سربالایی دربند ترافیک بود و دو طرف رودخانه تا چشم کار میکرد ماشین پارک شده بود. کمی بالاتر متوجه شدم بین ماشینها کلی جای پارک خالی است و جا به جای خیابان را کلهقندی گذاشتهاند. کنار یکی از کلهقندیها ایستادم و خواستم پارک کنم که مردی در هیئت هادی چوپان زد به شیشه ماشین و گفت چقدر میخواهی بمانی؟ گفتم دو ساعت. نه گذاشت و نه برداشت گفت میشود ۲۰۰ هزار تومان.