فشـار در بـرابـر فشـار
ایران به قطعنامه شدیداللحن شورای حکام آژانس واکنش نشان داد
ایران به قطعنامه شدیداللحن شورای حکام آژانس واکنش نشان داد
جدای از گرهخوردن روند مذاکرات احیای برجام، روابط ایران و آژانس نیز هر روز پرتنشتر از قبل میشود. ایران معتقد است که آژانس رویکردی سیاسی را در قبال برنامه هستهای ایران در پیش گرفته است و آژانس در آن سو معتقد است که تحقیقات درباره برخی ابهامات برنامه هستهای ایران فنی است. اما در هر صورت تا به اینجای کار درک مشترکی میان ایران و آژانس صورت نگرفته است. روز گذشته نیز ایران اعلام کرد که در واکنش به قطعنامه شورای حکام آژانس، برای اولین بار تولید اورانیوم با غنای 60درصد را در تاسیسات زیرزمینی فردو در نزدیکی قم آغاز کرده و میزان تولید اورانیوم 60درصد خود را افزایش داده است.
آنطور که سازمان انرژی اتمی اعلام کرده، اقدامات در فردو به این شرح است که آغاز روند تعویض ماشینهای سانتریفیوژ نسل اول با ماشینهای پیشرفته ۶-IR در این مجتمع باعث افزایش چشمگیر ظرفیت تولید میشود. علاوه بر این روند تجهیز سالن B (واحد یک) با ظرفیت ۸ زنجیره جدید آغاز شده است که با توجه به ضرورت ایجاد زیرساخت به شکل مرحلهای صورت خواهد گرفت. البته این تنها اقدام واکنشی ایران نبوده است. در دومین اقدام در واکنش به قطعنامه مذکور، ایران دو آبشار دیگر IR-۲m و IR-۴ را در سایت نطنز بازبینی و گازدهی کرد و دو آبشار دیگر از این ماشینها برای گازدهی آماده شده است.
چرا فردو مهم است؟
تاسیسات فردو یکی از ایمنترین تاسیسات هستهای ایران است که به لحاظ امنیتی نیز با چتر مناسبی از سامانههای پدافندی حفاظت میشود. این تاسیسات عمق نود متری زیر زمین در یکی از کوههای سنگی اطراف قم ساخته شده است. ابتدا مقامات اطلاعاتی آمریکا و فرانسه بودند که در سپتامبر ۲۰۰۹ میلادی، از وجود تأسیسات زیرزمینی فردو خبر دادند. پس از درز این اطلاعات ایران اعلام کرد که برای رعایت ملاحظات ایمنی و همچنین برطرف کردن تهدید «حمله هوایی احتمالی»، دستگاههای سانتریفیوژ را به این تأسیسات زیرزمینی در عمق کوهها انتقال داده است. این دقیقا همان موضوعی بود که آمریکا و اروپا در موردش ابراز نگرانی کردند. در آن سالها فشار بر ایران شدت یافته بود و پس از انتخابات سال 88 ایران، فضایی امنیتی در محیط پیرامونی ایران شکل گرفته بود. در چنین شرایطی خبر تاسیسات فردو منتشر شد و این خبر حتی موجب شد که کشورهای روسیه و چین نیز در شورای امنیت سازمان ملل متحد از ایران حمایت نکنند. ویلیام برنز، که در آن سالها معاون وزیر خارجه آمریکا بود، در کتاب خاطراتش نوشته که وقتی خبر تاسیسات فردو به دیمیتری مدودوف، که آن زمان رئیسجمهوری روسیه بود داده شد، اینطور به نظرش رسید که حتی او هم از وجود این تاسیسات مطلع نبوده است. امن بودن این تاسیسات موجب شد تا آمریکا و اروپا تمام فشار خود را وارد کنند تا این تاسیسات بهعنوان یک تاسیسات غنیسازی مورد استفاده قرار نگیرد.
