهور یک کشور آفریقایی پرسیدم که چرا تکنولوژی 5جی را به جای غرب از چین میخرد؟ در جواب گفت که ما یک کشور کوچکیم، بالاخره یکی جاسوسی ما را میکند. پس از تکنولوژی چینی استفاده میکنیم که ارزانتر است. چین در بسیاری از مناطق دنیا در حال گسترش قدرت اقتصادی، مالی و تجارت خود است.
آیا رنمینبی چینی واقعا میتواند در طولانیمدت جایگزین دلار شود؟
زمانبر است، اما چینیها مهارت تفکر طولانیمدت را دارند. آنها به سعودیها گفتهاند فقط نفتی را میخرند که به رنمینبی قیمتگذاری و فروخته شود و آنها پیشرفتهترین سیستمهای پرداخت، نسبت به هر کشوری را در دنیا دارند. میلیاردها نفر از شهروندان چینی روزانه برای میلیاردها تراکنش خود از Alipay و WeChat استفاده میکنند. در پاریس، فقط میتوانید برای خرید از مغازه لوییویتون با WeChat پرداخت کنید.
بحران انرژی، تورم بالا و رشد راکد یا اصطلاحا رشد تورمی در دهه 70 میلادی نیز رخ داده است. آیا بحران مشابهی در حال وقوع است؟
امروز بدتر است. در آن زمان به اندازه امروز بدهی بخش خصوصی و دولتی نداشتیم. اگر بانکهای مرکزی الان نرخ بهره را برای مقابله با تورم افزایش دهند، موجب ورشکستگی بسیاری از شرکتهای زامبی (شرکتهای بدهکار که برای ادامه فعالیت خود نیاز به کمک مالی دارند)، موسسات مالی و دولتی میشوند. علاوه بر آن، بحران نفت در آن زمان توسط چند شوک ژئوپلیتیکی بهوجود آمد، اما امروز تعداد آنها بیشتر شده است. حالا تاثیر حمله چین به تایوان را تصور کنید که 50درصد دستگاههای نیمهرسانا و 80درصد مدلهای بالاتر در دنیا را تولید میکند. جهان را شوکه میکند. وابستگی امروز ما به دستگاههای نیمهرسانا بیشتر از نفت است.
شما منتقد سرسخت بانکهای مرکزی و سیاست مالی ملایم آنها هستید. آیا هیچ بانک مرکزیای وجود دارد که این روزها درک درستی از اوضاع داشته باشد؟
آنها در هر صورت سردرگماند یا با نرخ بالا با تورم مبارزه میکنند و بازارهای واقعی اقتصادی و مالی را محکم به زمین میزنند یا شانه خالی میکنند و پلک میزنند، نرخ را افزایش نمیدهند و تورم همچنان بالاتر میرود. به نظرم بانک مرکزی آمریکا و اروپا در حال پلک زدن هستند، همانکاری که بانک انگلستان انجام داده است.
از سوی دیگر، نرخ بالای تورم میتواند مفید باشد؛ چون به سادگی نرخ بدهی را افزایش میدهند.
بله، اما آنها بدهیهای جدیدتر را گرانتر میکنند. چون زمانی که تورم افزایش یابد، وامدهندگان نرخ بهره بالاتری دریافت میکنند. مثلا؛ اگر تورم از 2 به 6درصد برسد پس نرخ اوراق قرضه دولت آمریکا از 4 به 8درصد میرسد تا همان بازده یکسان را داشته باشد؛ و هزینه قرض گرفتن از بخش خصوصی به منظور پرداخت وام ملک و کسبوکار قطعا بیشتر خواهد بود. امری که برای بسیاری از شرکتها گرانتر تمام میشود چون باید نرخ بهره بسیار بالاتری از اوراق قرضه دولتی ارائه دهد که مطمئن تلقی میشوند. الان آنقدر بدهی داریم که چنین موضوعی میتواند به سقوط کامل اقتصادی، مالی و پولی منتهی شود. ما هنوز درباره ابرتورم مانند آنچه در جمهوری وایمار رخ داد صحبت نمیکنیم، فقط داریم از تورم تکرقمی حرف میزنیم.
