| کد مطلب: ۲۱۰۹

آغاز امنيتي شدن پرونده ايران؟

آغاز امنيتي شدن پرونده ايران؟

اروپا و آمریکا به‌سرعت در حال ساختن پرونده‌ای امنیتی برای ایران در عرصه بین‌المللی هستند

اروپا و آمریکا به‌سرعت در حال ساختن پرونده‌ای امنیتی برای ایران در عرصه بین‌المللی هستند

همه شواهد و قرائن اینگونه حکم می‌کند که غرب در حال حرکت به سمت امنیتی‌کردن دوباره ایران در عرصه جامعه بین‌المللی است و به نظر می‌رسد که ایران نیز در این میان انتخابش را صورت داده است و ترجیح داده در این رویارویی با غرب که طی ماه‌های اخیر حول محور جنگ اوکراین و برجام شکل گرفته است، در جبهه روسیه قرار بگیرد. البته نباید از تاثیر ناآرامی‌های اخیر در ایران نیز به‌عنوان یکی از زمینه‌های شدت یافتن رویکرد غرب علیه ایران، غافل شد.

شاید بتوان گفت که نقطه آغاز این رویکرد در خصوص ایران، از نقطه‌ای بود که برجام وارد سرنوشت بی‌سرانجامی شد. دولت سیدابراهیم رئیسی زمانی پرونده برجام را به دست گرفت که مذاکراتی در دولت حسن روحانی برای احیای برجام صورت گرفته بود و آنطور که حسن روحانی در روزهای پایانی دولت خود مطرح کرد، این پرونده و این مذاکرات به مراحل خوبی رسیده بود و به قول حسن روحانی احیای برجام فقط به یک امضا نیاز داشت. ابراهیم رئیسی هم البته هرگز موضعی در مخالفت با احیای برجام اتخاذ نکرد، اما به‌وضوح روند ورود دولت او به مذاکرات احیای برجام بسیار کند پیش رفت تا جایی که کشورهای غربی و آمریکا و حتی روسیه نیز در مقطعی زبان به انتقاد گشودند. سرانجام پس از وقفه‌ای بیش از هفت ماه، مذاکرات احیای برجام در دولت رئیسی به ریاست علی باقری‌کنی که خود زمانی از منتقدان سرسخت برجام بود، آغاز شد. به‌رغم تاکید رهبر انقلاب در پائیز سال 1400 مبنی بر آغاز گفت‌‌وگوها و فرسایشی نشدن مذاکرات، این مذاکرات عملا روندی فرسایشی در پیش گرفت. به نظر می‌رسد که یکی از دلایل فرسایشی شدن مذاکرات، حرکت تیم مذاکره‌کننده ایران به سمت آزمون و خطا و اتخاذ رویکرد‌هایی نظیر جداکردن اروپا از آمریکا در مذاکرات بود که البته هیچ‌کدام از این رویکرد‌ها نتیجه‌ای در پی نداشت. در نهایت تیم مذاکره‌کننده ایران به دنبال کردن همان رویه مذاکراتی معمول بازگشت. اما در این میان نزدیکی بیش از حد ایران به روسیه در مذاکرات موجب شد به محض وقوع درگیری در اوکراین، روس‌ها به فکر استفاده از مذاکرات هسته‌ای در بازی‌های قدرت خود با آمریکا و اروپا مبادرت ورزند و به‌نوعی برجام را گروگان خواسته‌های خود قرار دهند. این امر موجب شد که مذاکرات برجام برای مدت زمان حدود سه ماه به اغما فرو رود. در ادامه با ورود اتحادیه اروپا و ارائه یک پیش‌نویس نهایی به ایران و آمریکا بار دیگر امیدهایی برای احیای برجام زنده شد. ایران نظرات خود را اعلام کرد و ظاهرا بر همان خواسته‌های همیشگی، نظیر تضمین لغو تحریم‌ها و بسته شدن پرونده تحقیقات آژانس اصرار ورزید، اما آمریکا و اروپا نیز این دو خواسته ایران را رد کردند. به این ترتیب برجام از دور مذاکرات فشرده و مکرر خارج شد و با توجه به پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در این مدت، آمریکا و اروپا سعی می‌کنند که برنامه هسته‌ای ایران را به عنوان تهدیدی برای نظام بین‌الملل تصویر کنند.

