سلاح مدرن جنگ اوکراین
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
درباره اولنکا زلنسکایا همسر رئیسجمهور اوکراین که به ستاره تبلیغاتی تبدیل شده استدر ماههای اولیه حمله روسیه به اوکراین، اولنا زلنسکایا، بانوی اوکراین خود را از انظار عمومی دور نگه داشته بود. او حالا به دنبال جبران زمان از دست رفته است و سعی میکند حضور پررنگتری از خود نشان دهد. همسر رئیسجمهور اوکراین این اواخر در سفری به واشنگتن با مقامات عالیرتبه آمریکا دیدار کرد و پس از آن میزبان یک نشست بینالمللی در کییف بود. اقداماتی که بازتاب گستردهای در اخبار جهانی داشتند. اما خیرهکنندهترین اقدام زلنسکایا تاکنون انتشار عکسش روی جلد مجله مد ووگ بوده است. پرتره زلسنکا در مجله ووگ توسط آنی لبوویتز، عکاس برجسته آمریکایی گرفته شده است. این عکسها که به همراه مقالهای با تیتر «پرترهای از شجاعت» منتشر شدهاند، بانوی اول را به تنهایی و به همراه همسرش، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین نشان میدهند. عکسهای لبوویتز از زوج ریاستجمهوری اوکراین، در همان لحظه انتشار نمادین شدند و شور و هیجانی را در فضای مجازی به راه انداختند. اما حضور زلنسکایا روی جلد مجله ووگ، بحث و مشاجرهای را نیز به دنبال داشت. برخی از منتقدان این تصمیم را بیتفاوتی زلنسکایا در میانه جنگ توصیف کردند؛ آن هم در زمانی که تمام اوکراینیها برای نجات کشورشان مبارزه میکنند.
قابل پیشبینی بود که بیشتر این انتقادها از سمت روسیه و حامیان کرملین در غرب باشد. تعداد بسیاری از کارشناسان حضور زلنسکایا در مجله ووگ را شواهدی بر بزرگنمایی شدت جنگ در اوکراین میدانند. اینکه جنگ آنقدرها هم شدید نیست. انتقادهای مطرحشده فقط به دشمنان ژئوپلیتیک اوکراین محدود نشده است. بسیاری از اوکراینیها درباره عکسهای این زوج ابراز ناراحتی کردند و عدهای نیز این اقدام بانوی اول اوکراین را تبلیغ غلطی خواندند.
به گزارش شورای آتلانتیک، واکنشهای منفی به مصاحبه زلنسکایا با مجله ووگ قابل درک اما کوتهفکرانهست. مهمترین نکته این است که آنها اهمیت حفظ اوکراین در سرخط خبرهای بینالمللی و ماهیت نقش اولنا زلنسکایا، نقش بانوی اول کشوری را که در حال جنگ با یک ابرقدرت است، درک نکردهاند.
رفتن جلوی دوربین یکی از معروفترین انتشارات جهان که توجه میلیونها نفر را به خود جلب میکند، اقدامی هوشمندانه از سوی زلنسکایا بود؛ نوعی استفاده از تواناییاش به نفع اوکراین تا در جنگ اطلاعات علیه روسیه دست بالاتری را به اوکراین بدهد. زمانی که دیدن تصاویر مرگ و ویرانیها، قدرت خود برای شوکه کردن مخاطب را از دست دادهاند، زلنسکایا دیدگاه شخصی قانعکنندهای ارائه میدهد تا واقعیت جنگ را به ناظران خارجی نشان دهد.
جدال برای جلبنظر افکار عمومی در جهان یکی از مهمترین جنبههای جنگ روسیه و اوکراین است. توانایی اوکراین برای دفاع از خود به دریافت کمکهای مالی و تسلیحاتی از غرب بستگی دارد. ادامه دریافت این کمکها فقط زمانی تضمین میشود که افکار عمومی در سراسر دنیای دموکراتیک قاطعانه به سمت اوکراین باشد؛ امری که نمیتوان آن را بدیهی تلقی کرد.
عکسهای زلنسکایا زمانی منتشر شدند که شش ماه از حمله روسیه به اوکراین گذشته بود. رسانههای بینالمللی از پوشش اخبار اوکراین خسته شده بودند و کمتر به آن میپرداختند. در زمانی که
توجهها به سمت دیگری معطوف شده، چالش رهبران کشورهای غربی برای اولویت قرار دادن مساله حمایت از اوکراین یا برای اعمال تحریمهایی که نیازمند فداکاریهای رایدهندگان است، بیشتر میشود.