خطر مهمی که در کتابتان توصیف میکنید، تغییر اقلیم است. آیا افزایش بدهی با توجه به پیامدهای احتمالی یک فاجعه اقلیمی در اولویت دوم قرار ندارد؟
ما باید همزمان درباره تمام موضوعات نگران باشیم، چون تمام تهدیدهای بزرگ به یکدیگر متصلاند. مثلا؛ الان، هیچ راهی برای کاهش قابل توجه انتشار گاز دیاکسید کربن بدون کوچکتر کردن اقتصاد امکانپذیر نیست. با اینکه سال 2020 بدترین رکود اقتصادی در 60سال اخیر اتفاق افتاد، انتشار گازهای گلخانهای فقط 9درصد کاهش پیدا کردند. در نبود رشد اقتصادی قوی، نمیتوانیم مشکل بدهی را حل کنیم. پس باید راههایی برای رشد بدون انتشار گازهای گلخانهای پیدا کنیم.
با وجود تمام بحرانهای موازی، احتمال اینکه دموکراسی علیه سیستمهای خودکامه مانند چین و روسیه پایدار بماند را چگونه ارزیابی میکنید؟
من نگرانم. زمانی که شوکهای بزرگی وجود دارد، دموکراسی شکننده میشود. همیشه مردان قدرتمندی وجود دارند که میگویند «من کشور را نجات میدهم» و تمام اتفاقها را گردن خارجیها میاندازند. این همان کاری است که پوتین با اوکراین انجام داد. اردوغان هم سال آینده میتواند همین کار را با یونان بکند و سعی کند بحرانی را بهوجود آورد، چون در غیر این صورت ممکن است انتخابات را ببازد. اگر دونالد ترامپ بار دیگر کاندیدا شود و انتخابات را ببازد، اینبار میتواند آزادانه از سفیدپوستان نژادپرست بخواهد به ساختمان کپیتال یورش ببرند. ممکن است شاهد وقوع خشونت و جنگ داخلی واقعی در آمریکا باشیم. در آلمان به نظر وضعیت الان خوب است. اما زمانی که اوضاع از لحاظ اقتصادی بدتر شود و مردم بیشتری به حزب راستگرا رای دهند، چه اتفاقی میافتد؟
شما علاوه بر پیشگویی رکود به یک خوشگذران نیز شناخته میشوید. آیا این روزها حالی برای خوشگذرانی دارید؟
من علاوه بر برنامههای اجتماعی میزبان گالریهای هنری، فرهنگی و کتاب بودهام. در دوران پاندمی کرونا، ریشههای یهودی خود را دوباره کشف کردم. ترجیح میدهم 20نفر را به شام شبات با یک مجلس خوب و موسیقی زنده دعوت کنم. یا یک جلسه بعدازظهر میگذاریم که من سوال جدی بپرسم و همه باید جواب دهند. مکالمات عمیق درباره زندگی و دنیا از دید کلی، نه گپ و گفت روزمره. باید از زندگی لذت ببریم و در عین حال وظیفهمان را برای نجات دنیا انجام دهیم.
منظورتان چیست؟
ردپای کربن ما بسیار بزرگ است. بخش قابلتوجهی از انتشار گازهای گلخانهای فقط از دامداری است. به همین دلیل است که من گوشت و مرغ را کنار گذاشتهام.
شما به این مشهور بودید که 9 ماه در سال را در سفرید.
من مدام در حال سفرم. اما موضوعی را به شما بگویم؛ من عاشق نیویورکم. در دوران پاندمی، مثل بقیه به همپتون یا میامی فرار نکردم. همینجا ماندم، تظاهرات «جان سیاهان مهم است» را دیدم، داوطلب شدم تا به بیخانمانها کمک کنم. روزانه شاهد استیصال بسیاری از دوستان هنرمندم بودم که شغل و درآمدشان را از دست میدادند و از عهده پرداخت اجارهخانهشان برنمیآمدند. با اینکه حتی یک توفان دیگر مانند سندی در نیویورک میتواند خشونت و هرج و مرج بیافریند، من باز هم میمانم. باید با دنیا همانطوری که هست روبهرو شویم. حتی اگر رویارویی هستهای بهوجود بیاید. چون اولین بمب در نیویورک فرود میآید و دومی در مسکو.