| کد مطلب: ۹۲۵۲

تفاوت حماس و ساف

جنگ غزه همه ناظران سیاسی و نظامی را از دو جهت شگفت‌زده کرد. اول، از جهت پنهان نگه‌داشتن آن و دوم، از جهت تنوع و ابعاد و بزرگی عملیات. به همین دلیل، پیشاپیش و فا

جنگ غزه همه ناظران سیاسی و نظامی را از دو جهت شگفت‌زده کرد. اول، از جهت پنهان نگه‌داشتن آن و دوم، از جهت تنوع و ابعاد و بزرگی عملیات. به همین دلیل، پیشاپیش و فارغ از هر اتفاقی که در ادامه رخ دهد؛ اسرائیل و شخص نتانیاهو بازنده اصلی این رویداد معرفی شده است. دولت اسرائیل و همپیمانانش برای جبران این شکست سه محور تبلیغی را در پیش گرفته‌اند. اول، درباره مقصر بروز حادثه. دوم، مظلوم‌نمایی و سوم، متهم کردن کشورهای دیگر به دست داشتن در این جنگ است. مقام رهبری در سخنان دیروز خود به هر سه مورد چنین پاسخ دادند: «عامل این بلای بزرگ عملکرد خود صهیونیست‌ها است؛ چراکه وقتی شما درنده‌خویی و وحشی‌گری را از حد می‌گذرانید، باید منتظر «طوفان» باشید... این مظلوم‌نمایی «صددرصد خلاف واقع و دروغ» است... کسانی که می‌گویند ضربه اخیر فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها [از جمله ایران] است، ملت بزرگ فلسطین‌ را نشناخته‌اند و دست‌کم گرفته‌اند».

واقعیت این است که عملکرد نتانیاهو در کرانه غربی و به‌ویژه غزه، راه دیگری را پیش پای مردم آنجا قرار نداده است. دو میلیون نفر و فرزندان‌شان محکوم به حبس ابد با اعمال شاقه در زندانی به بزرگی باریکه غزه شده بودند. از سوی دیگر، مظلوم‌نمایی اسرائیلی‌ها ناشی از سنت مربوط به هولوکاست است. هنوز هم در جوامع اروپایی بخش‌های ضدیهود هرچند ضعیف فعال است. درحالی‌که این مسئله در اینجا از منظر دینی نیست، بلکه ضدیت با صهیونیسم و‌ دولت نژادپرست است. بنابراین، اگر به آنان ظلمی شده غربی‌ها مرتکب شده‌اند و باید جریمه‌اش را خودشان بپردازند و نه مردم دیگر نقاط جهان، به‌ویژه خاورمیانه.

بدترین بخش رفتار آنان این است که برای پوشاندن ضعف خود و نادیده گرفتن فلسطینی‌ها می‌کوشند که پای کشورهای دیگر را به میان بکشند تا بگویند دشمن ما مردم و نیروهای فلسطین نیست و اگر هم هست، ضعیف است. این شیوه‌ای است که اغلب حکومت‌ها برای نادیده گرفتن مشکلات داخلی خود انتخاب می‌کنند و می‌کوشند پای خارجی‌ها را به میان بکشند و طرف اصلی و واقعی خود را با برچسب وابستگی به خارج تحقیر نمایند. اتفاقاً به علت وجود همین رویکرد تحقیرآمیز به دیگران است که آنان را به حساب نیاوردند و قادر نشدند واقعیتی به این بزرگی را در چند کیلومتری مرز خود و داخل زندان غزه ببینند.

واقعیت این است که حماس با جنبش «الفتح» و «ساف» تفاوت‌های جدی دارد. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) از چند گروه تشکیل شده بود که هرکدام به کشوری نزدیک بودند و‌ تا حدی مواضع آنها را نمایندگی می‌کردند. حتی درون جنبش الفتح که مهمترین گروه این تشکیلات بود، جناح‌بندی وجود داشت. افراد مشخصی به یکی از کشورها نزدیک بودند و با ایفای نقش برای سازمان خود کمک می‌گرفتند. یاسر عرفات هم در آن بالا اختلافات را حل می‌کرد. البته، آنان و در مجموع تا حدی استقلال خود را داشتند؛ ولی چون بیرون از سرزمین فلسطین بودند، دچار بازی‌های سیاسی منطقه‌ای می‌شدند و به علت همین روابط با کشورهای عربی، اعتبار و اصالت جنبش را خدشه‌دار می‌کردند. حماس به‌کلی متفاوت از آنان است. اینها از سازمان آزادیبخش فلسطین درس گرفتند و کمتر وارد مجادلات سیاسی کشورها شده‌اند و این موجب حفظ استقلال تصمیم‌گیری آنان شده است. البته غربی‌ها این را می‌دانند، ولی اسرائیل برای توجیه شکست خود، ادعای حضور غیرفلسطینی‌ها را طرح کرده است. این اصل حتی برای حزب‌الله هم صادق است و راز ماندگاری قدرتمندتر آنان در همین استقلال رای و تصمیم آنان است.

تا اینجا نکته عجیبی نیست. ولی به نظر می‌رسد که سخنان مقام رهبری به‌طور ضمنی هشداری بود به نیروهایی که در داخل کشور می‌خواهند از نمد این جنگ، کلاهی برای خود بسازند و خود را شریک ماجرا بدانند و حتی پای ایران را به معرکه‌ای که ناشی از اوضاع داخلی اراضی اشغالی است، باز کنند.

دیدگاه

سرمقاله
آخرین اخبار