کاتالیزور جنگ اوکراین

با ادامه این رویکرد از سوی اروپا و آمریکا تلاش این کشورها برای کامل کردن این پازل شدت بیشتری یافته است. هر چند در این میان، برخی سیاست‌های راهبردی ایران نیز فرصتی فراهم کرد که اروپا و آمریکا فضای مانور بیشتری به دست آورند. در شرایطی که همه جهان غرب، علیه تجاوز روسیه به اوکراین متحد شده بودند و به جز معدودی از کشورها مثل چین، ونزوئلا و کوبا، تقریبا همه کشورهای جهان به‌طور جزئی و کلی تجاوز روسیه به خاک اوکراین را محکوم می‌کردند، اخباری درباره همکاری دفاعی ایران و روسیه منتشر شد. آمریکایی‌ها اعلام کردند که ایران به روسیه پهپادهای انتحاری داده و روسیه از این پهپادها در حمله به اوکراین استفاده می‌کند. رسانه‌های غربی، این خبر را در کنار اظهارات سیدابراهیم رئیسی که گفته بود: «روسیه در خصوص مسئله اوکراین پیش‌دستی کرد» قرار دادند و نتیجه گرفتند که ایران در خصوص بحران اوکراین در جانب روسیه ایستاده است. هر چند ایران از همان ابتدای جنگ اوکراین اعلام کرد که در این درگیری بی‌طرف است اما به ناگاه خود را در میانه این بحران یافت. از یک‌سو مقامات وزارت‌خارجه مدام ارائه پهپاد از سوی ایران به روسیه را تکذیب می‌کردند و از سوی دیگر مقامات دولت اوکراین هر روز گزارش‌هایی خبری و تصویری درباره استفاده روسیه از پهپادهای شاهد 136 ایران منتشر می‌کردند. کار اما به همین جا ختم نشد و در قدم بعدی، ادعای فروش موشک از سوی ایران به روسیه مطرح شد. این روند تائید و تکذیب‌ها ادامه داشت تا اینکه روز گذشته حسین امیرعبدللهیان برای اولین بار، مسئله فروش پهپاد از سوی ایران به روسیه را تائید اما تاکید کرد که خبر فروش موشک به روسیه دروغ است.

امیر عبداللهیان گفت: «اظهارات آنها در مورد بخش موشکی کاملا غلط است، اما بخش پهپاد درست است. ما تعداد معدودی پهپاد ماه‌های قبل و پیش از جنگ اوکراین در اختیار روسیه قرار داده‌ بودیم.»

وی با اشاره به موضع ایران در ارتباط با جنگ روسیه و اوکراین و با تاکید بر اینکه ما یک طرف جنگ در اوکراین نیستیم و این موضوع را به مقامات اوکراین نیز اعلام کرده‌ایم، افزود: «به مقامات اوکراین تاکید کرده‌ایم که اگر مستنداتی در مورد استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین توسط روسیه وجود دارد در اختیار ما قرار بدهند. در همین چارچوب دو هفته پیش هیئت دفاعی ما برای بررسی این موضوع و برگزاری یک نشست مشترک با اوکراینی‌ها به یک کشور اروپایی رفت، ولی در دقیقه ۹۰ طرف اوکراینی‌ در جلسه حضور پیدا نکرد که علت آن نیز فشار آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به خصوص آلمان بود. آنها به طرف اوکراینی گفته بودند که ما می‌خواهیم ایران را به خاطر موضوع پهپادها تحریم کنیم و حالا شما می‌خواهید در یک نشست مشترک با ایرانی‌ها حضور پیدا کنید و با آنها قهوه بخورید»!

وی با بیان اینکه چند روز پیش نیز با وزیر خارجه اوکراین به صورت تلفنی گفت‌وگو کردیم، افزود: «بار دیگر در این گفت‌وگوی تلفنی تاکید کردیم که طرف اوکراینی اگر مستنداتی مبنی بر استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین توسط روسیه وجود دارد، به ما ارائه کند و در این زمینه توافق کردیم که آنها مستندات‌شان را در اختیار ما بگذارند و قرار است چنانچه طرف اوکراینی بر عهدش پایبند بماند، طی روزهای آینده این موضوع را بررسی کنیم.» این دیپلمات عالی‌رتبه ایرانی گفت: «اگر برای ما ثابت شود که روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین استفاده کرده است، ما نسبت به این مسئله بی‌تفاوت نخواهیم بود.» امیر عبداللهیان بار دیگر با اشاره به موضع ایران در خصوص جنگ اوکراین تصریح کرد: «موضع ما توقف جنگ، بازگشت طرفین به مذاکره و بازگشت آوارگان به منازل‌شان است و در این مسیر جمهوری اسلامی ایران تلاش‌های زیادی را از ابتدای جنگ اوکراین داشته و همچنان به تلاش‌ها برای توقف جنگ در اوکراین ادامه خواهیم داد.»