استفاده از فردو به عنوان اهرم فشار
بهرغم همه فشارهای وارده از سوی اروپا و آمریکا که با سکوت تلویحی چین و روسیه نیز همراه بود، ایران غنیسازی در فردو را آغاز کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۰ در اطلاعیهای اعلام کرد که «ایران تولید اورانیوم با غلظت ۲۰درصد را در تأسیسات غنیسازی فردو آغاز کردهاست.» این اقدام ایران با انتقاد آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آمریکا، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد روبهرو شد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تاریخ ۵ خرداد ۱۳۹۱، در گزارشی اعلام کرد که بازرسان آژانس در مرکز هستهای فردو، نشانههایی از غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۷درصد پیدا کردهاند. آژانس در تاریخ ۳۰ اوت ۲۰۱۲ میلادی، در گزارشی اعلام کرد که تعداد سانتریفیوژهای فعال در تأسیسات هستهای فردو از ۱٬۰۶۴ به ۲٬۱۴۰ رسیدهاست. اقدامات ایران در حالی انجام میگرفت که در عمان، مذاکراتی مخفیانه میان ایران و آمریکا در خصوص برنامه هستهای آغاز شده بود و تاسیسات فردو و ایمنیاش و ظرفیت آن که میتوان حدود سه هزار سانتریفیوژ را در آن جای داد، به اهرم فشاری در چانهزنی ایران با مقامات آمریکا تبدیل شد؛ چانهزنیای که در دولت حسن روحانی ادامه
یافت و در نهایت این تاسیسات باعث شد ایران بتواند وارد یک معامله مبتنی بر بدهبستان شود. طبق بیانیه مطبوعاتی هستهای لوزان که توسط وزیر امور خارجه ایران و کشورهای ۱+۵ و اتحادیه اروپا در دولت حسن روحانی امضا شد، این مرکز باید از یک مرکز غنیسازی، به یک مرکز جهت فعالیتهای علمی و پژوهشی، محدود شود و تأسیسات هستهای نطنز بهعنوان تنها مرکز غنیسازی در ایران، به کار خود ادامه دهد.
حال دوباره فردو وارد میدان مناقشه هستهای شده است. البته استفاده از فردو به عنوان اهرم فشار در دولت ابراهیم رئیسی آغاز نشد. دولت حسن روحانی در گام چهارم کاهش تعهدات هستهای خود در واکنش به خروج دونالد ترامپ از برجام، در تاریخ 16 آبان 1398 از آمادهسازی دوباره فردو برای غنیسازی اورانیوم خبر داد. «علیاکبر صالحی»، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی تصریح کرد که ایران در فردو و با حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دست به غنیسازی تا سقف ۵ درصد خواهد زد. چندی بعد ایران در گام بعدی کاهش تعهدات خود اعلام کرد که غنیسازی 20درصدی را در فردو آغاز کرده است. در آن زمان حتی روسیه نیز از برداشتن گام چهارم ایران در «کاهش تعهدات برجامی» ابراز نگرانی کرد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی نهاد ریاستجمهوری روسیه در مسکو، برداشتن چنین گامی را نشانهای مثبت ندانست و گفت: «به همین دلیل نیز ما با نگرانی، تحولات کنونی ایران را دنبال میکنیم.»
البته استفاده از فردو به عنوان یک اهرم فشار، در این بازه زمانی خاص تفاوتی با دهه 90 دارد. در آن زمان سقف غنیسازی ایران 20 درصد بود و هنوز به توانایی غنیسازی بیش از آن دست نیافته بود. سانتریفیوژهایی هم که ایران در آن زمان در اختیار داشت از نسلهای تقریبا ابتدایی و با چرخش پائین بودند بنابراین ظرفیت غنیسازی ایران چه به میزان کمی و چه از لحاظ زمانی، پائینتر بود. اما با ساختهشدن نسل جدید سانتریفیوژها و افزایش توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم تا غنای بسیار بالاتر از 20درصد، فردو میتواند یک بازیگر تاثیرگذار در معادله تنش هستهای بین ایران و غرب باشد. البته این تاثیرگذاری میتواند دو رو داشته باشد. در دهه 90 نیز فردو یکی از فاکتورهایی بود که روسیه و چین و را قانع کرد علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد رای بدهند و به این ترتیب قطعنامه 1929 علیه ایران تصویب شد. آیا در شرایط فعلی و در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران و آژانس و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، ممکن است اتفاق مشابهی رخ دهد؟ آنچه بدیهی است این است که روسیه و چین اگرچه در حمایت از ایران موضع میگیرند و خصوصا در شرایط فعلی، در
جبهه مقابل اروپا و آمریکا قرار گرفتهاند، اما هیچ یک خواهان ایران هستهای نیستند. بنابراین پیشرفتهای هستهای ایران اگر از سطحی بیشتر شود، این دو کشور نیز در مجامع بینالمللی توجیهی برای دفاع از ایران نخواهند داشت، چراکه خودشان نیز تعهداتی در سطح بینالمللی به لحاظ عدم اشاعه امضا کردهاند. از سوی دیگر اگر فردو نتواند فشار مورد ایران را وارد کند و ایران را به امتیازاتی که به دنبال آن است، برساند، انتظار میرود که گام بعدی ایران وارد آوردن سطح بالاتری از فشار باشد. سوال این است که آیا در برنامه هستهای این سطح، بالاتر از فشار تعریف شده است و اگر تعریف شده، آیا این سطح از فشار میتواند به معنای حرکت به سمت غنیسازی 90درصدی باشد یا خیر؟ حال باید دید که آیا فردو به عنوان یک اهرم فشار به موازات مذاکرات ایران و آژانس برای حل اختلافات، کارساز خواهد بود یا خیر.
نگــــاه کارشناس
حسن بهشتیپور تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتوگو با هممیهن:
ایران به توافق جامعتر با غرب تن نمیدهد
ایران در پاسخ به قطعنامه شورای حکام آژانس غنیسازی 60 درصدی در فردو را سرعت داده است. با توجه به ادامه ناآرامیها در ایران و افزایش فشارهای اروپا و آمریکا، آیا این روند که هر روز پرتنشتر میشود، در نهایت میتواند به تفاهمی منجر شود یا اینکه باید عطای احیای برجام را به لقایش بخشید؟ حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی درباره گره خوردن سرنوشت برجام به اعتراضات در ایران میگوید این اتفاق از جانب غربیها افتاده و ایران عملا برای گفتوگو از موضع قدرت باید اول مسائلاش را در داخل حلوفصل کند.
آیا با استمرار اعتراضات در ایران باید برجام را فراموش کنیم؟
اعتراضات میتواند یکی از دلایل به بنبست رسیدن برجام باشد. چون آمریکا و اروپا فکر میکنند باید دست نگه دارند که این اعتراضات به یک نتایجی برسد، بعد با ایران مذاکره کنند. این تظاهرات یا اعتراضات یا هر اسمی که رویش میگذارند از نظر ایران مانع گفتوگو نبوده و از قبل هم ایران انتظار داشته که آمریکا و اروپا اول تحریمها را لغو کنند بعد توافق کنند و چون طرف مقابل حاضر نیست تحریمها را لغو کند، بنابراین ایران فکر میکرد که اگر توان هستهایاش را افزایش دهد آنها تجدیدنظر میکنند. از طرفی ایران فکر میکرد با شدت گرفتن بحران انرژی، اروپاییها ترغیب میشوند که دو میلیون بشکه نفت ایران را هر چه زودتر وارد بازار جهانی کنند تا قیمتها هم کاهش پیدا کند. اما دیدیم که همه محاسبات طرف ایرانی غلط از آب درآمده و به نتیجه مطلوب نرسید. بنابراین طرفهای اروپایی و آمریکایی در یک برهه منتظر نتایج انتخابات آمریکا شدند و حالا که نتیجه مشخص شده منتظر نتیجه تظاهرات در ایران هستند که متناسب با آن جلو بیایند. بنابراین برجام، هم به استمرار تظاهرات در ایران ارتباط دارد و هم ندارد؛ یعنی از طرف ایران هیچ ارتباطی بین ناآرامی ها و مذاکرات هستهای وجود ندارد، اما فقط طرف ایرانی تصمیمگیرنده نیست.
ایران دستکم تا پیش از آغاز اعتراضات بهعنوان پیششرط اعلام کرده بود که تا موضوع تحقیقات آژانس حل نشود برجام را نخواهد پذیرفت و آن طرف ظاهرا دست نگه داشته است. با این اوصاف آیا درخواستهای قبلی ایران اساسا شدنی است؟
شرایط ایران، پیششرط نبود. ایران میگفت موضوع پادمان و آژانس یک مسئله سیاسی است و باید از طریق سیاسی حل شود نه از طریق حقوقی و فنی. چون ایران از بعد فنی باید با آژانس به توافق برسد، اما کار آژانس سیاسی نیست و در نتیجه ارزیابی ایران این بود که میتواند با گروه 1+4 به توافقی برسد و مسئله پادمان را به صورت سیاسی حل کند، ولی این محاسبه هم درست از آب درنیامد. اینکه میگویم مسئله بسته شدن پرونده پادمان پیششرط نبود از این جهت است که پیششرط مسئلهای است که اگر حل نشود، ایران توافق را امضا نمیکند، ولی ایران بارها گفته اگر آمریکا همین امروز تحریمها را بردارد، ایران توافق را میپذیرد. این آمریکاست که حاضر به لغو تحریمها نیست.
اتحادیه اروپا در پیشنویس پیشنهادیاش به ایران پیشنهاد داده بود که مسئله پادمان را در صورت بازگشت ایران به تعهداتش، به صورت سیاسی حلوفصل کند. آیا اساسا هیچیک از طرفین در وضعیت فعلی حاضرند به مفاد آن پیشنویس برگردند؟
پیشنویس از نظر اروپاییها خوب بود، ولی از نظر ایرانیها خوب یک تعریف دیگر دارد. آنها از موضع قدرت با ما صحبت میکنند و میگویند همین هم که به شما میدهیم، خیلی خوب است و شما جایگاهتان خیلی پایینتر از اینهاست. از نظر ایران پیشنهاد خوب پیشنهادی است که متضمن لغو تحریمها علیه کشور باشد. من جزو طرفداران برجام هستم، اما اروپاییها و آمریکاییها قبل از این اعتراضات هم حاضر نبودند در چارچوب برجام تعهداتشان را انجام دهند، برای اینکه میگویند شرایط تغییر کرده و دیگر در سال 2015 زندگی نمیکنیم و الان 2022 است. بنابراین اینها میگویند با شرایط ما باید توافق کنید. شرایط هم آن چیزی است که بورل گفته است. سوال اینجاست که چرا بورل مفاد این پیشنویس را دقیق منتشر نمیکند؟ کاری که اتحادیه اروپا در خرداد 86 کرد و پیشنهادی را که به ایران داده بود در زمان احمدینژاد منتشر کرد. حتی در تهران یک مراسم گذاشتند با سلام و صلوات همه سفارتخانههای اروپایی بندهای آن را منتشر کردند و کنفرانس مطبوعاتی گذاشتند. از دید اتحادیه اروپا و آمریکا ایران باید برجام را اجرا کند و آنها متناسب با تغییر رفتار ایران، گامهای بعدی را بردارند.
ظاهرا غربیها به دنبال یک توافق جامعتر با ایران هستند. آیا ایران به شرایط جدید غرب تن خواهد داد؟
آمریکاییها و اروپاییها دنبال تغییر رژیم در ایران هستند، اگر نشد، حداقل تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران. این ایده آنهاست و برای آن هم برنامهریزی میکنند. تجربه عراق و افغانستان را دیدهاند و نمیخواهند دیگر آن اندازه هزینه کنند، بنابراین میگویند باید کاری کنیم که مردم ایران خودشان جمهوری اسلامی را بربیندازند. اگر شد که فبها المراد، اگر نشد حکومت نسبت به قبل رفتارش تغییر خواهد کرد. در چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی ایران یا با مردم خودش مصالحه میکند و با کسانی که به هر دلیلی ناراضی هستند، از راه گفتوگو مسئله را حل میکند یا میگوید «بجنگ تا بجنگیم» و میرود به سمتی که یا مخالفین کامل حذف شوند یا متاسفانه شاهد جنگ داخلی باشیم. اما در مورد توافق، من بعید میدانم ایران به توافق جامعتر تن بدهد. البته قابل پیشبینی نیست، اما در این وضعیتی که هستیم، بعید است که ایران به خواسته غربیها تن بدهد. یک راهحل این است که با خود آمریکا بهصورت مستقیم وارد گفتوگو شود تا به نتیجه برسد. تجربه نشان داده ما با واسطهگری اروپاییها به جایی نمیرسیم، چون اروپاییها تصمیمگیرنده نیستند؛ به سرنوشت اینستکس نگاه کنید. ما نباید معطل اروپاییها شویم و باید مستقیما از موضع قدرت وارد گفتوگو با آمریکاییها شویم ولی قدرت یعنی پشتوانه مردمی داشتن. گفتوگو از موضع قدرت در شرایط اعتراض داخلی دستیافتنی نیست و باید اول مشکلات داخلی را حل کنیم. ولی باید ارادهاش باشد.