اهداف پنهان یک جنجال رسانهای
مسعود پزشکیان از هر سو تحت فشار است. او که برای انجام گشایشی در «امرِ خطیرِ تحریم اقتصادی ایران» به نیویورک سفر کرده است، با جبهۀ متناقضی از مخالفان روبهروست. در نیویورک جمعی از حامیان براندازی درصدد برگزاری تجمعی علیه او هستند.
شبکۀ ایراناینترنشنال هم چنانکه گویی سرِ گردنهای را گرفته باشد، در کمین او و هیئت همراهش نشسته تا بهزعم خود با طرح پرسشی زهرآگین که پاسخ سرراستی نداشته باشد، علیه آنان فضاسازی کند. همزمان، بخشی از پیادهنظام «سوپرانقلابیهای داخلی» سخنان رئیسجمهور را واژه به واژه شخم میزنند تا خوراکی برای تبلیغات مخرب خود علیه هرگونه ابتکار سیاسی به قصد پایان تحریمهای کشور به دست آورند.
همۀ اینها سوای فشار دولتهای غربی و متحدان جهانی آنان است که هر کدام بخشی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مغایر منافع خود و متحدانشان تلقی میکنند. در این میان اما غوغا بر سر یک جمله از مسعود پزشکیان، به اندازهای گسترده شده که بیم آن میرود، اصل سفر رئیسجمهور به مقر سازمان ملل را تحتالشعاع خود قرار دهد و کوشش دیپلماتیک او و همراهانش را برای کمک به گشودن مسیری در جهت لغو تحریمهای اقتصادی ایران خنثی کند.
آقای پزشکیان در مصاحبه با رسانهها گفته است که «ما سلاح خود را کنار میگذاریم به شرطی که اسرائیل هم سلاح خود را کنار بگذارد.» خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ این سخن را به معنای «آمادگی پزشکیان برای کاهش تنش با اسرائیل» تعبیر کرده و آن را تیتر گزارش خود از مصاحبۀ رئیسجمهور قرار داده است. پس از انتشار گزارش بلومبرگ، سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه بلافاصله آن را تکذیب کرد، اما محافل داخلی مخالف دولت آقای پزشکیان ظاهراً اصرار دارند که برداشت بلومبرگ از سخنان پزشکیان دقیق و درست بوده و با این بهانه، جنگی رسانهای را علیه او آغاز کردهاند. بر هر فرد آشنا به نیرنگهای سیاسی، کاملاً واضح و روشن است که این هیاهو و غوغایی بر سر هیچ است و حرف آقای پزشکیان منطق قابل دفاع خود را دارد، زیرا:
۱. مسعود پزشکیان عین سخن خود در نیویورک را در کنفرانس خبری خود در تهران نیز مطرح کرده بود، اما هیچ نوع واکنش مثبت یا منفی در داخل و خارج کشور برنیانگیخت!
۲. جمهوری اسلامی همواره تأکید کرده است که توسعۀ تسلیحات موشکی آن صرفاً جنبۀ دفاعی دارد. بنابراین کاملاً طبیعی است که اگر طرفهای رقیب یا دشمن آن، امکانات هجومی خود را به تعبیر آقای پزشکیان «کنار بگذارند» دلیلی برای توسعۀ تسلیحات موشکی و یا افزایش بُرد آنها وجود ندارد. دقیقاً به همین دلیل بارها از سوی مسئولان رسمی اعلام شده است که تولید موشکهای با برد بیش از ۲ هزار کیلومتر در دستور کار وزارت دفاع قرار ندارد.
۳. محدودیت تسلیحات و یا اساساً خلع سلاح منطقهای همواره شعاری علیه اسرائیل به شمار میرود، چراکه اسرائیل به دلیل عدم عمق راهبردی خود در منطقه، نهفقط به پیشرفتهترین سلاحهای روز مجهز میشود، بلکه از یک زرادخانۀ بزرگ اتمی هم برخوردار است. به همین جهت، اسرائیل هرگز به خلع سلاح متقابل با هیچ کشوری تن نمیدهد زیرا آن را علیه خود میداند. خلع سلاح منطقهای و متقابل هم البته عمدتاً شعار است و شاید هرگز روی واقعیت را نبیند، اما طرح این شعار به عنوان احتجاجی علیه مسلح کردن فزایندۀ اسرائیل، در دیپلماسی عمومی به نفع کشورهایی است که سیاست نظامی خود را تدافعی میدانند.
۴. از یک سال گذشته تاکنون، سیاست رسمی جمهوری اسلامی حمایت قاطع از اعلام آتشبس در جنگ غزه و مخالفت با گسترش جنگ در منطقه بوده است. اگر جمهوری اسلامی خواهان تشدید جنگ فزاینده با اسرائیل باشد، لاجرم نباید از آتشبس حمایت و با گسترش جنگ مخالفت کند! در زبان متعارف بشری، حمایت از آتشبس در یک جنگ، هیچ معنای دیگری جز کاهش تنش نمیدهد. «کاهش تنش» در یک صحنۀ بحرانی، نه ذنب لایغفر است و نه معنای به رسمیت شناختن طرفهای درگیر را میدهد! بنابراین، حتی اگر برداشت بلومبرگ را از سخنان آقای پزشکیان مبنا قرار دهیم، هیچ اشتباهی از سوی آقای پزشکیان صورت نگرفته است.
۵. مخالفت با «کاهش تنش» با هر منطق بشری مترادف با حمایت از «افزایش تنش» است. آیا واقعاً در شرایط کنونی جمهوری اسلامی در پی افزایش تنش با اسرائیل است؟ اگر هست، پس چرا به جای تأکید بر تداوم جنگ غزه و سرایت آن به تمام منطقه، از ضرورت آتشبس فوری و مهار شعلههای جنگ حمایت میشود؟ و اگر در پی افزایش تنش با اسرائیل نیست پس این همه حساسیت نیروهای «سوپرانقلابی» بر روی عبارت «کاهش تنش» که آن هم صرفاً برداشت بلومبرگ از سخنان آقای پزشکیان است، برای چیست؟
۶. ایجاد نزاع بر سر واژهها معمولاً پوششی برای پنهان کردن مقاصد نادرست است. در هیاهوی جاری، غرض اصلی ترساندن پزشکیان و تیم همراهش از مذاکراتی صاف و ساده و صریح با طرفهای غربی است تا گامی در جهت توافق و رفع تحریمهای اقتصادی کشور برداشته نشود. بازیگر اصلی این صحنه هم راستگرایان اسرائیلی و مدافعان سینهچاک آنان در کنگرۀ آمریکا و حزب جمهوریخواه و رسانههای در اختیار آنان است. عدهای هم با کوتهنظری و یا جاهطلبیهای نامشروع وارد بازی ویرانگر آنان شدهاند!