نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
ترجیحات چین در خلیج فارس
در سال 2016، شیجینپینگ، نخستوزیر چین، در اولین سفر خود به خاورمیانه، از ریاض و تهران بازدید کرد که بازتابی از تلاش چین برای ایجاد توازن در روابط بین قدرتهای منطقهای خلیجفارس بود. اما سفر اخیر شی به ریاض، اولین سفر او به خاورمیانه از زمان همهگیری است و نشان میدهد که چین دیگر قصد ندارد با ایران و همسایگان عرب آن بهطور یکسان رفتار کند. در پی این نشست، چین و شورای همکاری خلیجفارس بیانیه مشترکی صادر کردند. چهار مورد از هجده موردی که در بیانیه مشترک درج شده، مستقیماً به ایران مربوط میشود. در این بیانیه، چین و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از ایران خواستند تا بهعنوان بخشی از تعهدات خود در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند. این بیانیه با استفاده از زبان قوی و مستقیم، علاوه بر این، خواستار گفتوگوی جامع با حضور کشورهای منطقه برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران و فعالیتهای بدخواهانه ایران در منطقه شد. مقامات ایرانی از این که دیدند چین عملاً ادعاهای دیرینه امارات در مورد سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را تأیید کرده است، ناراحت شدند. امارات متحده
عربی در چهار دهه گذشته تلاشهای دورهای برای به دست گرفتن کنترل مجدد جزایر انجام داده است و ادعا میکند که قبل از خروج بریتانیا، این مناطق توسط امارت شارجه اداره میشد. درحالیکه این بیانیه تا آنجا پیش نمیرود که اعلام کند این جزایر متعلق به امارات است، درخواست چین برای مذاکره بر سر وضعیت آنها بهطور ذاتی حق مالکیت ایران را به چالش میکشد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در توئیتی با اشاره به اینکه جزایر سهگانه خلیجفارس متعلق به ایران است، خواستار احترام به تمامیت ارضی ایران شد.
با آغاز سومین دوره ریاستجمهوری شیجینپینگ، به نظر میرسد که او روابط با ایران را بهجای فرصت، از منظر مسئولیت میبیند. بهرغم هیاهویی که در مورد آغاز پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای در ماه سپتامبر منتشر شد، باید گفت که این عضویت یک رخداد سیاسی نسبتا سطحی بود. سازمان همکاری شانگهای سازمانی ظرفیت نهادی محدود و تقسیمات داخلی قابل توجهی دارد و الحاق ایران به این سازمان را نمیتوان به منزله گشایش دوره جدیدی در روابط ایران و چین دانست. به نظر میرسد دو موضوع روابط چین و ایران را مختل میکند. اولین موضوع، شکست مذاکرات برای احیای برجام است. با ادامه تحریمها، ایران برای جذب سرمایهگذاری و همکاری چینیها، بهویژه در مقایسه با عربستان سعودی و امارات، با مشکل مواجه است. روابط اقتصادی ستونی از مشارکت راهبردی جامع (CSP) است که چین و ایران ابداع کردهاند، اما راهاندازی مجدد روابط اقتصادی بین دو کشور مستلزم دیپلماسی موفق هستهای و لغو تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده است. پکن و تهران در ژانویه گذشته آغاز مرحله اجرای CSP را اعلام کردند. در آن زمان احتمال موفقیت مذاکرات هستهای وجود داشت. اما امروز، با توجه به آینده
نامعلوم احیای برجام، چشمانداز اجرای CSP صفر است و تجارت چین و ایران همچنان در حدود یک میلیارد دلار در ماه است که روند کاهشی نیز دارد. دومین تصمیم ایران برای فروش پهپادهای نظامی به روسیه و در نتیجه درگیر شدن فعالانه در جنگ اوکراین بود که نشان از یک اشتباه محاسباتی استراتژیک قابل توجه است. ایران با حمایت از روسیه، خود را از بلوک بزرگی از کشورهایی که اسماً توسط چین رهبری میشود، خارج کرده است. این بلوک، که بهویژه شامل کشورهای شورای همکاری خلیجفارس است، نه با اوکراین و ناتو همسو است و نه آشکارا علیه روسیه و ائتلاف کشورهای تندرو مربوط به آن. بهطور خلاصه، همسویی آشکار ایران با روسیه با رویکرد چین در تضاد است.
در همین حال، تنشهای آشکار در روابط آمریکا با عربستان سعودی و امارات، فرصتی را برای چین برای تعمیق روابط با دو قدرت منطقهای ایجاد کرده است. از برخی جهات، این گشایش نیاز چین به ایجاد مشارکت عمیقتر با ایران را کاهش داده است. روابط با تهران برای مدت طولانی بهعنوان ابزاری برای مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه، جذاب بوده است. اما موفقیت پکن در ایجاد روابط عمیقتر با ریاض و ابوظبی، نشان میدهد که چین در حال دستیابی به ابزار جدیدی برای بهچالش کشیدن قدرت ایالاتمتحده در خاورمیانه است.