اما این موضع امیر عبداللهیان که بسیار دیرهنگام نیز مطرح شد، تغییری در روایت آمریکا و اروپا در خصوص نحوه نقش‌آفرینی ایران در بحران اوکراین ایجاد نمی‌کند. چه اینکه روز جمعه جوزپ بورل، مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا در سخنانی که در نشست جی 7 ایراد شد، صراحتا اعلام کرد که ارائه پهپاد توسط ایران به روسیه نقض قطعنامه شورای امنیت محسوب می‌شود و اتحادیه اروپا اقداماتی از جمله تحریم در برابر ایران اتخاذ کرده است. بورل از ایران خواست تا از ارائه پهپاد به روسیه دست بکشد. وی گفت:«ایران این مسئله را تکذیب می‌کند، اما اوکراینی‌ها مدارکی دال بر استفاده از این پهپادها ارائه کرده‌اند.»

گروه 7 نیز در بیانیه پایانی نشست وزرای امورخارجه خود که با شرکت وزرای خارجه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، کانادا ایتالیا و ژاپن برگزار شد، تاکید کرد که «برای تحمیل هزینه‌های اقتصادی به روسیه و تمام کشورها و افرادی که از این جنگ حمایت می‌کنند، ازجمله ایران تلاش خواهند کرد.» اعضای گروه7 همچنین به سیاست‌های منطقه‌ای ایران اشاره کردند و با ادعای اینکه جمهوری اسلامی ایران با فعالیت‌های خود در منطقه و از طریق موشک‌های بالستیک و کروز و همچنین پهپادهای خود، موجب بی‌ثباتی و افزایش تنش می‌شود، خاطرنشان کردند که از تلاش‌های سازمان ملل برای مسئول دانستن ایران و روسیه برای آنچه نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل خواندند، حمایت می‌کنند. این کشورها در ادامه با تکیه بر ادعاها علیه ماهیت برنامه هسته‌ای کشورمان بر عزم خود مبنی بر اینکه ایران هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، تاکید کردند و مدعی شدند: «گروه7 به همکاری با یکدیگر و با سایر شرکای بین‌المللی برای رسیدگی به موضوع هسته‌ای ایران و همکاری ناکافی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در رابطه با موافقت‌نامه جامع پادمانی براساس معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) ادامه خواهد داد. ما عمیقاً نگران گسترش بی‌وقفه برنامه هسته‌ای ایران هستیم که هیچ توجیه غیرنظامی معتبری ندارد. ما از ایران می‌خواهیم مسیر خود را تغییر دهد و تعهدات قانونی و تعهدات سیاسی خود در زمینه منع اشاعه هسته‌ای را بدون تاخیرِ بیشتر انجام دهد.»

راهبرد ایران چیست؟

به نظر می‌رسد که ایران تصمیم خود را گرفته است. سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری بارها تاکید کرده که ایران حتی بدون برخورداری از لغو تحریم‌ها هم می‌‌تواند اقتصاد خود را به خوبی سروسامان دهد. رئیس‌جمهوری بارها گفته است که یکی از افتخارات دولتش این است که اقتصاد کشور را به برجام گره نزده است. هر چند شواهد نشان می‌دهد که این «گره‌ نزدن» نه‌تنها کم‌هزینه نبوده، بلکه هزینه‌های زیادی را برای ایران به دنبال داشته است. رکورد بیش از 36هزار تومانی دلار در روزهای اخیر، دور خوردن ایران در مسیرهای ترانزیتی منطقه قفقاز، عدم توانایی ایران برای وارد کردن پول نقد از طریق شبکه‌های بانکی جهانی، کاهش ارز صادراتی ایران طی دو ماه گذشته، نبود سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز و کمبود ایران در حوزه گازی و برقی برای تامین نیاز داخل و کنار گذاشته شدن ایران در مناسبات امنیتی جهانی فقط بخشی از تبعات تعلل احیای برجام و سیاست بی‌توجهی به آثار سوءتحریم‌هاست. هر چند روایت برخی از چهره‌های نزدیک به دولت رئیسی کاملا متفاوت است. سعید جلیلی از مخالفان برجام و چهره‌ای نزدیک به علی باقری‌کنی- کسی که عهده‌دار مذاکرات برجام در دولت رئیسی است - اخیرا اعلام کرده که «امروز ایران بالاترین و گسترده‌ترین روابط اقتصادی را در سطح جهان برقرار می‌کند. امروز دشمن در برابر ملت ما به استیصال رسیده است. دشمنی که زمانی می‌گفت ایران اجازه ندارد حتی یک بشکه نفت بفروشد، می‌بیند امروز بالاترین و گسترده‌ترین روابط اقتصادی را در سطح جهان برقرار می‌کند.‌‌» این اظهارات جلیلی در حالی مطرح می‌شود که ایران حتی در مراودات تجاری با برخی از نزدیک‌ترین دوستان خود نیز از رقبا عقب مانده است. برای مثال روابط تجاری ایران و سوریه که زمانی رئیس‌جمهوری برای باقی ماندن در قدرت به کمک مستقیم ایران نیاز داشت، در حال و روز بسیار بدی به سر می‌برد و در این میان، ترکیه به عنوان کشوری که از هیچ اقدامی برای سرنگونی دولت بشار اسد، فروگذار نکرد، گوی سبقت را از ایران ربوده است. ارزش صادرات ایران به سوریه تنها 156 میلیون دلار است، درحالی‌که ارزش صادرات ترکیه به سوریه یک میلیارد و 420 میلیون و بیش از 9 برابر صادرات ایران است.