روسیه به خوبی از این موضوع آگاه است و
مشغول بررسی اطلاعاتیست که اراده کشورهای غربی را تضعیف کند. تلاشهای ناشیانه اولیه روسیه برای اینکه این جنگ را نهضتی علیه نازیها نشان دهد، حالا به نفع روایتی نرمتر کنار گذاشته شده که میخواهد بیاثر بودن مسلح کردن اوکراین را نشان دهد و بر پایان دادن به درگیری تاکید کند. کرملین امیدوار است که این پیام ظاهرا حساس را در میان مخاطبان خسته غربی طنینانداز کند و باعث شود فشارهای فزایندهای برای پذیرش توافق صلح به کییف آورده شود.
تبعات صلح میتواند برای اوکراین مصیبتبار باشد. اوکراینیها به خوبی میدانند که هر نوع آتشبسی در این مرحله به کرملین اجازه میدهد تسلط خود بر مناطق جنوبی و شرقی اوکراین را که از فوریه 2022 تصرف کرده، محکم کند. تسلیم شدن در جنگ به معنی راه افتادن کمپین بعدی روسیه و پایان یافتن استقلال اوکراین است.
به همین دلیل بسیار مهم است که اشغال اوکراین در خبرها زنده نگه داشته شود و تاکیدها بر ماهیت تمامیتخواه اهداف جنگی روسیه ادامه داشته باشد. استراتژی حضور زلنسکایا روی جلد مجله ووگ در برابر این اهداف موفقیتآمیز بود.
حتی تندروترین منتقدان مجله ووگ نیز باید قبول کنند که پرترههای زلنسکایا توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این میزان توجه بدون احساساتی کردن مخاطبان به دست آمد. تصاویر آنی لبوویتز خیرهکننده و در عین حال اصیلاند. پیوند عاطفی میان زلنسکایا و همسرش نشاندهنده سنگینی وزن وقایع رخ داده و تجربیاتی است که زندگی آنها را در پنج ماه گذشته زیر و رو کرده است.
شاید خیرهکنندهترین عکس، تصویری از زلنسکایا باشد که روی پلهها در داخل ساختمان دولتی نامعلومی نشسته، پشت تصویر پر از کیسههای شنی است که تداعیکننده تصاویر تکاندهندهای از جنگ است. زلنسکایا که آرنجهایش را روی زانوهایش گذاشته، خیره به دوربین است. تصویری که نشاندهنده توأمان قدرت و خستگی است. پرترهای باشکوه که توانایی آن در مخابره ترومای عمیق اوکراین و مقاومت چشمگیر این کشور، از شیوههای گزارشنویسی در جنگ فراتر رفته است.
زلنسکایا به طور قطع و یقین فتوژنیک است، اما حضور اخیر او در مکانهای عمومی این امکان را میدهد که ثابت کند انسانی فراتر از یک صورت زیباست. بانوی اول اوکراین مسلما حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و از فرصت مصاحبه خود با مجله ووگ استفاده میکند تا وحشت ناشی از حمله روسیه را به مفهومی انسانی و قابل درک تبدیل کند. زلنسکایا در جایی از مصاحبهاش میگوید: «هفتههای اول پس از شروع جنگ شوکه شده بودیم. بعد از اتفاقی که برای بوچا افتاد، فهمیدیم این جنگی است برای انقراض ما؛ جنگ انقراض.»
اولنا زلنسکایا زن و مادری است که حالا به درجهای والا از اصالت و توانایی رسیده است. از معدود سیاستمداران مشابه او میتوان نام برد. این امر باعث شده تا زلنسکایا فارغ از پیامهای رایج سیاسی، راحتتر بتواند به مخاطبان خود دست پیدا کند. زلنسکایا حالا دارد از این اعتبار برای به اشتراک گذاشتن داستان اوکراین با تمام دنیا بهخوبی بهره میبرد.
جبهه تبلیغات
از همان لحظهای که هیتلر در سال 1933 به قدرت رسید، نازیها خودشان را برای جنگ آماده کرده بودند. در تب و تاب افزایش توانمندی آلمان برای آغاز جنگ، نظامیان پرقدرت از نازیها حمایت میکردند. نازیها نهتنها تسلیحات جنگی را خودشان تولید میکردند، بلکه اقتصاد کشورشان را برای تنشهای آینده آماده میساختند. آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود از دسیسههای سیاسی استفاده میکردند.