به نظر می‌رسد که در دولت سیدابراهیم رئیسی، سیاست‌خارجی مبتنی بر مسائل امنیتی بیش از گذشته در رأس امور قرار گرفته است؛ رویکردی که سعی می‌کند همه مسائل مربوط به سیاست خارجی را از دریچه مسائل امنیتی و نظامی ببیند. علاوه بر این، به نظر می‌رسد که ایران در بلوک‌بندی قدرت‌های بین‌المللی تصمیم گرفته واضح‌تر از گذشته در بلوک روسیه قرار بگیرد. نتیجه این رویکرد، خصوصا در زمانی که غرب در شرایط خصومت با روسیه به سر می‌برد و حتی سخن از حمله هسته‌ای و جنگ جهانی سوم به میان می‌آید، ایجاد خصومت ایران با غرب و غلتیدن بیشتر در دامن روسیه است. به‌گونه‌ای که امروز پیگیری همین سیاست است که ایران را در خصوص موضوع پهپادهای فروخته‌‌شده به روسیه دچار مشکل کرده است. موضوع بسیار ساده است؛ روسیه از این پهپادها در جنگ اوکراین استفاده کرده است و حالا ایران می‌گوید که این پهپادها را با قصد استفاده در جنگ اوکراین به روسیه نداده است. اما در دنیای روابط بین‌الملل این اظهارنظرها چندان مسموع واقع نمی‌شود، خصوصا وقتی که قدرت تبلیغات رسانه‌ای طرف غربی بسیار بیشتر از ایران است. این رویکرد در سیاست‌خارجی تا به اینجای کار خلاف سیاست کلی توازن قوا و توازن در روابط شرق و غرب است. به این معنا که آنچه رخ داده این است که ایران روابط با یک طرف را به قیمت خصومت با طرف دیگر به‌دست آورده است. اما سوال این است که ایران در این معامله چه چیزی به‌دست خواهد آورد؟ شاید بتوان گفت که این معامله در گام نخست و روی کاغذ ممکن است فایده‌ای داشته باشد که آن نزدیک شدن به قدرتی است که عضو دائم شورای امنیت بوده و در این شورا حق وتو دارد. شاید ایران روی حق وتوی روسیه در شورای امنیت حساب باز کرده است. اما تاریخ روابط ایران و روسیه نشان می‌دهد که روسیه در گذشته در پنج قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران، در جانب ایران نایستاده و سیاست معامله‌گری روسیه به‌گونه‌ای است که اگر منافع‌اش ایجاب کند، با یک چرخش بزرگ در سیاست خارجی از ایران به عنوان کارت استفاده خواهد کرد. چه اینکه منافع اقتصادی روسیه با اروپا، در صورت کاهش تنش، بسیار بیشتر از منافع اقتصادی‌اش در ارتباط با ایران است. نزدیک شدن ایران به چین نیز با توجه به تنش در روابط چین و آمریکا، عملا نمی‌تواند دستاورد بزرگی برای ایران محسوب شود، چه اینکه سیاست‌کلی چینی‌ها در عرصه خارجی همواره عدم مداخله در تنش‌های بین‌المللی و رویارویی آشکار با قدرت‌های بزرگی است که با آنها مراوده مالی و تجاری گسترده‌ای دارند. سیاست‌خارجی چینی‌ها اقتصادمحور است. حفظ امنیت مسیرهای ترانزیت کالا و روابط تجاری گسترده و با قطب‌های بزرگ اقتصاد جهان برای کشوری مانند چین که اقتصادش بر پایه صادرات به اقصی نقاط جهان و استفاده از مسیرهای تجاری بین‌المللی بنا شده‌است، مسئله‌ای حیاتی محسوب می‌شود. از این جهت است که چینی‌ها در سال‌های اخیر هرگز به صورت آشکار تحریم‌های ایران را دور نزدند و هر زمان هم دست به چنین کاری زدند، آنقدر محتاطانه رفتار کردند که انتقادی متوجه آنها نشود. البته چینی‌ها به صورت شفاهی همواره از ایران دفاع کرده‌اند، اما در عرصه عمل، آنها هم همانند روسیه به‌طور کلی با سیاست‌های غرب، به‌خصوص در حوزه شورای امنیت سازمان ملل، هم‌سویی کلی داشته‌اند.