اما جنگهای امروزی چهار بعد دارند. ترکیبی هستند از فشارهای نظامی، اقتصادی و پروپاگاندا در برابر دشمن. در جنگهای قرن بیستم توسل به زور به تنهایی برای رسیدن به پیروزی نهایی و پایدار کافی نیست. انجمن تاریخ آمریکا در وبسایت خود مینویسد برای درک جنگ چهار بعدی باید به تاریخ و ظهور ملیگرایی در قرن هجدهم نگاه کنیم. نظامیان در آن زمان برای انگیزههای میهنپرستانه یا دلیل خاصی نمیجنگیدند. جنگ کسب و کار آنها بود. اگر نمیجنگیدند درآمدی هم نداشتند.
انقلاب صنعتی به نوبه خود نقش مهمی در تغییر شیوههای جنگ داشته است. توسعه صنعت، امکان تولید تسلیحات بزرگتر و پیشرفتهتر را فراهم کرد. شکلهای جدیدی از تسلیحات مکانیکی مورد استفاده قرار گرفتند. یکی از نتایج این تغییر، بزرگتر شدن نیروهای نظامی در میدان جنگ بود؛ جایی که حضور یک درصد جمعیت در آن زمانی تعداد زیادی محسوب میشد حالا به 10درصد جمعیت رسیده است. تعداد جمعیت کشورها نیز نسبت به گذشته بالاتر رفته است. اما جنگ مدرن به معنی آوردن ارتش بزرگ به میدان نیست. انباشت بزرگ سرمایه امروزی به این معنی است که
جنگها گستردهتر و طولانیتر شدهاند. مکانیزه شدن نیروهای نظامی و دریایی به آن معنی است که خط مقدم جنگها میتواند هزاران کیلومتر باشد (برخلاف جنگهای پیشین که بسیار کوچکتر بودند) و نیروهای نظامی میتوانند در هر فصل و شرایطی به جنگ ادامه دهند؛ چه فصل بارانی برمه باشد چه تابستان آفریقا و چه زمستان روسیه.
این تغییرات باعث شدند که نقش پروپاگاندا در جنگهای مدرن نهتنها به سلاحی مهیب علیه دشمن تبدیل شود بلکه از آن به عنوان ابزاری لازم در ترویج آرمانهای جنگهای ملی مورد استفاده قرار گیرد. سیاستمداران با استفاده از تبلیغات و پروپاگاندا به شهروندان خود پیام میفرستند که فداکاریهای لازم را انجام دهند و تواناییها، ذهن و پول خود را برای ادامه پیروزی در جنگ، در اختیار قرار
دهند. جریان آزاد اطلاعات به تحریک تلاشهای جنگی، تقویت ایستادگی ملی، حفظ ثبات در درگیریهای طولانی، پذیرش شجاعانه شکست، فداکاریهای شجاعانه، خرید سخاوتمندانه اوراق قرضه و در سطح ملی به همکاری در زمینههای مختلف برای پیروزی در جنگ منجر میشود.
اما داستان پروپاگاندا به اینجا ختم نمیشود. پروپاگاندا در زمان جنگ، به دنبال تضعیف روحیه دشمن است. هدف اولیه پروپاگاندا این است که تمایل به جنگ را در داخل کشور متخاصم از بین ببرد. هدف از پروپاگاندا، کاهش تمایل دشمن به جنگ است و این هدف به چندین روش به دست میآید.
یکی از روشها انتشار عکسهایی از موفقیتها و پیشرویهای نظامی است. روش دیگر به تصویر کشیدن قدرت اقتصادی و توان نظامی یک کشور در رویارویی با دشمن است. نشان دادن برتری اخلاقی، هدفی که دشمن علیه آن میجنگد نیز راه دیگری است. بخشی از برنامه راهبردی هر کشوری در جهان شامل ترساندن رهبران کشورهای متخاصم، تمایز قائل شدن میان رهبران و شهروندان یک کشور و شکستن مقاومت آنها با نشان دادن شواهدی است دال بر فریب خوردن و گمراه شدن اکثریت جمعیت.
پدیدهای مدرن
پروپاگاندا از سوی دیگر ابزاری است که در تلاشی مشترک، اتحاد و حسننیت را میان متحدان حفظ میکند. گاهی تبلیغات در جلبنظر کشورهای بیطرف موثرند و باعث گرایش آنها به یک سوی دعوا میشود. تبلیغات، روحیه نظامیان در میدان را بالا نگه میدارد.
اگر حجم و شدت پروپاگاندای جنگهای امروزی را با گذشته مقایسه کنید به این نتیجه میرسید که آنچه امروز رخ میدهد، پدیدهای مدرن است. استفاده از پروپاگاندا تاریخچهای دیرینه دارد. تبلیغات برای اولین بار در زمان جنگ جهانی اول اهمیت بسیاری پیدا کردند و رسما به نهادهای زیرشاخهای دولتها تبدیل شدند. سازمانهای دولتی مانند وزارت اطلاعات بریتانیا، وزارت پروپاگاندا و روشنگری مردم، کمیته آمریکا در اطلاعات عمومی (در جنگ جهانی اول)، دفتر اطلاعات جنگ (در جنگ جهانی دوم) و دیگر سازمانهای مشابه در بسیاری از کشورهای دیگر.
باید در نظر داشت که پیشرفت شگفتانگیز رسانه و ارتباطات در قرن بیستم، تاثیر بسیاری در توسعه پروپاگاندا داشته است. نقش پروپاگاندا نهتنها در راهاندازی جنگ مدرن حیاتی است، بلکه میتوان از طریق آن شب و روز به میلیونها نفر دسترسی داشت؛ امری که 25 سال پیش امکانپذیر نبود.
زمستان در راه است
اخیرا ویدیویی در یوتیوب منتشر شده که به دنبال جلب مخاطبان انگلیسیزبان برای مهاجرت به روسیه است، چون «زمستان در راه است». این ویدیوی 53ثانیهای به هایلایت کردن جذابیتهای کشور پوتین میپردازد: «غذای خوشمزه، گاز ارزان، تاریخ غنی، خاک حاصلخیز، برق ارزان، باله، تاکسی ارزان» و «اقتصادی که تحمل هزاران تحریم را دارد.» این ویدیوی عجیب و غریب پیشنهاد میکند که تا قبل از زمستان به روسیه مهاجرت کنید. با اینکه جمله «زمستان در راه است» ارجاعی به سریال «بازی تاج و تخت» است اما خیلیها آن را تهدیدی با یک لایه محافظ تعبیر میکنند. انگار که میگوید الان زمان مهاجرت به روسیه است تا قبل از آنکه مسکو در ماههای آینده غرب را مورد هدف قرار دهد.
با تماشای این ویدیو ممکن است اول فکر کنید که این تبلیغ دستکاریشده اما به اشتراک گذاشتن آن توسط چندین سفارتخانه روسیه، اوریجینال بودن آن را تایید میکند. گیلیانتت در فایننشالتایمز مینویسد، هیچ توضیح رسمی از طرف مقامات مسکو درباره این ویدیوی تبلیغاتی ارائه نشده اما صدای آمریکا گزارش میدهد که یک کانال تلگرامی روسی اعتبار تولید این ویدیو را برعهده گرفته است. نمیتوان گفت که این ویدیوی تبلیغاتی، غربیها را ترغیب میکند که همین الان به روسیه بروند و افرادی را تشویق کند که میخواهند راه استیون سیگال را پیش بگیرند. این هنرپیشه هالیوودی برای دریافت شهروندی روسیه بسیار سروصدا کرد و اخیرا از یک کمپ اردوگاه اسیران جنگی بمبارانشده در یکی از مناطق تحت تصرف در اوکراین دیدار کرد تا حمایت خود را از حمله پوتین نشان دهد. این ویدیو نشاندهنده استفاده مشتاقانه روسیه از پروپاگاندا در دنیای دیجیتالی است که به دو قسمت تقسیم شده است.
زندگی امروز بشر در جاده ابریشم دیجیتالی به یکدیگر متصل شده است. قلمرویی سایبری که دارای اتاقهای پژواک و انشعابات قبیلهای متعددی است. اتاق پژواک به آن دسته از خبرهای غیرواقعی گفته میشود که بر اثر تکرار در رسانهها و شبکههای اجتماعی به باور عمومی تبدیل میشوند. پس از آنکه جمله «زمستان در راه است» از سریال تاج و تخت مشهور شد، گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج روسی آن را به عنوان نام کتاب ضدپوتین خود در سال 2015 برگزید. اما حالا پروپاگاندای حامی پوتین از آن استفاده میکند. تاکنون ویدیوهای متعددی برای دستانداختن «مهاجرت به روسیه» ساخته شدهاند. شکی وجود ندارد که تلاقی فرهنگها یا سرایت آنها به فرهنگهای دیگر زیاد رخ میدهد. در واقع یکی از نشانههاییست که چقدر دنیای ما به یکدیگر مرتبط است؛ حتی اگر ملیگرایی در روسیه یا جاهای دیگر دنیا افزایش پیدا کند.
دیپلماسی ووگ
این اولین باری نیست که مجله ووگ با انتشار (یا عدم انتشار) عکسی از سیاستمداران خبرساز میشود. این مجله سه بار عکس میشل اوباما را روی جلد خود انداخته و از ملانیا ترامپ، همسر رئیسجمهور پیشین آمریکا هیچوقت عکسی کار نکرده است.
انتشار عکس اولنا زلنسکایا در مجله ووگ در میانه حمله روسیه به اوکراین در تمام جهان بحثبرانگیز شد. زلنسکایا از سر تا پا لباسهای طراحان اوکراینی را بر تن دارد تا برای آنها تبلیغی کرده باشد. به گزارش نیویورکتایمز برخی از مخاطبان در توئیتر نوشتهاند در حالی که اوکراین روزهای جهنمی را پشت سر میگذارد، مجله ووگ از رئیسجمهور اوکراین و همسرش عکاسی میکند. عدهای دیگر از زلسنکا دفاع میکنند و این عکاسی را سمبلی از غرور ملی میدانند: ابزاری برای نشان دادن زیبایی اوکراین به دنیا؛ یادآور مرهمی که در زیبایی نهفته است و اشارهای ظریف به ارتباط مشترک بشر در بحبوحه خشونتی غیرانسانی. بحثی که بر سر انتشار عکسهای زلنسکایا در مجله ووگ بالا گرفت، تا حدی نشان میدهد که احساسات ما چقدر نسبت به مد درهمپیچیده است و چقدر دیدگاهها نسبت به مد به عنوان موضوعی غیرجدی ریشهدار است. مد یکی از عناصر اصلی فرهنگ پاپ و معادل نادر یک زبان جهانی است. یکی
از ابزارهایی است که تمام سیاستمداران و چهرههای عمومی به نفع خود از آن استفاده میکنند، چه قبول کنند چه نکنند. به همین دلیل است که با وجود ریسکهای ممکن، سیاستمداران باز هم روی مجلههایی مانند ووگ حضور پیدا میکنند.
همانطور که گفته شد، جنگ روسیه و اوکراین در چهار جبهه در حال جریان است: روی زمین، در هوا، در دنیای دیجیتال و در عرصه افکار عمومی. ووگ و هر رسانهای که اجازه میدهد مردم اوکراین به بخشهای مختلفی از جمعیت جهان دست پیدا کنند و احساسات آنها را تحت تاثیر قرار دهند، یک نوع ابزار جنگی به شمار میرود. زلنسکایا و همسرش نیز این موضوع را به خوبی میدانند. این زوج قبل از ورود به سیاست دارای یکی از بزرگترین شرکتهای تولید برنامههای تلویزیونی بودند.
ووگ با انتخاب زلنسکایا برای عکس روی جلد مجله و بزرگ نشان دادن تصویرش، نقش او به عنوان چهره و صدای قابل اعتنای جنگ روسیه علیه اوکراین را به تصویر میکشد؛ همسر رئیسجمهور اوکراین در زمانی که شوهرش این امکان را ندارد، وظیفه خود میداند که برای سروصدا کردن نسبت به آنچه در حال رخ دادن است، در مقابل چشمان غربیها حضور پیدا کند. زلنسکایا در زمانی نیازهای کشورش را بیان میکند که بحرانهای دیگری در جهان برای جلب توجه رقابت میکنند. زلنسکایا در واقع ووگ را به سلاحی برای مبارزه تبدیل میکند. او در پاسخ به سوال خبرنگار بیبیسی در اینباره میگوید: «میلیونها نفر ووگ را میخوانند و وظیفه من بود که با آنها مستقیم صحبت کنم». زلنسکایا در ادامه میگوید: «معتقدم کاری انجام دادن و به خاطرش مورد انتقاد قرار گرفتن بسیار مهمتر از هیچ کاری انجام ندادن است». فارغ از آنکه نظر و احساس افکار عمومی چه باشد، نمیتوان در نظر نگرفت که به واسطه همین اقدام، اوکراین دوباره سرخط خبرها قرار گرفت و در ذهن افرادی که این جنگ را از نزدیک دنبال میکنند باقی ماند. مصاحبه زلنسکایا نه یک گفتوگوی ساده بلکه بخشی از استراتژی نبرد بود.