راه‌حل‌های پیش رو

چه بپذیریم چه نپذیریم، درست یا غلط، آمریکا و اروپا در حال حرکت به سمت امنیتی‌کردن پرونده ایران در فضای جامعه بین‌الملل هستند. نشانه‌های چنین رویکردی نیز کاملا مشهود است. تکرار تیترهایی نظیر: نقض قطعنامه‌های شورای امنیت، همکاری با روسیه در جنگ با اوکراین، برخورد سخت با معترضان داخلی، اعمال تحریم‌های حقوق‌ بشری علیه ایران، اولویت نبودن احیای برجام، کم‌کاری ایران در احیای برجام، درخواست ایران برای همکاری‌های بیشتر هسته‌ای با روسیه که این روزها با جست‌وجوی کلمه ایران در اینترنت به وضوح قابل مشاهده است، مقدمه‌ای است برای امنیتی‌سازی پرونده ایران که از سوی آمریکا و اروپا دنبال می‌شود. البته این مقدمه‌چینی‌ها برای تحلیل‌گران مسائل ایران، جدید و تازه نیست. در گذشته نیز اروپا و آمریکا با همین اقدامات و رفتارها، ایران را ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد قرار داده و تحریم‌های سهمگینی علیه ایران اعمال کردند. به نظر می‌رسد در این شرایط باید بیش از هر زمان دیگری استراتژی توازن قوا در روابط با بلوک‌های قدرت جهانی مورد توجه قرار بگیرد. اخیرا در اسرائیل، بنیامین نتانیاهو بار دیگر توانسته است در انتخابات پیروز شود. چنانچه در انتخابات سه‌شنبه این هفته، جمهوری‌خواهان بتوانند اکثریت سنا و کنگره آمریکا را در اختیار بگیرند، ترکیبی از همکاری نتانیاهو و جمهوریخواهان آمریکا می‌تواند مقدمه‌ای برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران باشد. در چنین شرایطی پروژه احیای برجام در معرض نابودی کامل قرار خواهد گرفت. گام بعدی ایران در سیاست خارجی که باید بیش از هر زمان دیگری مورد توجه ویژه قرار گیرد، پرهیز از تنش با همسایگان عربی‌اش در حاشیه خلیج‌فارس و حرکت به سمت تنش‌زدایی با برداشتن گام‌های اعتمادساز است. گذاشتن همه تخم‌مرغ‌ها در سبد یک کشور و در پیش گرفتن سیاست‌های مبتنی بر «پیش‌بینی‌های خودکام بخش» می‌تواند کشور را بار دیگر در مسیر خطرناکی قرار دهد که خروج از آن بسیار هزینه‌زا خواهد بود. تکیه بر تزهای آرزومندانه‌ای نظیر «زمستان سخت اروپا» همین حالا هم نتیجه‌اش را نشان داده و این نتیجه جز این نبوده که اروپا به انحای گوناگون، حداقل تا به اینجای کار، در مدیریت بحران انرژی خود موفق بوده و قیمت گاز در اروپا به پائین‌ترین سطح خود رسیده است، اما پیگیری سیاست تعلیق احیای برجام براساس تئوری «زمستان سخت اروپا» موجب از میان رفتن شانس کلی احیای برجام و گرفتار کردن برجام در توفان انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا شده است. علاوه بر این، تعلل در احیای برجام موجب شد که اروپا بیش از هر زمان دیگری در مواضع‌اش در خصوص ایران به آمریکا نزدیک شود و حتی در برخی موارد موضعی سخت‌تر از آمریکا علیه ایران اتخاذ کند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی